یکشنبه 22/سپتامبر/2024

طرح صلح آمریکا برای خاورمیانه

چهارشنبه 7-فوریه-2018

هنوز جزئیات طرح صلح آمریکا برای منطقه خاورمیانه مشخص نشده است، اما بیانیههای اخیر کاخ سفید تصور اولیه ای از آنچه که نظام این کشور در سر می پروراند،ارائه می دهد.

راهبرد امنیت قومی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ضامن ایفای نقش دراز مدتآمریکا در منطقه خاورمیانه است و در عین حال، مسئولیت سنگینی بر دوش کشورهای عربسنی قرار می دهد.

واشنگتن در مقابل، مشوق های بزرگی را (مانند معرفی قدس به عنوان پایتخت”اسرائیل” و امتیازات دیگر در منطقه) به رژیم صهیونیستی می دهد تا آنرابه بازگشت بر سر میز مذاکرات سازش تشویق کند.

اما وقتی نوبت به طرف فلسطینی می رسد، کاخ سفید سعی می کند به آنها نسبت بهخسارت ها و ضررهایی که در صورت لجبازی و عدم نرمش و انعطاف متحمل خواهند شد، هشداردهد و اعلام می کند که تنها شانس قطعی آنها برای دستیابی به برخی امتیازات ممکن،در بازگشت بر سر میز مذاکرات سازش نهفته است. به نظر می رسد که دولت ترامپ مخالفسیاست های موقتی در زمینه مذاکرات حل نهایی منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی است که باهدف ارائه راه حل های موقتی و توافق به منظور اعتمادسازی اتخاذ می شدند.

واقعیت این است که اسرائیل به سختی می تواند طرح صلح آمریکا برای بازگشت بر سرمیز مذاکرات سازش را رد کند و به هر حال، این رژیم برای برخورداری از حمایت هایآمریکا از مواضعش، باید این مواضع را با عبارت های مختصر و مفید بیان کند و به جاینگاه تاریخی و اخلاقی به این مساله، مواضع خود را به اهداف آمریکا در منطقه نزدیککند.

کمبود اطلاعات درباره طرح صلح آمریکا در خاورمیانه اقدامی هدفمند بود؛ چرا کهاین طرح توسط تیمی فرمانبردار و تحت امر “جارد کوشنر” مشاور ارشد دونالدترامپ رئیس جمهور آمریکا تدوین شده است که وی خود نیز به نوبه خود هیچ گونهاطلاعاتی درباره آن درز نداده است.

با این وجود، بررسی ملاحظات کوشنر که در کنفرانس سال 2017 سابان بیان کرد درکنار تصمیم دونالد ترامپ درباره قدس و نیز فصل ویژه مربوط به خاورمیانه در راهبردامنیت ملی آمریکا که اخیرا منتشر شد، می تواند تصویری کلی از آنچه که نظام آمریکادرباره مذاکرات در سر می پروراند، ارائه دهد و بررسی اطلاعات مربوط به آن، ما رابه این نتیجه می رساند که این روزها الگوی جدیدی برای مذاکرات سازش در حال تدویناست که در آن تعدادی از مسائلی که در دوره های قبلی مذاکرات جزء مسائل اساسی بهشمار می رفتند و دولت های آمریکایی قبل از دولت ترامپ از آنها حمایت می کردند،نادیده گرفته شده اند.

تلاش برای دستیابی به قرارداد نهایی:

به نظر می رسد که دولت ترامپ مخالف سیاست مذاکرات مرحله ای برای دستیابی بهراه حل نهایی است که بر اساس آن باید به راه حل های موقتی و توافقاتی برایاعتمادسازی دست یافت، بلکه به جای آن بیشتر تلاش خود را بر روی مذاکراتی معطوفکرده است که منجر به دستیابی به راه حل نهایی و جامع شود. بر اساس این منطق، سیاستمذاکرات مرحله ای مملو از عیب و نقص هایی است که ریشه در بی اعتمادی میان طرف هایذیربط دارد؛ چرا که این سیاست، باعث شکل گیری اعتماد مورد نظر برای رفع موانعاساسی که بی شک در جریان روند مذاکرات سازش و یا پس از برخی تاثیرات منطقه ای منفیخودش را نشان خواهد داد، نمی شود. این روند بحران زا، نه تنها روند سازش را درمعرض شکست و نابودی قرار می دهد، بلکه مانعی بر سر راه تقویت روابط میان رژیمصهیونیستی و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هم خواهد بود به بخشی از راهبرد آمریکاکه سعی در تضعیف ایران را دارد، ضربه خواهد زد. دولت آمریکا این مساله را کاملادرک می کند که جهان غرب؟؟؟ تا زمانی که طرفین فلسطینی و صهیونیستی به راه حل نهاییو جامعی میان خود برای حل منازعه دست پیدا نکنند، اقدام به عادی سازی روابط (بااسرائیل) نخواهد کرد و حتی خود آمریکا هم سعی دارد طرف فلسطینی و کشورهای عربی رانسبت به مذاکرات مرحله ای مشکوک کند؛ چرا که می داند هدف اسرائیل از این شکلمذاکره، ایجاد تاخیر و تعلل در مذاکرات و تحمیل واقعیت های موجود در کرانه باختریاست.

