كسي كهدونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده را «گاوي وحشي در يك مغازهچينيفروشي» دانسته، چه توصيف درستي از او ارايه داده است. از ژانويه ٢٠١٧ واز زماني كه او زمام قدرت را در امريكا به دست گرفت، اوضاع دنيا را به همريخت. شايد نخستين كساني كه نسبت به قدرت يافتن اين گاو وحشي ابراز نگرانيكردند، مقامات اروپايي بودند كه سريعا نشستي تحت عنوان «بررسي پيامدهايحضور ترامپ در كاخ سفيد» برگزار كردند.
ترامپ بالاخره به تمامي ظن و گمانها پايان داد و قدس را پايتخت يكپارچهكشور جعلي رژيم صهيونيستي اعلام كرد، البته آن هم به همراه نثار مجموعهاياز اهانتها به كساني كه آنها را شركاي خود ناميده بود:
ـ ترامپ گروهي از رهبران عرب را در جريان خطا و اشتباهي كه درصدد ارتكاب آنبود، گذاشت و يك روز قبل از اعلام تصميمش در تماسهاي تلفني به آنها گفتكه فردا رسما خبر انتقال سفارت را اعلام ميكند. اين كار ترامپ مرا به ياداقدام موشه دايان، وزير جنگ رژيم صهيونيستي مياندازد كه مدتها پيش ازآغاز جنگ ١٩٦٧، پرده از تصميم جنگي خود برداشت و گفت كه در اين حمله جديدخود از همان طرحي كه در جنگ سال ١٩٥٦ عليه مصر استفاده كرده، سود خواهدبرد. او با اين كار خود به دنبال تحدي و به مبارزه طلبيدن تماميصاحبمنصبان، امرا، ملوك و تاجداران عرب بود (و با اين كار خود، به صراحتبه آنها ميگفت كه جنگي ديگر به راه مياندازم، آيا كسي هست كه بتواند جلويمن را بگيرد؟!) در اين شرايط، شما اي امت اسلامي چه كاري ميخواهيدبكنيد؟
ـ ترامپ به قوانين بينالمللي دهنكجي كرد، قوانيني كه بر اساس آن، قدس بهعنوان يك منطقه تحت اشغال به شمار ميرود و هر اقدامي كه رژيم صهيونيستي بهعنوان طرف اشغالگر در اين شهر انجام دهد، غيرقانوني به شمار ميرود و نقضآشكار منشور سازمان ملل، كنوانسيون ١٩٠٧ لاهه و كنوانسيون چهارم ژنو (مصوبسال ١٩٤٩) و قطعنامههاي اركان اين سازمان درباره اراضي اشغالي فلسطين ازجمله خود قدس و در راس آنها قطعنامههاي ٢٤٢، ٢٧١ و غيره است، بنابراينتصميم امريكا در خصوص قدس هيچ گونه ارزش قانوني و حقوقي ندارد. ضمنا اينتصميم مخالف توافقنامه اسلو است كه ميان سازمان آزاديبخش فلسطين و رژيمصهيونيستي به امضا رسيده است. با وجود تمامي اين مسائل، ترامپ متكبرانهجامعه جهاني و نظام بينالملل را به باد تمسخر و تحقير ميگيرد؛ نظامي كههيچ قدرتي جز محكوم كردن ندارد و تنها تلاشش در راستاي قانع كردن قربانيانبراي سازگاري با شرايط موجود و به فراموشي سپردن جنايتهايي است كه درحقشان ميشود. معادلات جديدي كه ترامپ از آنها سخن ميگويد، در راستايخدمت به اهداف راستگرايان افراطي است و هدف از آن، تحقق وعدههاي انتخاباتياست كه به هواداران خود داده است و البته برايش تفاوتي ندارد كه اينوعدهها شرافتمندانه باشد يا آبروريزانه. اين معادلات جديد تنها منجر بهتهديدات بيشتر براي امنيت متزلزل بينالمللي ميشود و نتيجه آن نيز چيزينخواهد بود جز تنش بيشتر و شعلهورتر شدن آتش درگيري در منطقه. بنده بارهاهشدار دادهام كه