بسمه تعالی
واقعا حماس اسراییل را به رسمیت شناخت؟!*
سند اصول و سیاست های کلی حماس (موسوم به وثیقه2017)که اخیراً منتشر شد در برخی جراید و منابع تحلیلی به گونه ای منعکس و تفسیر شدهاست که گویا حماس از مقاومت دست کشیده و اسراییل را به رسمیت شناخته است. امامجمعه محترم تهران هم در روزجمعه 22 اردیبهشت ماه جاری، ظاهرا با اتکا به این گونه تحلیلها و بدون هیچ توضیحی، نسبتبه این مساله واکنش نشان داده و آنرا مایه تاسف و تأثر خوانده اند:
«نکته بعدی مسئله تأسفباری است که برای حماس پیشآمد و آنان گویا عقبنشینی کردند و مرزهای آن سال را پذیرفتند و استقلال فلسطینیهارا در یک کشور مستقلی با رسمیت شناختن دشمن جاعل و غاصبی که این همه کودکان آنانرا کشته است، خانههایشان را ویران کرده و خودشان را آواره کرده است، نابودکردند، گروه جهادی و مردم فلسطین زیر بار نخواهند رفت، حزبالله غیور این موضوع رامحکوم کردند ولی مایه تأسف و تأثر است.»(به نقل از خبرگزاری فارس)
برای تنویر افکار عمومی و رفع هرگونه شبهه دربارهعزم راسخ مجاهدان غیرتمند فلسطینی این جانب بعنوان یک فعال حامی فلسطین و کارشناسمسائل این حوزه در این نوشتار می کوشم نشان دهم نه تنها حماس کوچکترین عقبگردی ازمواضع اساسی و اصولی خود نداشته است، بلکه دیدگاههای خود را به مواضع اصولی جمهوریاسلامی ایران نزدیک نموده و از این جهت شایسته است که از آن استقبال شود.
متاسفانه سوء تفاهم در این خصوص منحصر به نمازجمعه نبوده و چنان که اشاره شد در مکتوبات و منابع مختلف دیده می شود. علاوه براین موضع گروهی از منتقدان برآمده از بعضی اطلاعات غلط و حتی برخی ادعاهای بی پایهاست و بعضی دیگر از متن سند فراتر رفته و با عینک خود از تحولات منطقه درباره سندجدید حماس و آینده آن به قضاوت نشسته اند. به عنوان یک مثال در نخستین واکنش ها،روزنامه ایران یک روز بعد از انتشار سند به قلم یکی از کارشناسان نوشت: «سندی کهتوسط خالد مشعل رونمایی شد، نشان میدهد جنبش حماس تحت فشارهای منطقهای دست بهعقب نشینی استراتژیک زده است. حماس در این سند پذیرفتهاست دولت فلسطین در اراضیاشغالی 1967 تشکیل شود که این به منزله شناسایی رژیم صهیونیستی است. همچنین برمسأله مذاکره با رژیم صهیونیستی تأکید فراوانی شده است.»که نویسنده حکم کرده «عقب نشینی استراتژیک به منزله شناسایی رژیم صهیونیستی انجامشده و بر مسأله مذاکره با اسراییل تأکید فراوانی شده است»؛ دو گزاره ای که اولیتأویل و تفسیر نویسنده است و دومی ادعایی کذب بیش نیست! بدیهی است موضع یک کارشناسشناخته شده، می تواند موجی از تحلیل های تبعی را ایجاد کند که همه بر پایه اشتباهیا اکاذیب اول صادر شده باشند؛ کما این که چنین شده و بالاخره دامنه این موج بهنماز جمعه رسیده است!
در ادامه جهت اطلاع عموم خوانندگان (از جملهعزیزان در ستاد نماز جمعه کشور) و نیز پژوهشگران و پرسشگران مروری بر سند جدیدحماس داشته و ضمن طرح ادعاها و نقدهای مطرح شده به پاسخگویی در قبال آنها میپردازم؛ به این امید که بزرگان جبران مافات کنند.
