گويي اين سال ١٧ قرن جديد تا همانبلاها و مصيبتهاي قرن بيستم را بر سر فلسطينيها، اعراب و مسلمانان نياورد، قصدرفتن ندارد. همانطور که صد سال پيش (١٩١٧) وعده بالفور تصويب شد تا سرزمين فلسطينرا به يهوديان ببخشد، حالا هم دونالد ترامپ بيتالمقدس را به عنوان پايتخت دولتآنها اعلام ميکند. با گذشت صد سال هنوز يهوديان به آرزوي ديرين خود نرسيدهاند ودر روزهاي گذشته يک بار ديگر ديديم که تمام جهانيان با شناسايي بيتالمقدس به پايتختياسرائيل مخالف بودند. ترامپ براي تکميل پروژه قديمي صهيونيستها بود که «بالفور ٢»را کليد زد تا رضايت دوستش بنيامين نتانياهو را به دست آورد اما به انزواي کشورشدر جهان ختم شد که يک نمونهاش را چند روز پيش در شوراي امنيت ديديم. پس از حوادث١١ سپتامبر ٢٠٠١، آمريکاييها از خود پرسيدند چرا جهانيان از ما نفرت دارند؟ بعدبعضي سعي کردند با بهانههايي مثل اينکه ماهيت تمدن اسلامي چنين و چنان است يا جنگتمدنها به اين سؤال پاسخ دهند؛ حال آنکه نفرت ملتهاي جهان از آمريکا به دليلسياستهاي اين کشور در منطقه و در مرکز آن سياستهاي اين کشور نسبت به مسئلهفلسطين و جانبداري بيپروا از اسرائيل بود. حتي اگر امروز يک نظرسنجي صورت بگيرد،معلوم خواهد شد که اين ميزان نفرت نسبت به آمريکا نهتنها کم نشده که بيشتر هم شدهاست. موضع آمريکاييها نسبت به مسئله قدس تفاوت چنداني با موضع آمريکاييها پيش ازحمله به عراق در سال ٢٠٠٣ ندارد. بيتوجهي به مشروعيت بينالمللي و مخالفتبا اصول اخلاقي و قانوني سبک کار رئيسجمهور کنوني آمريکاست. اين خطري است که نهتنهامسئله فلسطين که کل کشورهاي عرب را تهديد ميکند. براي مقابله با تصميم ترامپ به نظرميرسد در درجه اول بايد آن را از محتوا خالي کرد. يعني بايد به اصل موضوع بازگشت؛اصل موضوع در اينجا همان قدس است. شهري که اسرائيل سالهاست آن را اشغال کرده و ميکوشدبا يهوديسازي هويت آن را عوض کند. حوادث اين چند روز نشان داد که فلسطينيها ميروندتا انتفاضه جديدي را شبيه به همان انتفاضه سنگ برپا کنند. تصميم ترامپ هرچه بود يکتصميم آمريکايي بود. بنابراين کوشش براي اينکه ترامپ از اين تصميم برگردد، كوششبيهودهاي است.با اين حال بايد خيلي مراقب بود که نزاع فلسطيني – اسرائيلي به نزاعفلسطيني – آمريکايي تبديل نشود. بهترين نتيجه براي اسرائيل اين است که اعراب درچنين دامي بيفتند.جهتگيري مبارزه به سمت آمريکا بهمعناي پيچيدهترشدن اين نزاع و گمکردن راه اصلي است. يکي از اقداماتي که ميتوانانجام داد انحلال دولت خودگردان در چنين شرايطي است؛ بهويژه اگر انتفاضه بالابگيرد. همراه آن کشورهاي عرب نيز ميتوانند «طرح صلح عربي» را که ١٥ سال است خاکميخورد و اسرائيل هيچ توجهي به آن نکرد، پس بگيرند. کشورهاي عرب همچنين ميتوانندسطح روابط ديپلماتيک خود را با اسرائيل کاهش دهند. به بيان ديگر با تشديد انتفاضهو تداوم آن، کشورها نيز بايد در دستاوردهاي خود از روند صلح تجديد نظر کنند. هنگامي که سال ١٩٩٧ اسرائيل اقدام بهترور خالد مشعل در اردن کرد، امان تهديد كرد توافقنامه صلح با اسرائيل را لغو ميكند.نبردي که با تصميم ترامپ شروع شد، به اين زودي خاتمه نخواهد يافت. با اين حال هرنبردي نياز به يک استراتژي تکميلي دارد تا بتوان براي مدتي طولاني همه امکاناتفلسطيني و عربي را در يک جهت ساماندهي کرد. بايد از برخوردهاي احساسي و شورانگيزکه صد سال است فقط براي فلسطين هزينهبر بوده، پرهيز کرد. هدف کاملا روشن است. حفظنام شهري که هزاران سال است قدس ناميده ميشود نه اورشليم. مقابله با طرحي که ميخواهدبيتالمقدس را به اورشليم تبديل کند، هدف روشن و مشخصي است. اما اين هدف بدون يکانتفاضه فلسطيني که با يکسري اعمال سياسي و ديپلماتيک همراه باشد، تحقق نخواهديافت. به هرحال، قدسي که همه فلسطينيها از هر گروه و سازماني را حول محور خود جمعميکند، ميتواند به عاملي براي گردآمدن اعراب و کشورهاي مسلمان نيز تبديل شود؛حتي کشورهايي که براي يک روز هم سنگي به طرف اسرائيل پرتاب نکرده و درعوض رابطهايرايگان با آن داشتهاند.
منبع :شرق ، 10/10/1396