اسرائیل به اشکال گوناگون – و شیوههاو ابزارهای مختلف- تلاش میکند در آفریقا نفوذ کند زیرا این قاره را بخشی از آرمانهایخود برای تحقق رؤیای نیل تا فرات میداند. دریای سرخ برای اسرائیل اهمیت تجاری واستراتژیک زیادی دارد.اسرائیل همچنین برای مقابله با دولتهایعربی و اسلامی به حمایت و پشتیبانی دولتهای آفریقایی نیازمند است. اخیرا اسرائیلبه اهمیت کشورهای آفریقایی در محافل و نهادهای بینالمللی نیز پی برده است. بن گورین- اولین نخستوزیر اسرائیل- در یکی از سخنانش در کنست (سال ١٩٦٠) گفته بود «دولتهای آفریقایی قوی نیستند اماصدایشان در جهان شنیده میشود». صدای آنها در سازمانهای بینالمللی مساوی با صدایدولتهای بزرگ است. دوستی اسرائیل با دولتهای آفریقایی کمترین نتیجهاش آن خواهدشد که این کشورها در نزاع بین اسرائیل و اعراب بیطرف بمانند. در بهترین حالت نیزمیتوان انتظار داشت که برخی از آنها از مواضع اسرائیل حمایت کنند.
عضویت دراتحادیه
اسرائیل در سازمان وحدت آفریقا وضعیتیک «عضو ناظر» را داشت و این وضعیت را تا سال ٢٠٠٢ حفظ کرد. اما بعد که سازمانمنحل و بهجای آن اتحادیه آفریقا شکل گرفت تا چارچوبی منظم برای روابط منطقهای درآفریقا باشد، اسرائیل تلاش کرد همان جایگاه را به دست آورد. بنابراین سال ٢٠٠٣درخواست پیوستن به این اتحادیه را بهعنوان یک «عضو ناظر» داد اما پذیرفته نشد.اسرائیل هنوز هم به تلاش خود در این راه ادامه میدهد. منابع اسرائیلی میگویندبنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، در کنفرانس کوچک و منطقهای آفریقا دربارهموضوع امنیت و مقابله با تروریسم حضور داشته است. این کنفرانس در اوگاندا با حضورسران دولتها و دولتهای کنیا، رواندا، سودانجنوبی، زامبیا، مالاوی و… برگزارشد. در آنجا اسرائیل موفق شد تعهد بگیرد که در آینده بهعنوان یک «عضو ناظر» دراتحادیه آفریقا پذیرفته شود. اسرائیل اگر بتواند به این جایگاه دست یابد، دشمنیجدی برای بسیاری از کشورهای عرب در موارد مختلف خواهد بود. زیرا یک عضو ناظر میتواندطرح پیشنهاد یا قوانینی را اصلاح كند و در بحثهایی که در اتحادیه عرب مطرح میشود،مشارکت داشته باشد کمااینکه به یک عضو ناظر اجازه داده میشود به همه توافقنامههاییکه این اتحادیه یکی از طرفهای آن است، ملحق شود. طبعا اسرائیل از این راه خواهدتوانست تمام اطلاعات مربوط به سازمانهای وابسته به اتحادیه آفریقا نظیر مجمععمومی اتحادیه آفریقا، کمیتههای تخصصی و دادگاه عدالت آفریقا را به دست آورد و بهعنوانیک فاعل بینالمللی از آنها بهرهبرداری کند. اسرائیل همچنین تلاش میکند روابطدیپلماتیک خود را با سودان جنوبی که از ابتدای استقلالش شروع شده بود توسعه دهد.اسرائیل به این کشور پیشنهاد کمکهای مختلفی کرده است. این رویهای است که اسرائیلبا هر دولتی که تازه اعلام استقلال کند، پيش ميگيرد. اسرائیل درمجموع منافع سیاسیو اقتصادی زیادی دارد که میشود آنها را در این چند مورد خلاصه کرد:
١– تسلط بر صنایع استخراج نفت در آفریقا
٢– بهرهبرداری از مواد خامی که درکشورهای آفریقایی استخراج میشود بهخصوص اورانیوم.
٣– استفاده از بازارهای آفریقا برای فروشتولیدات اسرائیل ازجمله در زمینه صنایع نظامی.