بررسی ساختار و محتوای سند اصول و سیاست های کلیحماس
پس از گذشت یک سال از شکل گیری هسته اولیه حرکتمقاومت اسلامی فلسطین در 1987، متنی تحت عنوان میثاق حماس تدوین و منتشر شد که ازهمان زمان بحث ضرورت بازنویسی آن مطرح بوده است. اکنون پس از قریب سی سال، رهبرانحماس بدون تصریح یا اشاره ای به لغو یا ابطال میثاق 1988، سند جدیدی برای تبیین اصولوسیاست های کلی حماس(وثیقه 2017) منتشر کردند که شامل یک مقدمه و 42 بند می باشد. درمقدمه این سند آمده است که « با این سند تجربه ما ژرف تر و درکمان مشترک و نگاهماندارای چارچوب می شود و راه ما بر اساس زمینه ها، خاستگاه ها و پایه های محکم و اصولی راسخ پیش می رود و . . . اصول کاری و مرزهای انعطاف ترسیم می گردد.»
– مقدمه سند
در مقدمه کوتاهِ این سند موارد زیر مطرح شده است:
1. حمد و ستایش الهی
2. فلسطین سرزمین ملت عربی فلسطین
3. افزایش شأن فلسطین با اسلام
4. پایه گذاری عقیده «دفاع» درفلسطین وسیله اسلام
5. عجز جهان از تضمین حقوق فلسطینو رنج فلسطین از اشغالگری
6. فلسطین تحت سیطره پروژه صهیونیستیاسکانی نژادپرستانه و دشمن بشریت
7. بر اساس وعده باطل بالفور وشناسایی رژیم غاصب در مجامع بین المللی و تحمیل با آتش و جنگ
8. فلسطین سرزمین مقاومت است
9. تداوم مقاومت تا
تحقق آزادسازی،
بازگشت آوارگان،
تشکیل کشور،
با حاکمیت کامل،
به پایتختی تمام شهرقدس
10. فلسطین روح و قضیه مرکزی امتاسلام و وجدان بیدار انسانیت
– متن سند 2017
در متن سند جدید حماس 42بند در قالب 12 عنوان مجزا تنظیم شده است که برای سهولت مطالعه به صورت خلاصهارائه می شود:
1. معرفی حماس (بند 1)
2. تعریف فلسطین (با تبیین حدودتاریخی بندهای 2 و 3)
3. تعریف ملت فلسطین (بندهای 4، 5و 6)
4. تعریف رابطه اسلام و فلسطین (بندهای7، 8 و 9)
5. وضعیت قدس (بندهای 10 و 11)
6. آوارگان و حق بازگشت (بندهای 12و 13)
7. تعریف پروژه صهیونیسم (در چهاربند 14، 15، 16، 17)
8. موضع حماس در برابر رژیمصهیونیستی (در شش بند از 18 تا 24)
9. مقاومت و آزادسازی( در سه بند 24، 25 و26)
10. تعریف نظام سیاسی مطلوب درفلسطین (در هشت بند از 27 تا 35)
11. تبیین رابطه حماس با امتاسلامی و عربی (در بندهای 35، 36 و 37)
12. تبیین بعد انسانی و بین المللیمسأله فلسطین (در پنج بند از 38 تا آخر)
– اصول راهبردی سند
اصول راهبردی سند را می تواندر محورهای زیر استخراج کرد که هر محور حاوی بندهای متناظر آن می باشد:
تأکید بر محوریت اسلام
در 16 بند شامل بندهای 1، 3، 7، 8، 9، 10، 11،15، 16، 17، 18، 20، 23، 24، 30 و 36
تأکید بر آزادسازی کل اراضیفلسطین تاریخی و حاکمیت کامل بر تمام قدس
در 8 بند شامل بند2، 10، 18، 19، 20، 21، 27 و 32
تآکید بر بطلان رژیمصهیونیستی از اساس تأسیس و عدم به رسمیت شناختن آن
