نگاهاسرائیل به افغانستان پس از 11 سپتامبر، در چارچوب کسب حوزه نفوذ با حرکت در قالبسیاست (قدرت نظامی و جنگ) با هدف دفع تهدیدات درجه دوم؛ ( احتمالاً پاکستان-بمباسلامی) تفسیر می شود.
درامپراطوری بریتانیا کبیر (انگلستان) برای بهتر کنترل کردن و قدرت نگرفتن کشوری یاقومی، طراحی را ایجاد کرد بودند به نام فریز کانفلیکت (freeze conflict)بدین معنی که سازوکاری در نظر گرفته می شد تا از ظرفیت مناقشات، اختلافات و جنگ هابه بهترین شکل ممکن استفاده و چالشی را بین دو کشور یا قوم یا نژاد ایجاد کرده کهبتوانند درصورت نیاز از آن برای پیش برد مقاصد خود در آینده استفاده کنند، در حالحاضر نیز با گذشت بیش از یک قرن هم چنان این طراحی باعث اختلافات و بهره برداریقدرت های بزرگ می باشد. حملات ایالات متحده به عراق و افغانستان، مناقاشات منطقهای هند و پاکستان (کشمیر)، اختلافات مرزی هند و چین و غده سرطانی منطقه غرب آسیایعنی رژیم صهیونیستی از این دست موارد می باشد.
در حالحاضر هند و چین با حدود چهار هزار کیلومتر مرز مشترک دارای مناقشات ریشه داریهستند که این اختلاف ها بارها منجر به صف آرایی نظامیان دو کشور شده است. دو کشوربا بیش از چهار میلیون سرباز، از جنگ سال 1962 تاکنون همواره روابط پرتنشی داشتهاند که جدیدترین آن مربوط به مثلث مرزی هند، چین و بوتان در دوکلم است. اختلافدر منطقه سکیم مانند اختلاف های ارضی دیگر در کوهستان هیمالیا، میراث مرزبندیهای بریتانیا در قرن نوزدهم است. قراردادی که در سال 1890 میان بریتانیا (حکم وقتهندوستان) و دودمان چینگ (حاکم چین) امضا شد.
اما درمورد کشمیر، منطقهای است که از از ایالت جامو و کشمیر تحت کنترل هند، ایالت گلگتبلتستان و کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان و منطقه اقصای چین تحت کنترل جمهوری خلقچین تشکیل میشود. این منطقه عمدتاً کوهستانی بوده و رشته کوه قراقروم شامل قلهکی۲ دومین نقطه مرتفع کره زمین و چندین قله مرتفع دیگر در آن قرار دارند. کشمیریکی از حوزههای اصلی نفوذ زبان فارسی به شمار میرود. در زمان استعمار، انگلیسیهابه هندیها کمک کردند تا نیروهای نظامی خود را در کشمیر مستقر کنند. از آن زمان،اختلافات میان هند و پاکستان شروع شد که با رخ دادن چند جنگ میان دو طرف به اوجخود رسید.
در ارتباطبا فلسطین نیز همانطورکه میدانیم، ابتدا در قرن 19 فردی به نام «تئودور هرتزل»اتریشیتبار بنیانگذار جنبش «صهیون» میشود و در چارچوب این جنبش، مهاجرتها بهفلسطین آغاز و یهودیان مهاجر، زمینهای فلسطینیان را به شیوهای هدفمندخریداری می کنند تا نهایتاً به دنبال جنگ جهانی دوم و در سال 1949 با حمایتمستقیم انگلیس، رژیم نامشروع اسرائیل تأسیس میشود.
در همینرابطه رفتار سیاست خارجی امریکا در قبال افغانستان پس از 11 سپتامبر نیز،فرصت ساز محیط امنیتی تجدیدی برای اسرائیل شده و این رژیم تلاش کرده در محیطامنیتی به وجود آمده برخی تهدیدها را تبدیل به فرصت کند. برهمین اساس هر تهدیدبزرگ، فرصت بزرگی را نیز به دنبال دارد. حوادث 11 سپتامبر و جنگ های ایالات متحدهو اختلافات به وجود آمده فضای جدیدی را در محیط عملیاتی اسرائیل به وجود آورد کهفرصت ساز بود. بنابراین، رویکرد مداخله گرایانه امریکا و سپس اسرائیل (با ابعاددیگر) در افغانستان، برآیندی از تلقی واقع گرایی محض سیاست گذاران این کشورها درفرصت سازی بود و مبارزه با تروریسم اصل اساسی فرصت سازی به شمار می رود.
