رئیس دفتر جنبش مقاومت اسلامی حماس در ایران ضمن اشاره به اینکه جنبش متبوعش در سند سیاسی خود به هیچ عنوان از اصول ثابت خود عقب نشینی نکرده است، تاکید کرد که منشور جدید هیچ تأثیری در روابط ایران و حماس ندارد؛ زیرا حماس چیزی را که مورد اجماع همه گروههای فلسطینی نباشد، نمیپذیرد و ایران نیز به نظر مردم فلسطین احترام میگذارد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، خالد قدومی امروز دوشنبه 18 اردیبهشت ( 8 می) در گفتگو با روزنامه شرق عنوان کرد که حماس هرگز رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسد.
متن این گفتگو به شرح زیر است:
جنبش مقاومتاسلامی فلسطین (حماس) سهشنبه گذشته منشور تازهای را منتشر کرد که براساسآن شکلگیری فلسطین را در مرزهای ١٩٦٧ به رسمیت شناخت. همچنین برخلافاساسنامه پیشین اشارهای به اخوانالمسلمین نداشت. این دو تغییر رویکرد،واکنش بسیاری در رسانههای دنیا داشت و برخی این را «عقبنشینی» نامیدند؛اما خالد قدومی، نماینده این جنبش در تهران این را قبول ندارد و معتقد استکه در منشور جدید حرف تازهای زده نشده است. او میگوید جنبش در سالهایگذشته، تحولات رو به رشدی داشته است و این امر در کنار تحولات بینالمللیبه صدور بیانیه جدید انجامیده است. به اعتقاد او انتشار منشور جدید هیچتأثیری در روابط ایران و حماس ندارد؛ زیرا حماس چیزی را که مورد اجماع همهگروههای فلسطینی نباشد، نمیپذیرد و ایران نیز به نظر مردم فلسطین احتراممیگذارد. نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در حماس همچنین تأکید دارد کهراه فتح را نخواهند رفت و هرگز اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند. مشروحگفتوگوی «شرق» با خالد قدومی را در ادامه میخوانید.
چه ضرورتهایی حماس را به اینجا رساند که در مقطع کنونی منشور جدید خود را صادر کند؟
همانطور که استحضار دارید حماس عمری ٣٠ساله را سپری کرده و تلاشهایی برایصدور این سند که آن را سند اصول و مبانی نامیدهایم شده است. سندی متناسببا حجم تحولات و گسترش جنبش. ضرورت اصلی، همین تغییرات که در جنبش ایجادشده است، بود. این سند در واقع تأکیدی است بر اصول اعتقادی نظیر قدس،مسجدالاقصی و بازگشت آوارگان.
حماس در سالهای قبل نیز مسئله شکلگیری فلسطین در مرزهای ١٩٦٧را تلویحا بیان میکرد؛ نمونه آن مصاحبه چند سال قبل خود شما با روزنامه«شرق» است. با وجود این، هیچوقت به صورت رسمی به شکل یک سند درنیامدهبود. اکنون چه تغییری اتفاق افتاده که حماس این موضوع را در قالب یک منشورجدید بیان کرد؟
من معتقد نیستم که این منشور از ایجاد تغییر در نگاه حماس به مسئله مرزهای١٩٦٧ حکایت میکند. جنبش در سال ٢٠٠٦ سند وفاق ملی را که توافق میانگروههای فلسطینی بود، امضا کرد. در آن سند نیز جنبش با این مسئله موافقتکرد به شرط اینکه حاصل یک توافق جمعی باشد. بههرحال در سند جدید نیز چهارپارامتر مشخص شده است؛ اولا این عقیده و نظر جنبش است و نباید یک طرحابتکاری تلقی شود. بهعبارتی حماس هم میخواهد نظر خود را درباره مرزهای١٩٦٧ که در جهان و منطقه مطرح است، بیان کند. پارامتر دوم این است که تصمیمدرباره پذیرش مرزها حاصل خرد و توافق جمعی باشد. این بحث همچنین ارتباطتنگاتنگی با عدم بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی دارد؛ یعنی در سند جدیدحماس به مرزهای ١٩٦٧ منهای بهرسمیتشناختن رژیم صهیونیستی اشاره کرده است.پارامتر چهارم سند نیز تأکید بر این است که آوارگان باید به منازل خود ومناطقی که از آن کوچانده شدهاند، بازگردند. قدس نیز باید بهعنوان پایتختیک کشور مستقل فلسطینی دارای حاکمیت و تمامیت ارضی باشد. این چهار پارامترقبلا شناور بود و موضع حماس درباره آن مشخص نبود. منشور جدید در حقیقت موضعجنبش درباره این پارامترها را رسما اعلام کرده است.