عرصه منطقه ای

راهبرد امنیت ملی که دولت ترامپ تدوین کرده است، سعی در زمینه سازی برای ایفاینقش آمریکا در منطقه خاورمیانه در بلندمدت دارد تا بدین ترتیب، موازنه برتر وآرامش مثبتی برقرار شود و در عین حال، منافع امنیتی و اقتصادی آمریکا هم محققگردد. آمریکایی ها معتقدند که ناآرامی های منطقه ریشه در افزایش تاثیر و نقشآفرینی ایران و آنچه که از آن به عنوان “تروریسم جهادی” یاد می شود واندیشه های افراطی گرایانه، کشورهای ضعیف، رکود اجتماعی ـ اقتصادی و دشمنی هایمنطقه ای دارد. در همین راستا، از نظر آمریکا، منازعه اسرائیلی ـ فلسطینی عاملاصلی مشکلات منطقه نیست. اما با این وجود، تحقق توافق صلح مساله مهمی است که باعثتقویت روابط اسرائیل با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس خواهد شد و این روابط بهنوبه خود، به نفع آمریکاست که سعی در برقراری موازنه قدرت منطقه ای مثبت و سپسمقابله با تهدیدات مشترک را دارد.

بر همین اساس، این رویکرد آمریکا، کشورهای عرب سنی عملگرا را مجبور به انجامبرخی کارها خواهد کرد که از جمله آنها می توان به کشاندن فلسطینیان به پای میزمذاکرات و مشروعیت بخشی به امتیازدهی های ناگزیر در جریان مذاکرات سازش اشاره کرد.در همین راستا، “سودهای” اقتصادی مرتبط با این مساله و نیز منافع سیاسیکه این کشورها پس از امضای توافقنامه صلح عاید آمریکا خواهند کرد، اشاره شده است.

عرصه تجاری:

به نظر می رسد که تیم ترامپ بیشتر از اینکه به اخلاق و ارزش های مورد قبولاکثریت جامعه بین المللی و حتی خود آمریکایی ها و به ویژه دولت های قبلی شان توجهداشته باشند، بر اساس اصول سیاسی مبتنی بر منافع عمل می کنند و سعی دارد ضمن حلمشکلات، منافع آمریکا در منطقه را نیز محقق سازد. لذا، این تلاش ها مبتنی بر ارزشهایی که هدف از آنها دستیابی به راه حل های ایده آل برای حل مشکلات ناشی از ظلمهای صورت گرفته در گذشته یا خواسته های تاریخی بعضا متناقض می شود، نیستند و بههمین دلیل، این رویکرد زمینه ساز اتخاذ رویکردهای جدید برای حل مسائل قدیمی خواهدشد. همان طوری که تصمیم ترامپ درباره قدس و اعلام آن به عنوان “پایتختاسرائیل” هم نشان داد، تیم وی همچنان در حال شکستن تابوهای سیاسی است که دولتهای قبلی آمریکا وضع کرده و به آن پایبند بودند. به نظر می رسد دولت ترامپ طرح هایطرف های دیگر را بیش از این که از زاویه دید حقانیت تاریخی مورد بررسی قرار دهد،بر اساس کارآمدی مورد ارزیابی قرار خواهد داد.