در بندهای 18، 19،20 و 21
نفی کلیه ساز و کارهایحقوقی و طرح های سازش فعلی از جمله پیمان اسلو
در 8 بند شامل بندهای 12، 13، 18، 19، 20، 21، 22 و 23
تأکید برمشروعیت مقاومت ووجوب جهاد، تداوم مقاومت و حق مقاومت مسلحانه
در مقدمه و بندهای1، 23، 24، 25 و 26
رویکرد مردمسالارانه وتأکید بر تکثرگرایی و شراکت ملی
در مقدمه و 11 بند شامل بندهای 4، 5، 6، 20، 28،29، 30، 32، 33، 34و 37
ادعاها و نقدهای وارده
اعم مطالبی که در خصوص سندجدید حماس منتشر شده است را می توان به دو دسته ادعاها (که بدون هیچ پایه و دلیلیبه سند حماس نسبت داده شده اند) و نقدها (که بر اطلاعات ناکافی و تحلیلهای غلط ویا بیرون از متن سند بنا شده اند) دسته بندی کرد. در ادامه ابتدا به رد ادعاهایمطرح شده می پردازم و سپس نقدهای وارد شده را پاسخ می گویم.
– ادعاها درباره سندجدید حماس را می توان در موارد زیر خلاصه کرد که ذیل هر یک پاسخ داده شده است:
1. حماس اسراییل را در مرزهای1948 به رسمیت شناخته است.
با تأکید بر حدود تاریخیکشور فلسطین و شهر قدس به عنوان پاینخت آن در حداقل ده بند، و در بندهای مختلف باعباراتی مبنی بر « نفی بالفور و طرح تقسیم و طرح های سازش»(18)، «هرگز اسراییل رابه رسمیت نمی شناسیم و کلاً اشغالگر است»(19)، «هرگز از ذره ای از خاک فلسطین تحتهیچ شرایط و فشاری و هر اندازه اشغالگری ادامه یابد، چشم پوشی نمی کنیم»(20)، «نفیو رد پیمان اسلو و همکاری امنیتی مندرج در آن»(21)، «نفی و رد همه توافقنامه ها،طرح ها و پروژه های سازشکارانه»(22)، «مقاومت مسلحانه بعنوان استراتژی اصلی و دررأس همه ابزارهای احقاق حق ملت فلسطین و جهاد برای آزادسازی فلسطین حقی مشروع وواجب است»( 23 و 25) و ضرورت «تداوم مقاومت تا تحقق آزادسازی، بازگشت آوارگان، تشکیلکشور با حاکمیت کامل، به پایتختی تمام شهرقدس»(درمقدمه) کاملاً واضح و مؤکد است که حماس با تشکیل دولت در اراضی اشغالی سال 1967قصد واگذاری مابقی اراضی را به اشغالگران صهیونیست را ندارد و هرگز در سند 2017 ایندولت جعلی پلید را به رسمیت نشناخته است.
2. حماس تمایل به سازش ومذاکره با اسراییل دارد.
ادعای تمایل به سازش ومذاکره با اسراییل نادرست است و در سند جدید چنین امری نه به صراحت و نه به قرینههرگز مطرح نشده است. حتی خالد مشعل در پاسخ خبرنگاران تصریح کرد که هرگز بااسراییل مذاکره نمی کنیم. البته در همه این سال ها مذاکرات غیرمستقیم و از طریقواسطه های بین المللی در خصوص وضعیت زندانیان و یا مطالبات دیگرِ طرفین وجودداشته؛ کما این که چنین مذاکرات غیرمستقیم در کارنامه درخشان حزب الله لبنان هم کهمنتهی به آزادسازی بیش از چهارصد زندانی و مبادله آنان با اجساد سه سرباز اسراییلیشد، دیده می شود.