مرزهای ١٩٦٧ تنها بخش درخور توجه منشور نیست. براساس این منشورفاصلهگرفتن از اخوان نیز بسیار حائز اهمیت است. چرا اکنون حماس چنینضرورتی را احساس کرده است؟
ما هیچگاه نگفتهایم که بخشی از تشکیلات و سازمان اخوانالمسلمین هستیم.نه در سند قبلی و نه در سند جدید. ما افتخار میکنیم که اخوانالمسلمینفلسطین هستیم؛ اما هیچگونه ارتباط تشکیلاتی با اخوانالمسلمین جهانینداریم. از آنجایی که این ارتباط ساختاری وجود ندارد، در سند جدید به آناشاره نشده است.
پس انکار نمیکنید که حماس ریشه اخوانی دارد.
ما ریشه اخوانی داریم، اما وابسته سازمانی و تشکیلاتی نیستیم.
شما الان گفتید که ما اخوانالمسلمین فلسطین هستیم.
ما به تفکر اخوانی افتخار میکنیم، اما ارتباطی تشکیلاتی با اخوانالمسلمین نداریم.
در دوران بهار عربی که اخوان داشت در منطقه قدرت میگرفت. حماسبهخاطر همین تفکر مواضع همسو با اخوان میگرفت. اکنون شرایط منطقه تغییرکرده و شما تأکید میکنید که ارتباط تشکیلاتی با اخوان ندارید. سؤال مشخصماین است که تعریف حماس از روابطش با اخوانالمسلمین چقدر متأثر از اوضاع واحوال منطقه، مثلا اینکه کشورهایی مثل عربستان اخوان را یک گروه تروریستیمیدانند، است؟
اولا در منشور جدید هیچ اشارهای مبنی بر اینکه ما اخوانالمسلمین نیستیم،نشده است. ثانیا تحت فشار هیچ کشوري، چه عربستان سعودی، چه مصر و جای دیگرقرار نگرفتهایم. مواضع فکری و اعتقادی ما به اخوانالمسلمین نزدیک است واز آن هم جدا نمیشویم. موضع ما در بهار عربی نیز روشن و شفاف بود. در کنارو همراه تشکیلات اخوانالمسلمین نبودیم، بلکه در کنار مردم قرار گرفتیم.اینکه بگوییم از تحولات پیرامونی تأثیر نمیپذیریم، سادهلوحانه است؛ امااین تغییرات در محیط پیرامونی ما باعث رشد و پیشرفت حماس شد. بههمینخاطرسند جدید خود را متناسب با تحولات عرضه کردیم و به خاطر این تحولات، ادبیاتسند جدید با ادبیات سند قبلی تفاوت دارد. بهتبع آن اگر تحولات جدیدی پیشآید مواضعمان نیز متفاوت خواهد بود. این از ویژگیهای یک جسم زنده وپویاست. ما در این سند بین خطوط قرمز و مسئله اعتقادات تمایز قائل شدهایم.انسان همیشه انسان و فلسطینی همیشه یک فلسطینی است. خرد، عقل و جسم او رشدپیدا میکند اما قلب و هویتش دچار تغییر نمیشود.
در واقع میگویید هر دو مسئله ارتباط حماس با اخوانالمسلمین وشکلگیری فلسطین در چارچوب مرزهای ١٩٦٧ موضوع جدیدی نیست و تنها در سندجدید به خاطر تحولات منطقه رسما اعلام شده است.
بله، به خاطر تحولات و دگردیسی خود جنبش و متناسب با تحولات جامعه پیرامونیشامل منطقه و کل دنیا. حماس قبل و بعد ٢٠٠٦ تفاوت دارد. حماسی که درانتخابات پارلمانی پیروز شد همان حماسی نیست كه قبل از آن بود. بنابراینحماس رشد کرده و قدرتمندتر شده است. ازهمینرو باید بیشتر به اصول وارزشها پایبند باشد و در ارتباط با تحولات پیرامونیاش عقلگرا باشد.
