دربررسی الگوی بازدارندگی رژیم صهیونیستی علیه حزبالله و حماس، مفهومی به نام«بازدارندگی تجمعی» قابل مشاهده است. در این نوع از بازدارندگی، استفاده همزماناز نیروی نظامی و تهدیدات در دستور کار قرار میگیرد.
رژیمصهیونیستی در تازهترین جنایت خود در هشتم آبانماه 1396 یکی از تونلهای جهاداسلامی در نزدیکی پایگاه نظامی «کیسوفیم» در مرز غزه با فلسطین اشغالی را بمبارانکرد. در این جنایت 7 تن از اعضای «سرایا القدس» شاخه نظامی جهاد اسلامی به علاوه 2تن از اعضای گردانهای «القسام» شاخه نظامی حماس به شهادت رسیدند و نزدیک به 15 تندیگر زخمی شدند. چنین حملاتی هر از چندگاه انجام میشود.فهم منطق چنین حملاتی در چارچوبراهبرد بازدارندگی رژیم صهیونیستی، علاوه بر شناخت رویکردهای نظامی این رژیم، میتوانددر نهایت در طراحی واکنشهای مناسب نیز موثر واقع شود. آنچه در ادامه میآید،تلاشی است برای تشریح اصطلاح «چمنزنی» که در چارچوب «بازدارندگی تجمعیِ» این رژیممعنا مییابد.
بازدارندگیچیست؟
فارغ ازبازدارندگی هستهای و تحولات آن پس از فروپاشی شوروی، بازدارندگیمتعارف بر دو پایه میتواند صورت گیرد؛ ممانعت (انکار[1]) و مجازات[2]. در بازدارندگیبر پایه مجازات، بازیگر «الف» با تهدید میکوشد به بازیگر «ب» تفهیم کند که درصورت اجرای عمل خاصی، داراییهای ارزشمندش را مورد هجوم قرار میدهد، بهگونهایکه «ب» با محاسبه سود و زیان، از اجرای آن اقدام خاص منصرف شود.[3] لذا ترس ازمجازاتی سهمگین، بازدارندهی «ب» است تا اقدام خاص علیه «الف» را مرتکب نشود. اگر«ب» در محاسبهی عقلانی سود و زیان، سود خود از اقدام خاص را بیشتر از هزینههایواکنش «الف» به این اقدام تلقی کند، عملا بازدارندگی شکست خورده است. اما دربازدارندگی بر پایه ممانعت، عنصر تهدید، محوریت اصلی را دارا نیست بلکه «الف» میکوشد«ب» را متقاعد کند که اگر دست به اقدام خشونتبار بزند، نمیتواند به اهدافسیاسی-نظامی خود دست یابد.[4]این بازدارندگی عمیقا به توان «الف»برای انتقال پیام به «ب» مرتبط است.اگر «الف» توان انتقال این پیام به«ب» را داشته باشد که «با اقدام خاص و هجومی تو، اهدافت محقق نمیشود» و از سویی«ب» نیز، ضمن دریافت این پیام، آن را متقاعدکننده یابد، عملا حملهای از سوی «ب»به «الف» رخ نمیدهد و بازدارندگی محقق میشود.
یکی دیگراز مباحثی که ذیل بازدارندگی مطرح شده، شاخصهای یک بازدارندگی موفق است. سه شرطبنیادین برای یک بازدارندگی موفق ذکر شده است؛[5]
– ارتباطات: برقراری رابطه با حریف وآگاه ساختن او از قصد و نیت و حدود اعمال ممنوعه. دولتهایی میتوانند ازبازدارندگی بهعنوان مدل استفاده کنند که از ابزار مناسب برای انتقال پیامهایتهدیدآمیز برخوردار باشند. کانالهای دیپلماتیک، کانالهای اطلاعاتی و اقداماتتحکیمی از جمله ضروریات انتقال درست تهدید بهشمار میروند.