3. حماس سند را تحت فشارخارجی( قطر، ترکیه، عربستان و آمریکا) و نیاز به آن ها تهیه کرده است.
ادعای تهیه سند تحت فشارهایکشورهای خارجی چون قطر، ترکیه، عربستان و آمریکا توسط سران و سرداران حماس در داخلو بیرون غزه رد شده و آقایان اسماعیل هنیه، خالد مشعل و یحیی سنوار و محمودالزهارهر یک به تشخیص ضرورت های درونی و بین المللی حماس که منجر به تهیه سند در بازه زمانی چهار سالهاخیرشد تصریح کرده اند.
4. شاخه نظامی و سیاسی حماس دربارهسند 2017 با هم اختلاف دارند.
آقایان سابق الذکر بر عدموجود اختلاف فیمابین خود در تهیه و اعلام سند جدید تأکید کرده اند و در مراسمرونمایی از سند، فرماندهان ارشد گردان های قسام از جمله آقای یحیی سنوار و روحیمشتهی حضور یافته اند.
5. به عنوان سند تنازل حماسدرباره اسراییل، عبارت «نابودی اسراییل» در میثاق 1988 در وثیقه 2017 حذف شده است.
بر خلاف آنچه ادعا شده استدر میثاق سابق هم عبارتی در خصوص نابودی(تدمیر) اسراییل نیامده بود که در متن جدیدحذف شده باشد. و با استناد به آن بتوان تنازل موضع حماس را نتیجه گرفت.
– در تحلیل هایمنتقدین حماس چند نکته برجسته دیده می شود که در ادامه طرح شده و مورد بررسی قرارمی گیرند.
1. حماس تجربه فتح را در مسیرسازش تکرار می کند.
سران سیاسی وسرداران حماس هرگونه شبیه پنداری وضعیت کنونی حماس با فتح را مردود می دانند؛ ازجمله آقای محمود الزهار از رهبران حماس، ساکن در غزه و پدر دو شهید و مورد احترامجمهوری اسلامی ایران که چنین ادعایی را واهی و اهانت به حماس دانسته است.
2. حماس خصومت با یهود را ازاصول خود حذف کرده و «اشغالگران صهیونیست» را دشمن می شمارد.
در توضیح یکی ازوجوه شاخص تنازل حماس از مواضع قبلی خود، بعضی کارشناسان گفته اند که چرا حماس برخلاف میثاق قبلی که «یهود» را دشمن ملت فلسطین تعریف کرده بود، اینک یهود را ازدایره خصومت خارج کرده و دشمن را به «صهیونیست های اشغالگر» تقلیل داده است؟ بنظرمی رسد که این از نکات برجسته و مثبت سند جدید است و نباید نقطه ضعف تلقی شود؛زیرا اولاً این تعریف و تفکیک را هر عقل سلیم می پذیرد و ما با همه خصومت با رژیمصهیونیستی، در نظام اسلامی ایران به اقلیت یهودی سهمیه نمایندگی در مجلس شورایاسلامی را داده و برای ایشان قائل به حقوق مذهبی و سیاسی و اجتماعی هستیم. ثانیاًدلیلی ندارد که ذیل ادعای یهودستیزی مثلاً ترور یک یهودی در کشورهای دیگر به حماسنسبت داده شود و ثالثاً با چه منطقی حماس باید موضع دشمنی با یهود را در پیش بگیردو اشغال را متأخر بر آن قرار دهد؟! گفته شده است که در اراضی اشغالی، یهود وصهیونیست بر هم منطبقند! سلمنا! آیا خصومت فلسطینیان با آن ها به دلیل یهودیت آناناست یا اشغالگر بودنشان؟!
3. سکوت حماس درباره اخوانالمسلمین و ارتباط تشکیلاتی با آن توطئه آمریکا و صهیونیسم است.