به گفته شما تحولات درون و پیرامون حماس موجب شده که بعد ازاینهمه سال مسئله شکلگیری فلسطین در چارچوب مرزهای ١٩٦٧ را رسما موردتأیید قرار دهید. این همان راهی است که فتح رفته است. اکنون تفاوت حماس وفتح که شما آن را متهم به سازش میکردید در چیست؟
ما هیچ اشاره به اینکه مرزهای ١٩٦٧ را به رسمیت میشناسیم، نکردهایم. مانظر خودمان را گفتهایم و بر این اساس اگر شناسایی مرزهای ١٩٦٧ و چندپارامتر دیگر از جمله مسئله آورگان و قدس مورد اجماع سایر گروههای فلسطینیقرار گیرد، حماس نیز با آنها همراه خواهد شد. به سؤال شما بازگردیم. جنبشفتح که ساف را در اختیار و در رأس آن محمود عباس قرار دارد اسرائیل را بهرسمیت شناخته است و میگوید کشور فلسطین باید در داخل مرزهای ١٩٦٧ شکل گیردو اسرائیل نیز در کنار آن باشد. این مسئله هیچ جایی در ادبیات حماس ندارد.ما هیچ وجودی برای اسرائیل قائل نیستیم. مرحوم یاسرعرفات در سال ١٩٧٤ بهمجمع عمومی سازمان ملل دعوت شد. ذکرش خالی از لطف نیست که او از سویرئیسجمهور فعلی الجزایر که در آن زمان وزیر خارجه الجزایر و رئیس دورهایمجمع عمومی بود به مجمع عمومی سازمان ملل دعوت شد. فتح در سال تأسیس ساف(١٩٦١) خواستار آزادی سرزمینهای غصبشده در ١٩٤٧ شد. بهاینترتیب آقایعرفات فقط هفت سال بعد دچار آن تحول شد که بگوید اجازه ندهید شاخه زیتون ازدستم بیفتد. به تعبیری به صورت غیرمستقیم از اسرائیل برای مذاکره دعوتکرد. در یک پروسه زمانی از ٧٤ تا ٩١ نیز اسرائیل را به رسمیت شناختند. اما٣٠ سال است که حماس همچنان علیه اسرائیل مبارزه میکند. پرونده عملیاتیحماس در میدان مبارزه به خودی خود بیانگر اعتقادات این جنبش است. در بندهای٢٤، ٢٥ و ٢٦ منشور جدید نیز ایمان کامل حماس به مقاومت آنهم مقاومتمسلحانه بهعنوان تنها راهکار رسیدن به آزادی و رهاسازی فلسطین مورد تأکیدقرار گرفته است. از آخر بگویم. نه ما فتح هستیم نه آنها حماس هستند. ما درمبارزه همسنگر و برابر هستیم. آنها نیز رزمنده هستند و روش خود را درمبارزه دارند اما آنها حماس نیستند. آن دموکراسی و ساختاری که در حماس وجوددارد در فتح نیست. ما الان انتخاباتی داریم که هر چهار سال یکبار برگزارمیشود. چند روز دیگر رئیس جدید دفتر سیاسی نیز انتخاب خواهد شد. ایننهادینهبودن در حماس جهت حرکت حماس را بهخوبی نشان میدهد.
به مسئله دعوت غیرمستقیم فتح از اسرائیل برای مذاکره اشارهکردید. یکی از تحلیلها بعد از انتشار منشور جدید حماس این بود که اینمنشور میتواند مقدمه ورود حماس به روند مذاکره باشد. نظرتان دراینبارهچیست؟
این سؤال بسیار مهم و خوبی است. ما معتقد هستیم اسرائیلیها هیچوقت درمذاکرات جدی نبودهاند و حاضر نیستند که امتیازی بدهند. همانطور که گفتماز سال ١٩٧٤ تا امروز از سوی شخص عرفات و برادرانش در فتح امتیازات بسیاریبه اسرائیل داده شد اما طرف مقابل هیچ امتیازی نداد و این مذاکرات غیر ازکمرنگکردن آرمان فلسطین هیچ نتیجهای نداشت. به تعبیری دلبستن به طرفاسرائیل یک سطحینگری سیاسی است و نشان میدهد ما بهرهای از درسهای پیشیننبردهایم. مسئله دیگر جامعه جهانی است. متأسفانه جامعه جهانی و حتیآمریکا تا همین لحظه پیامهای بسیار منفی به ملت ما داده و آشکارا از طرفاسرائیلی حمایت میکند. بنابراین دلبستن به این روند نادیدهگرفتن تاریخاست.