– توانایی همراه با عقلانیت: تواناییتحمیل خسارت غیرقابل تحمل بر دشمن و عقلانیت طرفین در محاسبه سود و هزینه احتمالیرفتارهای خود. در واقع بازیگر «الف» باید در مقابل حمله احتمالی بازیگر «ب»،دارای قدرت پاسخ دوم و واکنشی پرهزینه باشد و این توانایی از سوی «ب» درکشده باشد تا بازدارندگی موفق گردد. در نتیجه، تهدید زمانی توانمند ارزیابی میشودکه بازیگر تهدیدشونده، وضعیت موجود را به درگیری ترجیح دهد.وقتی این رابطه معکوس شد، گفته میشودکه تهدید فاقد توانایی است.
– اعتبار: تهدید واقعی و باور حریف بهاینکه طرف مقابل از چنین تواناییای برخوردار است. میتوان سه عامل را درمعتبرسازی تهدید مدنظر قرار داد؛ باور تهدید از سوی تهدیدشونده، عقلانیبودن تهدیدو ارزیابی اجرای تهدید از سوی تهدیدشونده با احتمال بالا.
«چمنزنی» و «بازدارندگی تجمعی» رژیمصهیونیستی
بر اساس آنچهآمد، در بازدارندگی، حمله نظامی محلی از اعراب ندارد بلکه صرفا تهدیدهای معتبر استکه در صورت انتقال پیام، کارساز خواهد بود. اما در بررسی الگوی بازدارندگی رژیمصهیونیستی علیه حزبالله و حماس، مفهومی به نام «بازدارندگی تجمعی[6]» قابل مشاهدهاست. در این نوع از بازدارندگی، برخلاف تعاریف کلاسیک، استفاده همزمان از نیروینظامی و تهدیدات در یک دوره طولانی در دستور کار قرار میگیرد. بر این اساسبازدارندگی تجمعی در دو سطح برای بازیگر بازدارنده موثر واقع میشود؛ نخست اینکهدر سطحی کلان، تصویری از برتری نظامی او ایجاد میکند و دوم اینکه در سطح خُرد،حملات نظامی منجر به از میان رفتن تهدیدات خاص و یا اقدامات خصمانه طرف مقابل میشود.[7]برخی به این حملات نظامی در چارچوب بازدارندگی تجمعی، «چمنزنی[8]» گفتهاند،به این معنا که اگر کسی نمیتواند دشمنش را شکست دهد، میتواند هر از چندگاه یکباراو را تضعیف کند و یا مانع از تقویت او گردد.[9] چنین شیوهای دو گونهیبازدارندگی یعنی بازدارندگی بر پایه ممانعت و مجازات را در پی خواهد داشت و فارغاز توانایی تهدید و معتبرسازی آن، به شکلی خاص و عینی به انتقال پیام به طرف مقابلمیپردازد.
«چمنزنی» رژیم صهیونیستی در مواجهه باحماس و حزبالله
«چمنزنی» به صورت مداوم در قبال حماسدر حال اجراست.[10] مصداق بارز چمنزنی در قبال حماس و گروههای مقاومت در غزه،جنگهای چندگانهای است که از سال 2008 تا کنون صورت گرفته است. چامسکی در اینخصوص میگوید: «یکی از اقدامات دورهای که اسرائیل آن را بهصورت لطیفی «چمنزدن» نامیده است؛ به معنای شلیک به ماهی درون حوض است تا اطمینان حاصل شود کهحیوانات در قفسی که برایشان درست کردهاید، البته پس از دورهای که آتشبس نامیدهمیشود آرام بگیرند، دورهای که به معنای رعایت آتشبس پیشنهادی اسرائیل از سویحماس، آنهم زمانی که اسرائیل به نقض آن ادامه میدهد میباشد و سپس بر اثر تشدیداوضاع از سوی اسرائیل و واکنش حماس این آتشبس شکسته میشود. سپس شما دوباره دورهایاز «چمن زدن» را خواهید داشت.»[11]
اما میتوانحملات نقطهای را هم بخشی از تاکتیک چمنزنی قلمداد کرد. همانگونه که در تعریفبازدارندگی تجمعی آمد، واکنش به تهدیدات خاص یا اقدامات خصمانه طرف مقابل، در سطحخُرد این نوع از بازدارندگی قابل تحلیل است. لذا حملاتی که رژیم صهیونیستی به صورتمداوم در طول سال به برخی مناطق نوار غزه انجام داده و مواضع و تونلهای حماس وجهاد اسلامی را منهدم میسازد، عملا ماهیتی مبتنی بر چمنزنی دارد چرا که از منظراین رژیم، در راستای تضعیفِ تهدید گروههای مقاومت بوده، مانع از تقویت آنان شده وبه لحاظ ذهنی نیز واجد پیامی است که خبر از اشراف و برتری نظامی دارد.
