چهارشنبه 30/آوریل/2025

فتنه صهیونیستی؛ از بالفور تا خاورمیانه جدید

سه‌شنبه 14-نوامبر-2017

بانگاه گذرا به اقدامات چند سال اخیر صهیونیست‌ها نشان می‌دهد راهبرد جدید آنها درتجزیه خاورمیانه نوعی الگو گیری از بالفور برای ایجاد بستر بین المللی در راستایاجرایی کردن اقدامات غیر قانونی‌شان است.

صهیونیسماز زمانی که در قرن نوزدهم شکل گرفت و در قرن بیستم با هماهنگ کردن همه بخش‌هایاقتصادی و سیاسی خود تصمیم گرفت یک اجتماع را برای آنچه «یهودیان بی‌وطن» خواندهمی‌شد، فراهم کند. همین چند روز پیش سالروز وعده معروف «بالفور» به این تیم صهیونیست در سال1917 در یکصد سال پیش بود.

اماصهیونیست‌ها پس از تشکیل اجتماع خود، تلاش کردند تا مدیریت جهانی را هم به دستبگیرند، اینکه چه عواملی آنها را برای رسیدن به این مهم کمک کرده، از حوصله اینبحث خارج است، اما واقعیت آن است که پس از جنگ جهانی دوم، این روند به‌سرعت در پیشگرفته شد و آنها به‌این منظور چند گام مهم و اساسی را برداشتند.

آنها ابتداتلاش کردند تا نگاه بدبینانه مسیحیان را از یهودیت به‌عنوان قاتل عیسی مسیحبردارند و به همین دلیل به سراغ مسیحیان نه‌چندان معتقدی رفتند که به نگاه لیبرالیاعتماد و اعتقاد وافری داشتند.از همین‌رو نیز صهیونیست‌ها تلاشکردند تا هم به لیبرالیسم کمک کنند و هم زیر پر و بال نئولیبرال‌ها را بگیرند.

خروجی اینسرمایه‌گذاری در دو دهه گذشته خود را به‌خوبی نشان داده است. «مسیحیان صهیونیست»عنوانی بود که در پس دهه‌ها تلاش و سرمایه‌گذاری اساسی اتاق‌های فکر صهیونیست‌هاشکل گرفت و حاصل آن هم کمک‌های سخاوتمندانه و بی‌چشمداشت غرب به «رژیم اسرائیل»بود.

از پادرآمدن عنصر مذهب در ساختار سیاسی غرب که باعث شد تا شهروندان مسیحی را از ضدیت با«یهودیان» دور کند، و عاملی گردید تا آنها از «گتو»ها به محلات مرفه‌نشین و مراکزمهم اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی غرب کوچ کنند، حالا در نقطه‌ای دیگر سردرآورده است.در طول چند دهه گذشته در قالب مذاکرات سازش، صهیونیست‌ها به این نتیجه رسیدند کهاعراب چندان هم در مواضع خود مستحکم نیستند و با یک برنامه‌ریزی طولانی‌مدت وهدفمند می‌شود آنها را وادار به همراهی کرد.

این تصمیمبه‌نظر می‌رسد برای هدایت خود یک اتاق فکر دائم دارد که مسائل را با دقت و صرافتمدیریت می‌کند، این اتاق فکر بر چند اساس مهم پایه‌ریزی شده است، نخست‌ ایرانهراسی، دوم جنگ شیعه و سنی و سوم که به‌تازگی خود را عیان کرده، جنگ قومیت‌ها.

برای درکبهتر این مساله باید نگاهی گذرا به سخنان وزیر امور خارجه امریکا هنگام سفر نخست‌وزیرعراق به ریاض داشت که چگونه وی «ایرانی و عرب» را به میان می‌آورد وسعی در برانگیختن عنصر قومی در مجادلات منطقه‌ای دارد، چرا که عنصر مذهب دستکم درروابط ایران و عراق با توجه با اکثریت شیعه دو کشور، راه به‌جایی نخواهد برد.

بعد دیگراین مساله قومیتی را می‌توان در همه‌پرسی استقلال ملامسعود بارزانی مشاهده کرد کهآن هم با درایت مقامات عراقی و کمک به‌موقع ایران، به شکست انجامید.

اما اتاقفکر صهیونیسم جهانی در حال راه انداختن طیف «مسلمان صهیونیست‌ها» است. این تشکیلاتاز زمان مذاکرات سازش آرام آرام و در قالب اتاق‌های تاریک و خلوت مذاکره شروع وامروز به روابط بسیار نزدیک و راهبردی برخی از طرف‌ها با رژیم صهیونیستی رسیده است.

این مسلمان‌نماها،نماز می‌خوانند، روزه هم می‌گیرند و حتی در ظاهر به شعائر دینی هم پایبند هستند،اما از آنجایی که در راستای منافع، راهبردها، تصمیمات و پیشبرد اهداف رژیمصهیونیستی و جهت بر هم زدن نظم جامعه اسلامی فعالیت می‌کنند، نمی‌توانند سنخیتی بامسلمانان داشته باشند. مسلمان‌نماهای صهیونیست پنج کشور عمده مخالف رژیم صهیونیستیرا با پول، سلاح و امکانات خود نابود کردند، یمن، عراق، سوریه، لیبی و لبنانی کهنخست‌وزیر آن نیز برای شلعه‌ور ساختن مجدد جنگ در آن کار می‌کند، حالا همه آنهادست به دست هم داده‌اند تا ایران را هم نابود کنند

منبع :فارس ، 17/08/1396

لینک کوتاه:

کپی شد