از نگاه غرب و آمریکا و همراهی آنها با اسرائیل صحبت کردید. گفتهمیشود همین نگاه و رویکرد غرب، حماس را به این واقعبینی رساند که بایدبه سمت مذاکره حرکت کند.
بخشی از تفسیر واقعیت دارد و بخشی ندارد. ما متوهم نیستیم و بحمدالله از یکعقل تحلیلگر برخورداریم. خود این سند معرف خرد و اندیشه حماس است. حماسمیخواهد قبل از هر چیز بگوید که بسیار جدی و برخوردار از مشروعیت داخلی،عربی و اسلامی هستیم. ما یک جنبش و نهضت بسیار نیرومند که براساسنظرسنجیهای داخلی از اکثریت برخوردار است، هستیم و به اصول و ارزشهای ملتفلسطین پایبندیم. درعینحال در سطح بالایی از پراگماتیسم هستیم و شجاعتکافی داریم تا اعتقادات خود را به صورت شفاف و بدون بازی بیان کنیم. اگرمیخواستیم چیزی را بگوییم یقینا در همین سند میگنجاندیم. همانطور که درمقدمه این سند اشاره شده، یکی از علل شکلگیری رژیم صهیونیستی بیاحترامیجامعه جهانی به حقوق حقه فلسطینیهاست. این به جامعه جهانی بازمیگردد. اگرمیخواهد باز هم به حقوق فلسطینیها بیتوجه باشد که به خودش مربوط است.ما فکر میکنیم مسئله فلسطین با توجه به حقوق فلسطینیها حلشدنی است واگر آنها به رویه خود ادامه دهند، جنبش مقاومت فلسطین مطمئنا در صحنه خواهدماند و سلاح خود را در دست دارد.
با وجود این بسیاری از رسانهها بهویژه رسانههای عرب منشورجدید را عقبنشینی حماس و دستکشیدن از آرمان نابودی اسرائیل دانستند.
از بابت طرح این انتقادات در ایران و منطقه خرسند هستم؛ چون بیانگر آگاهی وتوجه مردم منطقه به مسئله فلسطین است. بارها تأکید کرده و باز هم تأکیدمیکنم که این آگاهی به ما این اطمینان را میدهد که مسئله فلسطین در مسیرصحیح خود است و تضمینکننده این مطلب است که مقاومت همچنان به سمت آزادسازیو رهاسازی سرزمینهای فلسطین حرکت میکند؛ درعینحال از خواهران و برادرانعزیز خودم این انتظار را دارم که اجازه ندهند این انتقادات به شک و تردیددر جنبش حماس تبدیل شود. این انتقادات نباید به ایجاد شک درباره قدرت اینمقاومت که اندیشه، ادبیات سیاسی و عملکرد آن بهخوبی نشان میدهد همچنان وتا آزادی کامل سرزمینش در راه مقاومت است، منتهی شود. حماس از آغوش مردمفلسطین برآمده و به این وابستگی و پیوند خود افتخار میکند. معتقد هستیم کهنخبگان و مردم جهان اسلام باید همچنان ناظر، منتقد، آگاه و مشرف بر قضیه ودرعینحال مدافع و حامی و پشتیبان این جنبش که انشاءالله نوک سرنیزه برایآزادی سرزمینش است، باشند.
بنابراین اصرار دارید که حماس هیچ تغییر اساسیای در رویه خود نداشته است.
بههیچعنوان از مسیر خود منحرف نشده و عقبنشینی نکردهایم؛ بلکهاعتقادات، باورها و پایبندی به اصول و ارزشهایمان روزبهروز بیشتر میشود.ما هر روز به بیشتر به این باور میرسیم که در راه صحیح گام برمیداریم ومقاومت را تنها راه برای دستیابی به حقوق فلسطینیها میدانیم.