رژیمصهیونیستی چنین تاکتیکی را تا پیش از بحران سوریه، علیه حزبالله به کار نمیگرفتاما با ورود نظامی حزبالله به بحران سوریه که از بهار 92 به صورت رسمی اعلام شد،حساسیتهای این رژیم بر محمولههای انتقال سلاح از سوریه به لبنان افزایش یافت.لذا علاوه بر حمله به مواضع و زاغه مهمات ارتش سوریه، حمله به هر آنچه که گمان میشودبه تقویت تسلیحاتی حزبالله کمک خواهد کرد، در دستور کار این رژیم قرار گرفته است.صهیونیستها اگرچه پیشتر، مسئولیت رسمی چنین حملاتی را کمتر میپذیرفتند اما حالابه صراحت از آن میگویند. رژیم صهیونیستی با این نوع از چمنزنی، ضمن ممانعت ازتقویت تسلیحاتی حزبالله، در حال انتقال این پیام بازدارنده به این جنبش، ایران وسوریه است که نسبت به هرگونه محوریتیافتن دمشق برای تقویت حزبالله حساس بوده وآن را برنمیتابند. این امر با توجه به برخی خبرها مبنی بر موافقت دولت قانونیسوریه با احداث پایگاه نظامی ایران در این کشور، بیشتر حائز اهمیت شده است. لذااحتمالا رژیم صهیونیستی طی ماههای آینده بر حجم «چمنزنی» خود در سوریه خواهدافزود تا پیامهای آشکارتری را به مخاطب ایرانی ارسال کند.
مواجهه حزباللهو حماس با «چمنزنی» رژیم صهیونیستی
قطعا برایحزبالله، یکی از واکنشهای موقت به اینگونه چمنزنیها، طراحی سازوکاری برای عدمشناسایی محمولههای انتقالی است. حزبالله معمولا به این چمنزنیهای تسلیحاتیرژیم صهیونیستی، واکنش معنادار نظامی و امنیتی نشان نمیدهد. اما وقتی این رژیم،نیروهای انسانی حزبالله را مورد هجوم قرار میدهد و چنین حملهای ابعاد رسانهایو حیثیتی مییابد، حزبالله اقدام به مقابله میکند. حمله به یک گروه از حزباللهدر قنیطرهی سوریه در نزدیکی بلندیهای جولان در سال 2015 که موجب شهادت جهادمغنیه فرزند شهید عماد مغنیه مسئول نظامی اسبق حزبالله و چند تن دیگر شد، باواکنش قاطع این جنبش در مزارع شبعا روبرو گردید. لذا به نظر میرسد حزبالله حداقلدر شرایطی که در بحران سوریه مشارکت دارد، به سیاست چمنزنی تسلیحاتی رژیمصهیونیستی پاسخ نمیدهد. در بلندمدت اما از آنجا که رژیم اینگونه چمنزنیها رادر چارچوب بازدارندگی تجمعی و برای القای برتری نظامی از یکسو و ممانعت از قدرتگیریحزبالله از سوی دیگر در دستور کار دارد، این جنبش باید در پی راهکاری موثر برایمواجهه با آن باشد تا هزینههای این اقدام را برای رژیم بالا برده و مانع از تکرارآن شود. البته چنین طرحی نیازمند تغییری جدی در قدرت بازدارندگی حزبالله[12] است.همراه با برخی اقدامات و گزینههای دیگر، مجهزشدن به پدافند هوایی با همه پیچیدگیهاییکه دارد، احتمالا میتواند در این چارچوب موثر واقع شود. قدرت هوایی مهمترینابزار هجومی رژیم صهیونیستی است و تجهیز حزبالله به صورت مستقیم و با احتمالبیشتر غیرمستقیم (از طریق سوریه) به پدافند هوایی میتواند تعادل در بازدارندگیمتقابل (و البته نامتقارن) با این رژیم را بر هم زند. چنین امری مورد توجه تحلیلگرانصهیونیست بوده است و برخی گزارشها مدعیاند حزبالله به چنین قدرتی تجهیز شدهاست.