بعضی منتقدان به سکوت سندجدید درباره ارتباط تشکیلاتی حماس با اخوان المسلمین مشکوک و معترضند و آن رااجرای دسیسه آمریکا و صهیونیسم ارزیابی می کنند. عجبا! شگفت نیست که ما زمانی باتعابیر خود خشمگینانه از ربط تشکیلاتی و همدلی حماس با اخوان سوریه و مصر سخن گفتهو آنان را محکوم و سرزنش می کنیم و زمانی که حماس در این باره سکوت می کند و بروجود ارتباط تشکیلاتی با اخوان تأکید و اصرار نمی کند، باز هم حماس را محکوم میکنیم و مجری و یا فریب خورده دسایس آمریکا و صهیونیسم می دانیم؟!
4. گمانه زنی هایی درباره زماناعلام سند و ارتباط آن با سفر محمود عباس به آمریکا و دیدارش با ترامپ و . . . شدهاست.
درباره زمان اعلام سند و ارتباطآن با انتخابات داخلی حماس نقدهایی وارد شده که طرح آن به لحاظ فنی بودن موضوع ومشکلات در برگزاری انتخابات و زمان و نحوه پیشرفت کار موجب تطویل کلام است؛ اما روشناست که به تصریح رهبران حماس، تصمیم به تهیه سند جدید بیش از چهار سال پیش اتخاذشده و در یک فرآیند چهار ساله متن تهیه و نهایی شده است و محتوای آن ربطی به سفرمحمود عباس به آمریکا یا دیدار ترامپ از منطقه ندارد. تصور این است که اعلام سندتوسط شخص مشعل قبل از پایان دوره ریاست وی در دفتر سیاسی، با هدف احترام به ویبوده که محصول تلاش سیاسی و حقوقی خود را در دوره صدارت خود ارائه نماید.
5. ادبیات و گفتمان غالب دروثیقه 2017 نسبت به منشور 1988 تغییر کرده و رویکرد ایدئولوژیک ندارد.
تغییر لحن و ادبیات وگفتمان غالب در سند جدید در مقایسه با میثاق پیشین البته واضح و آشکار است. منشورقبلی متنی کاملاً ادبی، احساسی و ایدئولوژیک با بهره ای از آیات و احادیث و اشعارعربی در مدح مقاومت و مبارزه و اتفاقا فاقد وجوه سیاسی و حقوقی بود. برای مثال درمیثاق پیشین فقط از فلسطین نام برده می شد؛ بدون این که به حدود و مرزهای آن اشارهشده باشد؛ یا دشمنی با یهود و یا تأیید فتح. بر این اساس و بسیاری از نیازهایمستحدثه در فرآیند حقوقی و سیاسی قضیه فلسطین، ادبیات و متن سند جدید کاملاً سیاسیو حقوقی است و پاسخ بسیاری از پرسش ها درباره مواضع حماس در موارد مختلف و پیچیدهرا در خود دارد در عین این که در سراسر سند گفتمان اسلام و ادبیات و واژگان اسلامیمحوریت و حاکمیت دارد.
6. جهاد اسلامی این سند رانپذیرفته است.
در خصوص موضع جهاد اسلامیباید تصریح کرد که دو تشکل جهادی حماس و جهاد در عرصه مبارزه با رژیم صهیونیستیفعال بوده و هر دو در میان ملت فلسطین ریشه و پایگاه دارند و شهدای متعددی راتقدیم مقاومت اسلامی کرده اند. این دو سازمان جهادی در تنازع با هم نیستند؛ لکن تفاوتهایی در نحوه مواجهه با مسائل پیش رو دارند. درباره این سند، زیادالنخاله، معاوندبیرکل جهاد اسلامی فلسطین اعلام کرد که این جنبش با بسیاری از موضوعاتی که در سندسیاسی جدید حماس آمده موافق است؛ اما از موضع حماس مبنی بر موافقت با تأسیس دولتمستقل فلسطینی با مرزهای 1967 استقبال نمی کند. جهاد اسلامی در سال 2006 هم قائلبه مشارکت در انتخابات نبود؛ لکن حماس در انتخابات غزه شرکت کرد و با رأی مردم،حاکمیت این منطقه را از دست سلطه خودگردان خارج کرد. از این جهت این موضع جدیدنبوده و در واقع حماس در این مسیر رهرو راهی است که شیخ احمدیاسین رهبر شهید حماسگشوده بود که در هر جای فلسطین که ممکن و مقدور شود، باید حاکمیت فلسطینی برپا شودو در کنار این ایده، شیخ شهید بر به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی در باقی مناطقاشغال شده و لزوم آزادسازی همه اراضی فلسطین از طریق مقاومت مسلحانه تأکید داشت.