اسرائیل درراستای سیاست حضور در مناطق مجاور کشورهای دشمن، از زمان تشکیل دولت موقت درافغانستان به ریاست حامد کرزی، در پی برقراری و گسترش همکاری های تجاری، اقتصادی وکشاورزی با افغانستان بوده است. شرکت های تجاری و اقتصادی اسرائیلی، همواره از سویسیاستمداران این کشور برای حضور در افغانستان تشویق شده اند. اسرائیل سعی کردهبرای حساسیت زدایی افکارعمومی جهان اسلام، از ورود به صحنه سیاسی و نظامیافغانستان به صورت آشکار پرهیز کند اما در قالب ورود ناتو و آمریکا به برقراریایجاد فضای نظامی و امنیتی می پردازد، در حالی که با پیشنهاد کمک های انسانی وبازسازی نظام کشاورزی افغانستان، به تدریج سعی دارد توجه دولتمردان افغانی را برایبرقراری روابط سیاسی جلب نماید.
سابقه حضوراسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی و منطقه قفقاز نشانگر آن است که هرچند این رژیمابتدا با عنوان همکاری های تجاری و کشاورزی وارد می شود اما به مرور، دایره همکاریها را به حیطه های امنیتی، نظامی و اطلاعاتی تسری می دهد. برای مثال، اکنونکارشناسان امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به ویژه«آذربایجان» حضوری گسترده دارند.
اما به رغمهشدارهای امریکا به اسرائیل در علنی شدن حضور در افغانستان، اسرائیل یک واحداز نیروهای مخصوص، موسوم به «ماتکال» یا واحد 262 را به افغانستان فرستاد. اینواحد که در اواسط دهه 60 تشکیل شد، متشکل از یهودیان عرب تبار و عرب زبان افریقاییو آسیایی بود، که به لهجه های مختلف عربی صحبت می کردند. آن ها یونیفورم هایاردوهای عربی و اسلامی را می پوشند. وظیفه سازمانی آن ها، رخنه به عمق مناطق عربیو انجام عملیات های تخریبی و جاسوسی است. برخی از آن ها لباس اردوی پاکستان را میپوشند. تعدادی از افراد این گروه، برای رخنه در مراکز هسته ای پاکستان در کویته وانجام عملیات تخریبی در درون آن آموزش دیده اند.
اسرائیل بهعلت عدم مشروعیت سیاسی در منطقه و حتی صحنه جهانی و دغدغه امنیتی، بر سازمان هایاطلاعاتی و امنیتی خود تکیه زیادی دارد. «شین بت» یا سازمان امنیت عمومی اسرائیلدر داخل و سازمان امنیت خارجی (موساد) در خدمت سیاست خارجی و امنیت ملی اسرائیلاست. اسرائیل را می توان در زمره رژیم های میلیتاریستی با ابعاد مخوف و پیچیده بهحساب آورد. اسرائیل از طریق ایجاد مراکز استراق سمع، جاسوسی الکترونیکی، نصبرادار و پایگاه های جمع آوری اطلاعات زمینی در مناطق نزدیک به شرق ایران و شمالپاکستان و همچنین مجاورت چین با افغانستان و حتی نیم نگاهی به روسیه در راستایتحقق اهداف استراتژیک خود که فشار امنیتی بر این کشور ها می باشدگام بر می دارد.به این ترتیب، اسرائیل در افغانستان پس از 11 سپتامبر، در جهت «سیاست مناطق مجاور»گام برداشته است؛ تا با نفوذ در مناطق مجاور کشورهای دشمن بر آن ها ضربه وارد کندو ضمن فرصت سازی در امنیت ملی و رخنه در حیاط خلوت سیاست خارجی کشور های فوق، فرصتهای این بازیگران را از آن ها سلب نماید.
منبع: الوقت ، حسین گودرزی ، 12/06/1396