کشاندن طرف ها به پای میز مذاکرات

به نظر می رسد تیم ترامپ عدم نرمش طرف فلسطینی را مانع اصلی از سر گیریمذاکرات سازش می داند. در دور قبلی تلاش های آمریکا برای پر کردن شکاف موجود درزمینه مذاکرات سازش در سال 2014، پیشرفت هایی در مذاکرات میان طرفین صهیونیستی وآمریکایی حاصل شد، اما طرف فلسطینی از روند سازش عقب کشید (همان طوری که در سال2008 و زمانی که ایهود اولمرت نخست وزیر وقت توافقنامه صلحی را به آنها پیشنهادکرد، انجام دادند). باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا نیز در تاریخ 17/3/2014بسته پیشنهادی جدیدی را به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ارائه داد کهدر بخشی از آن منافع فلسطینیان را در نظر گرفته بود، اما ابو مازن (عباس) هیچپاسخی به این بسته پیشنهادی نداد و خواستار اعطای فرصت برای بررسی پیشنهادها شد ودر عمل نیز به وی تا تاریخ 25/3/2014 برای بررسی این پیشنهادها فرصت داده شد، اماوی تا به امروز هم به این پیشنهادها پاسخی نداده است. در این شرایط، فلسطینیانتلاش کردند مساله فلسطین را به محافل بین المللی بکشانند و به خاطر بن بست درمذاکرات سازش، تاوان سنگینی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کنند و جایگاه خود را درمذاکرات سازش تحکیم ببخشند. از سوی دیگر، با توجه به وابستگی اسرائیل به آمریکا واحترامی که برای دولت ترامپ و موضع آن در قبال مساله قدس قائل است، به نظر می رسداین رژیم در سایه سر کار بودن دولت راستگرای کنونی فشار زیادی را برای بازگشت برسر میز مذاکرات سازش احساس نمی کند و شروط سختگیرانه ای که طرف فلسطینی قبلا مطرحکرده بود، رنگ باخته اند.

بر همین اساس، دولت آمریکا اقدامات جدیدی را اتخاذ نمود و به طرف فلسطینیاعلام کرد که الان بازی جدیدی آغاز شده است که تداوم بن بست در روند مذاکرات سازشبه ضرر فلسطینیان و به نفع صهیونیست ها خواهد بود. تصمیم دونالد ترامپ در زمینه بهرسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل هم در راستای همین هدف اتخاذ شد وواشنگتن با این تصمیم می خواهد به طرف فلسطینی بگوید که تنها راه جبران ضررهای خوددر قبال طرف صهیونیستی، تنها امضاع توافق با اسرائیل درباره وضعیت نهایی قدس است واین کار هم باید به عنوان نتیجه مذاکرات با اسرائیل صورت بگیرد. اما مخالفت کاملترامپ با راهکار تشکیل دو کشور پیام دیگری به فلسطینیان است. وقتی ترامپ می گویدکه زمانی از راهکار تشکیل دو کشور حمایت خواهد کرد که مورد قبول هر دو طرف باشد،نشان دهنده این است که در صورت عدم از سر گیری مذاکرات و یا به نتیجه نرسیدن آن، کاخسفید از حاکمیت نصفه و نیمه فلسطینیان بر اراضی تحت اداره خود حمایت خواهد کرد ویا به عبارت دیگر، حاکمیت کامل آنها را به رسمیت نخواهد شناخت.

واشنگتن در عین حال، مشوق های مثبتی (مانند اعلام قدس به عنوان پایتخت”اسرائیل” و برخی امتیازات منطقه ای) را به طرف صهیونیستی داده است تاآنرا به بازگشت بر سر میز مذاکرات تشویق کند، اما در نقطه مقابل، به فلسطینیانتاکید می کند که در صورت سرسختی و عدم ارائه نرمش، متضرر خواهند شد و تنها راهآنها برای تحقق دستاوردهای بهتر، بازگشت بر سر میز مذاکرات سازش است.

پیامدها:

دولت ترامپ ملزم به پیشبرد روند سازش میان طرفین اسرائیلی و فلسطینی است تا به”بهترین معامله” دست پیدا کند و برای این منظور راهکارهای مختلفی را دردستور کار خود قرار داده است. پس از عدم موافقت طرف فلسطینی با بازگشت بر سر میزمذاکرات سازش؛ به ویژه در سایه به رسمیت شناختن قدس به عنوان “پایتختاسرائیل” از سوی آمریکا، کاخ سفید تلاش دارد با همکاری برخی طرف های منطقه ایجدید، الگوی تازه ای را برای این مذاکرات ارائه دهد. این شرایط به رژیم صهیونیستیامکان می دهد که ـ حتی در سایه بن بست در مذاکرات سازش ـ جایگاه منطقه ای خود رابهبود ببخشد.

واقعیت این است که در صورت ارائه طرح جدیدی از سوی آمریکا برای از سر گیریمذاکرات سازش، اسرائیل کار سختی برای مخالفت با آن خواهد داشت.

به هر حال، رژیم صهیونیستی برای جلب حمایت آمریکا از مواضع خود، باید آنها رادر قالب عبارات مختصر و مفید ارائه دهد و به عبارت دیگر، موافقت کاخ سفید با اینمواضع، بیش از اینکه به مسائل تاریخی و اخلاقی ارتباط داشته باشد، بستگی به ایندارد که اهداف مورد نظر آمریکا در منطقه محقق شود. 

لینک کوتاه:

کپی شد