7. مجرد اشاره به تاریخ 1967 ونیز قبول تشکیل دولت در مرزهای 1967 در بند 20 سند جدید به معنای قبول رسمیت وحاکمیت اسراییل در اراضی اشغالی 1948 است و از این جهت عملی ناموجه و عقب نشینی ازمبارزه و مقاومت تعبیر می شود.
متاسفانه بعد از فروپاشیعثمانی، با دسیسه استعمار ملت فلسطین موفق به استفاده از حق حاکمیت خود نشد وناگاه خود را با اشغال سرزمینی و اعلام موجودیت کشوری جعلی مواجه دید. اکنون حماسضمن تأکید مکرر بر اشغالگری اسراییل در کل اراضی فلسطین تاریخی و عزم و اراده برایتداوم مقاومت و گزینه راهبردی مقاومت مسلحانه جهت آزادسازی تمامی اراضی اشغالی، درواقع گام نخست را در تشکیل دولت و اعمال حق حاکمیت ملیِ مردمی برداشته است که دهها سال از حق مشروع خود بازداشته شده اند و می خواهند که با پیشرفت مرحله بهمرحله، حاکمیت خود را بر اراضی اشغال شده کشورشان عینیت بخشند؛ گسترش دهند و تثبیتکنند. خصوصاً باید توجه داشت که حماس علیرغم این که در میان ملت فلسطین در خارج از غزه هم از پایگاهقوی اجتماعی برخوردار است، لکن هم اینک از نظر قلمرو اقتدار و حاکمیت در محدوده غزه زندانی است وامکان حضور در کرانه را ندارد و رزمندگانش با پلیس خودگردان درگیرند و بسیاری ازآن ها در زندان های سلطه اسیر شده اند. قبول تشکیل دولت در مرزهای 1967 در کنارتأکید مکرر و مصرح بر تداوم مقاومت و مقاومت مسلحانه بعنوان گزینه راهبردی حماس،هرگز به معنای پذیرش اراضی اشغالی در 1948 برای اسراییل نیست و عملاً به حماس این فرصترا می دهد که برای ورود در حاکمیت کرانه خیز بردارد و برای تسهیل پروژه مقاومت وحتی تسلیح کرانه اقدام نماید. شاید ذکر یک مثال در تقریب حقانیت حماس در تشکیلدولت در اراضی فعلا موجود مفید باشد. آیا حکمرانی دولت قانونی سوریه در بخشی ازاراضی این کشور، در کنار عزم و اراده برایآزاد سازی باقی خاک آن از اشغالگران داعش و معارضان مسلح، به معنای پذیرش رسمیت وحاکمیت دشمن و دولت خلافت در اراضی اشغالی از سوی نظام و ملت سوریه است؟! آیا میتوان به نظام حاکم مشروع آن کشور حکم کرد که تا تحقق صد در صدی اراضی تحت حاکمیتخود، عجالتاً از اقتدار و حکمرانی بر اراضی فعلا موجود چشم بپوشد؟!
8. ماجرای شراکت ملی و شناساییفتح به عنوان چارچوب ملی برای ملت فلسطین در بند 29 موجب تقویت روند سازش می شود.
