رئیس اسبق دفترحفاظت منافع ایراندرمصر: آنچه در خصوص راهبرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به تعامل با فلسطین می توانددر شرایط فعلی ،حائز اهمیت باشد،شناخت هوشمدانه ،پیامدهای بین المللی و منطقه ایبر فلسطین و پژواک آن بر آرایش داخلی و چگونگی کسب دستاوردهای ممکن در شرایط فعلیآن است.
نکاتی چند به ویژه تجربه ها و اقتضائات ذیل، صلح حدیبیه را برای حماسی ها برای نجاتموجودیت خود در غزه به طور اخص و فلسطین به طور اعم رقم زده است، چراکه شرایطمبارزه بالاخره همیشه موتورش در حال پرواز نیست، یک جاهایی می طلبد برای نفس گیریو تجدید سامان، یک تنفس تازه بگیرد و با در نظر گرفتن تاکتیک های جدید، شرایط رابرای مبارزه و مقاومت جدید فراهم سازد.
امااقتضائات جدید و جبری که موجب در نظر گرفتن تاکتیک پذیرش مرزهای 1967 توسط حماسشده به شرح ذیل است:
1- شکستتمام عیار بیداری عربی در مصر و لیبی و موفقیت نیمه جان و بی رمق و بی رنگ و بویانقلاب تونس به لحاظ دستاوردهای مابعد آن
2- جان بهلب شدن حماسی ها در منطقه کاملا محاصره و شعیب قحطی زده غزه
3- نقش بیبدیل ترکیه و قطر در دگرگون سازی راهبردهای قبلی حماس و تفهیم درک جدید برای گشایشهای جدید
4- آسیبرساندن به ظرفیت های بخش مقاومت و عزالدین قسام با ترور اخیر مهندس پهباد
5- ضرورتهای جدید ناشی از سیاست اعمالی ترامپ در پرونده فلسطین و رکود و فراموشی مزمن قضیهفلسطین از دستور کارهای سازمان ملل
6- خروجاهمیت قضیه فلسطین از دستورکار جهان عرب و کشورهای اسلامی به علت تحت الشعاعقرارگرفتن بحران های سوریه و یمن و عراق و لیبی و اولویت یافتن هزینه های اینبحران ها بر هزینه کرد فلسطین
7- ترجیجحفظ روابط حماس با راهبردهای سیاسی و منطقه ای عربستان در مقایسه و بالانس روابطحماس با جمهوری اسلامی ایران و تمایل مبرم تر حماس بر روابطش با عربستان به ویژهدر سایه رویکرد و اولویت اصلی ریاض در راستای پشت سرگذاردن روابط خصمانهریاض با اسراییل و برقراری دوره جدیدی از مناسبات جدید و اجرای عملی عادی سازی باحل معضل رسمی مسئله فلسطین در گام های جدید بر اساس طرح پیشنهادی عربستان در سال2002
8- انعطافو درک جدیدی از سیاست روسیه در تعامل واقع بینانه تر مسکو با به رسمیت شناختناسرائیل به پایتختی بیت القدس به عنوان پایتخت این کیان
تمامیعلائم و قرائن هشت گانه اشاره شده، رهبری حماس به ویژه به مدیریت خالد مشعل کهشاید بیشترین درک را با سموم اسرائیل در تمامی وجود خود احساس کرده و نرمشقهرمانانه را در ظرف و مظروف فلسطین به درستی درک کرده است تا تاکتیک جدید را درنظر بگیرد.
بنابراینبه دور از نگرش های غیرواقع بینانه که در شرایط فعلی در پرونده و قضیه فلسطین چهبخواهیم و چه نخواهیم، دیگر کارائی ندارد و خرده گیری نسبت به این تاکتیک جدید،باحقایق فاصله زیادی داشته و دارد.
چگونگیتعامل جمهوری اسلامی ایرانی با تحولات و تاکتیک جدید حماس، نوعی بردباری و هضممتناسب با رخدادهای فلسطین را می طلبد.
آنچه درخصوص راهبرد جمهوری اسلامی ایران نسبت به تعامل با فلسطین می تواند در شرایط فعلیحائز اهمیت باشد، شناخت هوشمدانه، پیامدهای بین المللی و منطقه ای بر فلسطین وپژواک آن بر آرایش داخلی و چگونگی کسب دستاوردهای ممکن در شرایط فعلی آن است.
در اینچارچوب درک منصفانه موقعیت های جدید فلسطین و فرصت دادن به نیروهای داخلی برایتنفس و سامان بخشی ظرفیت های داخلی راه چاره بوده است هرچند جمهوری اسلامی ایران،ناگزیز است با رعایت ثوابت کلی خود در قبال رژیم صهیونیستی همچنان بر اشغالگر بودناسرائیل و تاکید بر طرح جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری انتخابات و رجوع به آرایعمومی با حضور تمامی فلسطینیان و مواطنین اولیه برای تعیین سرنوشت فلسطین غیرقابلاغماص است.
اما ماباید در خصوص موضع جدید حماس به یک موضع کلی بسنده کنیم که ما نسبت بهتاکتیک جدید رهبری حماس در قبال رژیم اشغالگر توجیه نبوده و نیستیم بدون اشاره بهاین که ما با این رویکرد، مخالف و معارضیم، چراکه موضع رسمی ما در قبال حماس مصلحتنیست بیانگر تقابل درصحنه رسمی وعلنی و بوی مواجهه به خود بگیرد. در این مرحله ماباید با سیاست صبر و انتظار بر تبلور هرچه بیشتر تحولات در حال زایش و کشف لایههای واقعی پروسه های متنوع تمرکز کنیم و خود را سیبلی برای اهداف سیاسی و تبلیغیدیگران و بدخواهان جمهوری اسلامی ایرانی قرار ندهیم.
منبع :دیپلماسی ایرانی ، اکبر قاسمی ، 19/02/1396