٤– در انحصارگرفتن بسیاری از صنایع وبنادر اقتصادی مانند صنایع غذایی در اتیوپی و اریتره
٥– تمرکز بر تولید و صدور الماس درکشورهای آفریقایی که یکی از مهمترین منابع در آمد ملی اسرائیل است.
ابزارهای نفوذ
اسرائیل سعی میکند برآفریقا مسلط شدهو روابطی قوی با دولتهای این منطقه داشته باشد. تل آویو از نیاز دولتهایآفریقایی به کمکهای اقتصادی سوءاستفاده میکند. در همین رابطه وزارت خارجهاسرائیل، «مؤسسه بینالمللی همکاری و توسعه » را ایجاد کرده است. وظیفه این سازمانارتباط بین نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی بوده و در کل اهدافی سیاسی را دنبال میکند.دبیرکل اتحادیه عرب از سال ١٩٩٢ گزارشهای مخفیانهای را دریافت کرده است که نشانمیدهد اسرائیل از سه طریق در آفریقا نفوذ میکند:
١– بهکارگیری مهندسان و تکنيسینها وفرستادنشان به آفریقا.
٢– تجهیز شرکتهای اسرائیلی به همه نوعاطلاعات درباره کشورهای آفریقایی.
٣– تقویت و تحکیم روابط بین اسرائیل ودولتهای آفریقایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ نه فقط ارتباط با دولتهابلکه حتی با سازمانهای مردمنهاد و احزاب سیاسی آفریقا.
گزارشها نشان میدهد ایالات متحدهآمریکا متوجه تحرک اسرائیل در این سطح بوده و این رژیم را تشویق میکند زیرادرنهایت بهنفع پروژه مشترک آمریکایی- صهیونیستی، بهجای نفوذ فرانسویهایی است کهدر آفریقا حضوری تاریخی داشته یا اعرابی که حضوری بیثبات و متغیر داشتهاند.ازاینرو میبینیم اسرائیل از ابزار اقتصادی برای تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهایدولتهای آفریقایی استفاده میکند زیرا ابزار اقتصادی بهدلیل شرایط جهانی و بهخصوصبحرانهای اقتصادی روزبهروز کارآمدتر میشود. بنابراین هرکس سعی میکند اعتماددیگری را در این زمینه جلب کند. این ابزار را میتوان به دو شیوه به کار برد:تحریمها و تشویقهایی که شامل کمکهای اقتصادی، مهندسی، نظامی و آموزشهای امنیتیمیشود. بعدها اسرائیل اولویت خود را بهطور خاص به سازمانهای جوانان داد و تلاشکرد در سطح کشورهای آفریقایی آنها را گسترش دهد زیرا این سازمانها کارشناسانی راتربیت میکنند که در آینده قدرت تصمیمگیری خواهند داشت. یکی از روزنامهنگارانیکه از چند کشور آفریقایی دیدن کرده است درباره کارشناسان اسرائیلی میگوید:«درحالیکه مهندسان آمریکایی و اروپایی دنبال دفاتر کولردار بودند و جز با لباسهایشیک و پیراهنهای سفید دیده نمیشدند و برای نمونه گاهی به کشاورزان آفریقایی روشاستفاده از ابزارهای جدید تولید را آموزش میدادند، کارشناسان اسرائیلی را میدیدیکه با لباسهای مندرس در بین مزارع با کشاورزان مشغول کار و گفتوگو هستند».اسرائیل هرگز از دخالت در قاره آفریقا دست نکشیده است
هرچند امروزه در پایتختهای آفریقاییبهخصوص آدیسآبابا یا نایروبی و کامپالا حضوری پررنگتر دارد. اسرائیل بهخوبی میداندکه این منطقه مدخل آفریقا و یک منطقه استراتژیک به شمار میرود. البته حضوراسرائیل در اتیوپی به دهه ٦٠ قرن گذشته برمیگردد. زمانی که تلآویو با کارشناسانخود در زمینههای اقتصادی، امنیتی و ارتباطات وارد این قاره شد. اسرائیل در آدیسآباباسفارتخانه بزرگی دارد که تنها نظیرش را به گفته مرکز مطالعات سیاسی بیتالمقدس میتواندر آمریکا پیدا کرد. ١١ سپتامبر ١٩٧٥ حاییم بارلیو فرمانده عملیات در ستاد ارتشاسرائیل به صورت مخفی از اتیوپی دیدن کرد و از همان زمان برنامههای مشترک نظامیبین اسرائیل و اتیوپی شروع شد.انگیزه اسرائیل از این کار سیطره بردریای سرخ بود و اینکه اجازه ندهد این دریا به منطقهای عربی تبدیل شود؛ بهخصوصبعد از بستهشدن تنگههای تیران در سال ١٩٦٧ و بابالمندب در سال ١٩٧٣میلادی.
