امام جماعت یکی از مساجد الجزایر یهودی از آبدرآمد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، به دنبالانتشار اخبار دستگیری یک فرمانده داعشی در لیبی و روشن شدن این قضیه که وی افسر سازمان جاسوسی برون مرزی رژیم صهیونیستی “موساد” و یک یهودی است که توانسته بود با رسیدن به امام جماعتی یک مسجد در بنغازی،یک گروه 200 نفره داعشی را فرماندهی کند، داستان واقعی دیگری در اذعان تداعی میشود که در دهه 90 میلادی قرن گذشته در کشور الجزایر اتفاق افتاد و بعد از سال هادر سال 2008 به وسیله رسانه های الجزایری فاش شد.
روزنامه الجزایری “الخبر” در سال 2008پرده از این قضیه برداشت و نوشت: داستان از این قرار بوده که جوانی به اسم”داود” اوایل دهه 90 به خواستگاری دختری الجزایری (که نام او فاشنشده است) می رود و خانواده دختر بر اساس این قاعده اسلامی که اگر از دین وامانتداری طرف رضایت داشتید، دخترتان را به او بدهید و از همه مهمتر اینکه او ظاهرا فردیپایبند به مسائل دینی بوده و در یکی از مساجد الجزایر نیز امامت می کرده است، اورا به دامادی می پذیرند و با توجه به اینکه خود را یتیم معرفی کرده است با او بهمهربانی رفتار می کردند.
پس از چند سال، آنها صاحب 3 فرزند می شوند و همسراین مرد متوجه می شود کسی که به خاطر دین و اخلاقش با او ازدواج کرده بود و امامیکی از مساجد الجزایر نیز بود، یهودی است. اما چگونه متوجه می شود همسرش، یک یهودی است؟
با گذشت زمان، همسر این فرد متوجه درخواست هایعجیب او می شود، او روزهای شنبه از همسرش می خواست تا غذای سیسکو (از غذاهای معروفالجزایری) همراه با شیر پخته برایش بیاورد (بدون خورشت) و به هیچ وجه به اتاقی کهاو هر هفته شنبه همراه با دوستانش در آن جمع می شد، نزدیک نشود.
او همچنین اصرار شدیدی بر شستن شلوار آبی رنگ وپهن کردن آن زیر نور خورشید داشت. بعدا نیروهای امنیتی الجزایر کشف کردند که اینشلوار آبی و پهن کردن آن زیر آفتاب نشانه ای به مهمانان بوده است که منزل امن استو خطری وجود ندارد.
هر هفته روزهای شنبه تعدادی از دوستان این مرد بهدیدنش می آمدند و در اتاقی جمع می شدند و او از همسرش می خواست که نه جلوی آنانظاهر شود و نه حتی به اتاق نزدیک شود.
همسر این فرد یهودی بعدا گفته است که فکر می کردوی از اعضای جبهه نجات اسلامی است و مشغول فعالیت های محرمانه است، تا اینکه یکروز شنبه اتفاقی از جلوی اتاق رد می شود که ناگهان متوجه می شود مهمان ها کلماتگنگ و نامفهومی را که قبلا نشنیده بود، تکرار می کردند. همین مساله او را به شکانداخت و او بلافاصله برادرش را در جریان قرار داد و برادرش نیز به نیروهای امنیتیخبر داد و پلیس یک دستگاه ضبط صوت را در اختیار آنها قرار می دهد تا در اتاق کاربگذارند.
نتیجه کاملا غیر منتظره و باورنکردنی بود، زیراامام مسجد یهودی از آب درآمد که هر هفته روزهای شنبه نماز و نیایش های آیین یهودرا همراه با دوستانش به جا آورده و با هم غذای سیکسو می خوردند به اعتبار اینکه یهودیاندر روزهای شنبه آتش روشن نمی کنند و در این روز گوشت نمی خورند.
این فرد یهودی پس از اینکه فهمید دستش رو شدهاست، موفق به فرار از دست نیروهای امنیتی الجزایر شد و تا به امروز هیچ خبری از اونشده است.(افشای این ماجرا به 27 مارس 2008 بر می گردد) او سه فرزندش را برایهمیشه ترک کرد و مادر آنها بارها خواسته این فرزندان را به خاطر اینکه یهودی هستندبه قتل برساند.
فاطمه بن براهم وکیل این زن الجزایری که درخواستطلاق او را به دادگاه ارائه کرده بود، می گوید: بارها برای این زن الجزایری توضیحدادم که دین یهود از طرف مادر به فرزندان منتقل می شود نه پدر.
وی اشاره کرد که فرزندان این خانواده دارای اخلاقبسیار خوبی هستند.
از سوی دیگر، شیخ یوسف امام مسجد “العربیالتبسی” در محله “الشمس و البحر” در گفت و گو با روزنامه الخبرتوضیح داد: این زن هیچ گناهی مرتکب نشده که با این مرد ازدواج کرده است، زیرا اوفکر می کرده که مسلمان است، کما اینکه فرزندانشان حتی با وجود اینکه از پدری یهودیهستند، مسلمانند و همینکه شهادتین را بر زبان جاری کرده اند کفایت می کند.
اکنون سوال اینجاست که چه تعداد از این یهودیاندر ممالک اسلامی مشغول امام جماعت و فتنه انگیزی میان مسلمانان هستند و هنوزناشناخته مانده اند؟ یا اینکه چندها نفر به ظاهر مسلمان مزدور موساد هستند و ایننقش را ایفا می کنند؟