جامعه بينالملل بايد جلوي اين گاو وحشي را بگيرد تا باعثبروز تنشهاي بيشتر نشود؛ ولي به نظر ميرسد كه جامعه بينالملل همچناننميخواهد اين موضوع را جدي بگيرد. جامعه بينالملل با سكوت منفي خود دربرابر جنايتهاي اشغالگران، بيمبالاتي نسبت به اقدامات رييسجمهور امريكا وعدم مسووليتپذيري در قبال وخامت شرايط مربوط به مناقشه موجود در منطقه،به ارسال پيامهاي منفي به ملت فلسطين ادامه ميدهد. به نظر ميرسد كهمتاسفانه ترامپ روند اجراي سياستهاي خصمانهاي را كه به آن اعتقاد و ايماندارد، آغاز كرده است. رييسجمهور امريكا هيچ اعتقادي به هيچ شيوهاي ازهمزيستي و مهار بحران ندارد. با وجود صحبتهاي فريبندهاش كه آكنده ازواژههايي همچون عشق، دموكراسي و صلح است، ترامپ ولي با مواضع تحريكآميزخود كه شناسايي قدس به عنوان پايتخت رژيم صهيونيستي و انتقال سفارتخانهامريكا به اين شهر يكي از آنان است، مهر تكذيبي بر تمامي ادعاهاي خودميزند. ترامپ با اين تصميم خود دست تعدي به يكي از بزرگترين نمادهايتسامح ديني ميان مسلمانان و مسيحيان در جهان به ويژه مشرق زمين زد و مطمئناتاثير منفي اين تصميمات دامنش را خواهد گرفت. ملت فلسطين كه هميشه تصميمشبر آن بوده است تا مناقشه و نبردش صرفا در محدوده سرزمين فلسطين باشد وتنها با كساني بجنگد كه در فلسطين با او ميجنگند، اين پرسش را از خودميپرسد كه چرا دولت امريكا تصميم گرفته است تا در كنار رژيم صهيونيستيبماند و در سنگر دشمن صهيونيستي قرار بگيرد؟ ملت فلسطين چه جرمي را عليهامريكا مرتكب شده كه مستحق چنين اقدام احمقانهاي از جانب ترامپ باشد؟ ملتما تاكيد ميكند كه اين اقدام ظالمانه بر پايمردي و پافشارياش بر حقشميافزايد و با تمام قدرت و با تمام حقانيتي كه قوانين جهاني و حقوقبينالملل به آن بخشيده است، حق خود را خواهد ستاند. ملت ما و رهبرانمقاومت به عدالتخواهانه بودن آرمان خويش اعتقاد و ايمان دارند و هرگزاشغالگري صهيونيستها را به رسميت نميشناسند. با توجه به اين موضوع، بهرسميت شناخته شدن اين مهمان ناخوانده كه خود را به امت، سرزمين و ملت ما وكل منطقه تحميل كرده، از سوي طرف سوم فاقد هر گونه ارزش است و اگر اين طرفسوم چنين كاري كند، در واقع خود را به عنوان يكي از طرفهاي مناقشه و بحرانقرار داده و خويشتن را در جايگاه دشمن ملت فلسطين قرار داده است كه البتهاين امر با خود تبعاتي دارد كه خوانندگان محترم ميتوانند آن را تصور كنند.درباره واكنش ما در جنبش حماس و مقاومت بايد بگويم كه جواب اين خودسريامريكا را از طرق زير خواهيم داد:
ـ بيش از هر زمان ديگري بر حق خود در مورد سرزمينمان- از درياي مديترانهتا كرانه باختري رود اردن- پافشاري و تاكيد ميكنيم كه رژيم صهيونيستي بايدبدون هيچ گونه قيد و شرطي از بين برود.
ـ در اين دنياي ظالم، دشمنان زبان ديپلماسي و سياست را نميفهمند و بر ايناساس، ما بر پايبندي هر چه بيشتر خود نسبت به مشي مقاومت تاكيد و تصريحميكنيم كه پيروزي و آزادي چيزي نيست كه به ما هديه داده شود؛ بلكه اين حق،گرفتني است و خواهيم گرفت.