[13] هدفگیری یک فروند جنگنده پیشرفتهیF-35 رژیم صهیونیستی در آسمان لبنان در اینخصوص قابل تامل است. سایتSouth Front که اقدامات نظامی روسیه در سوریه راپوشش میدهد، علت آسیبدیدگی این جنگنده را یک موشکS-200 سوریه بیان کرده است.[14] با این وجودرژیم صهیونیستی اعلام کرد که برخورد یک دسته از پرندگان با این جنگنده، عامل آسیبدیدنآن بوده است![15]
حماس وسایر گروههای مقاومت اما در مواجهه با چمنزنی رژیم صهیونیستی، احتمالا دارایمحدودیتهایی هستند. اگرچه آنها بعضا سعی کردهاند تا با پرتاب موشک، این اقدامرژیم را بیپاسخ نگذارند اما واقعیت این است که سطح بازدارندگی آنها نسبت به رژیممحدود است و همین امر، گزینههای پاسخدهی را کاهش میدهد. بر همین اساس، حماس وجهاد اسلامی نسبت به حملهای که در اواسط آبانماه به یکی از تونلهای جهاد اسلامیصورت گرفته و منجر به شهادت چندین تن از اعضای این دو جنبش گردید، تا کنون واکنشنشان ندادند.[16] شرایط خاص سیاسی غزه و مشکلات معیشتی مردم آن، بر این امراثرگذار بوده است. لذا چمنزنی همچنان یکی از محتملترین راهکارهای رژیمصهیونیستی برای مهار قدرت نظامی حماس و جهاد اسلامی محسوب میشود.[17] بالا بردنهزینههای چمنزنی برای رژیم صهیونیستی، میتواند زمینهی کاهش دفعات آن را فراهمسازد.
جمعبندی
حملات هراز چندگاه رژیم صهیونیستی به مواضع و تونلهای حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه وهمچنین حمله به محمولههای انتقال سلاح از سوریه به لبنان، در چارچوب روش «چمنزنی»قابل تحلیل است که در قالب راهبرد بازدارندگی تجمعی این رژیم جای میگیرد. اینرژیم میکوشد برخلاف بازدارندگی متعارف، با انجام حملات نظامی، بخشی از پیامبازدارندهی خود را منتقل کرده و مانع از تقویت طرف مقابل شود. در شرایط کنونی،پاسخ به چمنزنیهای رژیم صهیونیستی، در دستور کار حماس و حزبالله نیست. بر همیناساس قدرت بازدارندگی حزبالله صرفا از نوع مجازاتی است به این معنا که حزبالله وشخص سیدحسن نصرالله عمدتا به طرف مقابل میگوید اگر اقدامی مرتکب شود، با مجازاتیهمچون حمله به مخازن آمونیاک مواجه خواهد شد. طبیعی است که چنین واکنشِ مجازاتمحوری از سوی حزبالله، در صورت اقدامی سهمگین از سوی رژیم صهیونیستی رخ خواهد داد(البته با احتساب شرایط خاص دیگر). در ادبیات نصرالله و تا حدی توان تسلیحاتی حزبالله،موارد ممانعتی کمتر وجود دارد تا به لحاظ ذهنی، امکان دستیابی به اهداف طراحیشدهاز حمله به لبنان را برای رژیم ضعیف سازد. این نقص میتواند با طراحی سازوکاریبرای پاسخ دادن به «چمنزنی» تا حدی برطرف شود. تجهیز به پدافند هوایی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم (از سوریه) در کنار سایر گزینهها میتواند زمینهسازافزایش بازدارندگی حزبالله باشد.
منبع : فارس ، سعیدساسانیان ، 29/08/1396