منشور تازه حماس با توجه به موضعگیری رسمی که درباره شناساییمرزهای ١٩٦٧ و ارتباط با اخوان داشته است، چه رويكردي در روابط حماس باکشورهایی مثل مصر و سوریه دارد؟
در این سند جدید چیزی نیست که براساس آن بگویید ما از اخوانالمسلمین فاصلهگرفتهایم. این سند تحت فشار و به درخواست هیچ کشور نگاشته نشده است. منگمان میکنم که تأکید منشور جدید بر عربیت و اسلامیت جنبش باعث میشود کهطرفهای منطقهای و بینالمللی درصدد بهبود روابط خود با حماس برآیند.
به نظر شما روابط حماس با ایران چقدر تحتتأثیر منشور جدید قرار میگیرد؟
اظهارات آقای دکتر ولایتی گواه این است که روابط ما با جمهوری اسلامی ایرانبسیار متین و در اوج خود قرار داد. با توجه به اينكه جمهوری اسلامی ایراناز هر سندی که از وحدت و یکپارچکی مردم فلسطین سخن بگوید و درصدد سازش بارژیم صهیونیستی برنیاید؛ حمايت ميكند از سند جدید هم بسيار حمایت میکند.آقای ولایتی بعد از مطالعه دقیق این سند تأکید کردند که این سند باعث وحدتهمه گروههای فلسطینی است و نهتنها صحبت از سازش با رژیم صهیونیستینمیکند، بلکه خطمشی مقاومت را تقویت میکند.
در ماههای اخیر وقتی که یک راکت از غزه شلیک شد و اسرائیل درپاسخ اقدام به بمباران کرد، به نظر میرسید با مطرحشدن آقای یحیی سینوارکه به ایران نزدیکتر است، لحن حماس در مبارزه علیه اسرائیل تندتر شده؛ امااکنون منشور تازه نشان میدهد که قرار است حماس با ملایمت بیشتری به کارخود ادامه دهد. نظرتان چیست؟
با این تحلیل موافق نیستم. موضع ما در مقابل رژیم صهیونیستی یک موضع ثابتاست و احساساتی نیست. تصمیمگیریهای متأثر از یک فرد با اندازههای جنبشیمثل حماس متناسب نیست. این پیامی برای مخالفان حماس و رژیم صهیونیستی استکه افراد در رأس جنبش افرادي قدرتمند و جدی هستند. کسی هم كه از طریقانتخابات در رأس قرار میگیرد به صورت احساساتی تصمیمگیری نمیکند. سازمانگستردهای مثل جنبش حماس که تعداد اعضای آن به صد هزار نفر میرسد براساسخرد جمعی و نظر جمع تصمیم میگیرد و عمل میکند. اینطور نیست که شخصی مثلیحیی سینوار یا حتی خالد مشعل بهتنهایی تصمیمگیری کنند. آنچه خالد مشعلدر آن کنفرانس مطبوعاتی مطرح کردند نیز نظر جنبش است نه نظر شخصی.
از صحبت شما میتوان اینطور نتیجه گرفت که حماس با آمدن آقایسینوار داشت تندتر عمل میکرد اما نظر جمعی جنبش با آن رویکرد موافق نبوداکنون منشور جدید که لحن ملایمتری دارد بهعنوان نظر جمعی جنبش معیار قرارخواهد گرفت.
این تفسیر شماست که به چه تندتر و به چه ملایمتر بگویید. بههرحال واقعیتآن چیزی است که در منشور جدید نگاشته شده است. یعنی پایبندی به اصول مردمفلسطین و عدم عقبنشینی از خطوط قرمزی که هیچگونه جای بحثی ندارد. تکرارمیکنم عدم بهرسمیتشناسی رژیم صهیونیستی، آزادی کل فلسطین و قدس ومسجدالاقصی و بازگشت آورگان خطوط قرمزی است که هیچکس نمیتواند نزدیک آنشود. حماس یک جنبش پراگماتیک، عقلگرا و خردگراست که میکوشد با مشارکتسایر گروهها، توافق ملی و برخورداری از پشتوانه عربی و اسلامی و حضورش درجامعه جهانی، حقوق حقه مردم فلسطین را پیگیری کند. واقعیت سند این است واینکه لحن آن تند است یا ملایم، تلقی شماست.