ـ ما امروز بر وحدت و همبستگي مليمان تاكيد ميكنيم. بهترين پاسخ در مقابلاين اقدام امريكا، تقويت وحدت ملي و برنامه مقاومت در برابر اشغالگري است.بر اين اساس، ما از برادر ابومازن و ديگر برادران خود در تشكيلات خودگردانميخواهيم كه سريعا از فرآيند سازش خارج شوند؛ سازشي كه بعد از گذشت اينهمه سال از تضييع آرمان و حقوق مشروع ملت فلسطين، كسي نسبت به بيفايدهبودنش ترديد ندارد. اين جماعت سابقا دست به قتل ياسر عرفات، رهبر فقيدفلسطيني كه او را شريك خود در زمينه برقراري صلح ميدانستند، مبادرتورزيدند. با اين شرايط، ديگر چه انتظاري از آنها ميتوان داشت؟!
ـ پيام ما براي برادرانمان در كشورهاي عربي و اسلامي اين است كه اقداميجدي صورت دهند و به محكوميت و تقبيح كردن اين اقدام بسنده نكنند. دولتامريكا كه ادعاي دوستي با برخي از برادرانمان را دارد، امروز حقيقت خود راآشكار كرده و مكررا به آنها اهانت ميكند. بايد برادران عرب و مسلمان بهشيوهاي مناسب به اين اهانتها پاسخ گويند. ديگر هيچ عاقلي نيست كه ازامريكا، اتخاذ موضعي عادلانه را در مورد حق و حقوق عربها و مسلمانان توقعداشته باشد. سريال تهوعآور عاديسازي رژيم صهيونيستي بايد متوقف شود تااينكه دشنهاي در پهلوي كودكان و مردم مظلوم فلسطين نباشد.
ـ نظامهايي هستند كه سرنوشت خود را با اين رژيم كه عمرش كوتاه است، گرهزدهاند. به اين نظامها بشارت ميدهم كه به زودي در زبالهدان تاريخ جايخواهند گرفت و نفرين مظلومان دامن آنان را خواهد گرفت و در دادگاه عدل الهيمحكوم خواهند شد و تا دير نشده است بايد در مواضع منفي خود تجديدنظركنند. معادله تكامل ميان اصول و منافع و ايمان و مسووليت در عمل بسيارپيچيده است، اما در كلام و تصميمگيريها و رويكردهاي اعلامي آسان است.شايد گفته شود كه در عرصه عمل كه منافع ملاك قرار ميگيرد، نميتوان بهاصول پايبند ماند، يا در اعمال مسووليت، ايمان را دخيل كرد، اما عرض ميكنمكه بيتوجهي به اصول همين منافع را در درازمدت هم به مخاطره مياندازد.نبايد به بهانه منافع، ارزشها و اصول را قرباني كرد. در اين راستا، وقتيكه من يك برادر يا خواهر ايراني را خطاب قرار ميدهم، به خاطر آن است كهبيشترين فهم و درك را از اين امر دارند. امريكايي كه به خاطر سردمداري نظامجهاني و بينالمللي اقدام به باجخواهي از ما ميكند، ديگر قابل اعتمادنيست؛ زيرا تصميم خود را گرفته و ميخواهد عليه اراده امت ما و آزادي مااقدام كند. با يك بررسي ساده از تاريخ معاصر ميتوان به اين نتيجه مهم رسيدكه ملتهاي آزاد كه به عزت و رفعت رسيدند، حاضر نشدند تا آزاديشان را بانان و گندم معاوضه كنند و به خاطر منافع تنگنظرانه و موقت، رفعت و عزتخويش را معامله كنند؛ بلكه پايداري و صبر ورزيدند و نتيجهاش، واداشتن دنيابه اداي احترام بود. چيزي كه امريكا از ملت ما نميداند، پايداري و عزتمذاكرهناپذيري است كه از آن بهرهمند است. ملت ما طعم ظلم و ستم را تحملكرده؛ ولي به جاي فرود آوردن سر تسليم، پايداري ورزيده است؛ زيرا تصميم خودرا براي كسب آزادي و پيروزي گرفته است. بله! ما حتما پيروز خواهيم شد.
*نماينده جنبش مقاومت اسلامي حماس
منبع: روزنامه اعتماد96/9/18