بنظر می رسد اینموضع حکایت از تیزهوشی رهبران حماس دارد که با عدم پذیرش پیمان اسلو و روند سازش،از ظرفیت های تولید شده در این روند برای حاکمیت نمایندگان واقعی ملت فلسطین بهرهمی برند. البته در خصوص پذیرش ساف نیز این امر موکول به اصلاح ساختار ساف ودموکراتیک شدن آن (بخوانید امکان نفوذ حماس در ساف) و مسؤولیتش در حفظ حقوق ملی ومقاومت و مطالبات ملت فلسطین شده است.
بعضی امتیازات ونقاط قوت سند در ارتباط با مطالبات و مواضع جمهوری اسلامی ایران
1. تأکید بر دین اسلام بهعنوان جامع همه نواحی زندگی و مناسب هر زمان و مکان با روح اعتدالی و میانهروی(بند 8) و نفی هر افراطی گری و تعصبات دینی، قومی و فرقه ای(9) که تمایز تفکرحماس را از تشکیلات مخوف جهادی سلفی به روشنی تبیین می کند
2. تأکید بر هرگز به رسمیت نشناختنموجودیت اسراییل
3. تاکید برکلیت اراضی تاریخی فلسطین به عنوان حدود کشور فلسطین و نه یک وجب کمتر
4. تأکید بریکپارچگی ملت وهویت فلسطینی بدون تمایزی در مرزهای 48 و 67 و آوارگان و سکنه فارغاز دین و فرقه گرایی
5. تآکید بر حقبازگشت آوارگان و مخالفت با تصفیه آنان
6. تأکید بر عدمپذیرش کلیه طرح های سازش و تبعات آن ها در مراجع بین المللی
7.تأکید برتداوم مقاومت و مشروعیت حق جهاد و مقاومت مسلحانه بعنوان گزینه راهبردی و در رأسگزینه های دیگر
8.حرکت و خیز بهسوی حاکمیت بر کل اراضی در دسترس با استفاده از ظرفیت های تولید شده در اسلو بدونپذیرش آن
9. تأمین امکانخروج از حبس غزه و ورود در حاکمیت کرانه باختری
10. تأمین فرصتتسلیح کرانه باختری
11. تأکید برکلیت شهر قدس علیرغم فشارهای آمریکا و روسیه
12. اعلام استقلالتشکیلاتی از اخوان
13. تأکید برعدم مداخله در امور و منازعات کشورهای دیگر و محوریت قضیه فلسطین
14. تأکید برارزش های مردمسالاری، شراکت ملی و حقوق اقلیت های دینی و اقشار مختلف ملت فلسطین؛ خصوصازنان فلسطینی
بر این اساس چنینبه نظر می رسد که در بیانیه جدید، حماس از هیچ یک از اصول اساسی مقاومت اسلامی در فلسطینعدول نکرده است و تحلیل های بدبینانه و نسبت های نادرست می تواند موجب بی اعتمادیافکار عمومی به خط مقدم جبهه مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی و حتی در ابعاد وسیعتر سبب ناامیدی و انقطاع ملت شریف ایران از حمایت از مردم مظلوم فلسطین و سازمانهای جهادی شود؛ به نحوی که در نهایت برنده این منازعه رژیم پلید صهیونیستی باشد!
این بحث را که بسیار جای توضیح و تکمیل دارد، بااعلام آمادگی برای مناظره با منتقدان در مراکز علمی و پژوهشی به پایان می برم وامید دارم که مقام محترم امام جمعه موقت تهران با عنایت به این متن و مطالعه فراتراز آن، این اظهارات را به صراحت اصلاح نمایند.
* دکترفروز رجایی فر
* در سراسر مقالههر جا از نام اسراییل برای رژیم جعلی غاصب صهیونیستی استفاده شده، به منظور پرهیزاز تطویل عبارات و در چارچوب و ذیل همان جمله معروف و موجه حضرت امام راحل(ره) استکه «اسراییل باید از بین برود».