بهانهها وفرصتها
اهمیت دریای سرخ برای اسرائیل بهاندازه اهمیت نیل است. این مسئله از دغدغه اسرائیل برای تحکیم روابط با اتیوپی نیزمعلوم میشود. زیرا به تلآویو امکان آن را میدهد تا با حضور در آنجا بر منابعنیل آبی در اتیوپی نیز سیطره داشته باشد. آن چیزی که دغدغه اسرائیل را بیشتر کردتمرد اتیوپی از توافقنامههای سال ١٩٢٩ و ١٩٥٩ برای تقسیم آب نیل بود. زیرا ٨٦درصد آب نیل از ارتفاعات این کشور سرچشمه میگیرد. دخالت اسرائیل در آفریقا به اینبهانه صورت میگیرد که قصد دارد به یهودیهای آفریقاییتبار کمک کند. بههمیندلیل میبینیم در نیجریهدخالت کرده و از «ایبو»ها که در منطقه بیافرا هستند، حمایت میکند. این حمایتبرای مقابله آنها با منطقه شمالی این کشور است که تحت تسلط دولت مرکزی بوده واکثرشان را مسلمانان تشکیل میدهند. اسرائیل در اوگاندا نیز حضور دارد زیرا اینکشور از قدیم یکی از سه کشور پیشنهادی (فلسطین، آرژانتین و اوگاندا) برای تأسیس یکرژیم یهودی بود. اگر فلسطین در نهایت برای برپایی «وطن قوم یهود» برگزیده شد، اینمسئله موجب آن نشده است اسرائیلیها نقش مهم آفریقا را در کمک به مسئله یهود علیهفلسطینیها فراموش کنند. آنها همچنان بر دو کشور کنیا و اوگاندا در آفریقا تمرکزدارند. توجه اسرائیل به اوگاندا به گذشته برمیگردد. زیرا به این وسیله میتوانستبا جریانهای اسلامگرا در سودان مقابله کرده و اجازه ندهد به سمت جنوب گسترش پیداکند. البته بعدها این نقش را دولت سودانجنوبی برعهده گرفت و بهاینترتیب نقشاوگاندا تنها به مبارزه با مسلمانان در داخل این کشور محدود شد؛ همچنین بهدلیلاهمیتی که بهعنوان کشورهای سرچشمه نیل دارد. همچنین دولتهای آفریقایی قادربه درک طرحها و برنامههای واقعی آمریکا و اسرائیل نیستند. عدم حضور کشورهای عرببه اسرائیل این امکان را داده است تا در قارهای که مساحتش برابر ٢٣ درصد کل مساحتخشکیهای جهان است، نفوذ کند. مسئله دیگر اینکه رؤسای آفریقایی بر این باورنداسرائیل پیشرفته و متمدن است و تاکنون در ساخت یک آفریقای جدید نقش مثبتی داشتهاست. بنابراین باید به اسرائیل بهعنوان یک الگو و مظهر الهام نگریست. حتی رئیسجمهورکنیا میگوید:
«اگر میخواهیپیشرفت کنی باید به اسرائیل بنگری». اسرائیل سطح پیشرفت اقتصادی کشورهای آفریقاییرا- که این چند سال اندکی سرعت گرفته- کاملا زیر نظر دارد. کشورهای آفریقایی هماکنوندر بین ١٠ دولت برتر جهانی قرار دارند. مسئلهای که آفریقا را به بازاری گسترده وآماده برای کالاهای اسرائیلی تبدیل میکند. از آن گذشته قاره آفریقا دارای ثروتهایپنهان دیگر و نیز مواد خام طبیعی است.
منبع :شرق ، 30/07/1396