تحولات اخیر به ویژه رویکرد راهبردی حماس به مقاومت ، مشارکت بیشتر اعضا شاخه نظامی در دفتر سیاسی، انتقال معنادار دفتر سیاسی حماس به داخل فلسطین و غزه، تقویت روز افزون روابط حماس با ایران و حزب الله، تماما حکایت از احیاء هویت مقاومتی این جنبش و بازگشت آن به نوک پیکان محور مقاومت دارد.
راهبرد “دونالد ترامپ” در منطقه غرب آسیا بر دو ستون اصلی استوار است:
الف) کاهش نفوذ ایران درمنطقه
ب) حل مساله فلسطین و احیاء فرایند صلح خاورمیانه”
دولت آمریکا در صدد پیشبرد توامان دو فرایند مذکور است.
در مورد مساله فلسطین دو پروژه اصلی آمریکایی یعنی “کاهش نفوذ ایران در منطقه” و “احیاء فرایند صلح خاورمیانه” به هم می رسند و مکمل هم قرار می گیرند.
احیاء فرایند صلح خاورمیانه زمینه را برای عادی سازی روز افزون و پیش رونده روابط متحدین عرب آمریکا با اسرائیل فراهم می سازد .
قطعا این عادی سازی روابط کشورهای عرب سازشکار با اسرائیل و نزدیکی آنان به یکدیگر در جهت ایجاد جبهه ای متحد علیه ایران اسلامی و محور مقاومت است.
لذا احیاء و پیشبرد فرایند سازش ارتباط مستقیم و معنا داری با کاهش نفوذ ایران در منطقه بویژه در فلسطین و لبنان خواهد داشت.
بنابراین طی سال های اخیر هیچگاه ملازمه میان مساله فلسطین و منافع ملی ایران به این میزان مستقیم و آشکار نبوده است.
طبعا اکنون بهترین زمان تبیین و تبلیغ ارتباط مستحکم و واضح منافع ملی کشور با مساله فلسطین برای افکار عمومی داخل خواهد بود.
“این زمان طلایی را باید دریافت”
اما شناسایی قدس بعنوان پایتخت اسرائیل از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا و اعلام انتقال سفارت امریکا از تل آویو به قدس منجر به آشکار شدن بیش از پیش حمایت های همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی شد.
امواج بزرگ اعتراضات و تظاهرات و اعلام مواضع علیه اقدام ترامپ در جهان اسلام و فلسطین آغاز شد.
قدس خط قرمز فلسطینیان و محل اتحاد و اتفاق مسلمین جهان است.
برخاستن امواج حمایت از قدس و فلسطین و کمک به گسترش ، تعمیق و تقویت روز افزون اعتراضات در سطح جهان اسلام و به موازات، شکل گیری و فراگیری انتفاضه نوین در داخل فلسطین بویژه در کرانه باختری و قدس ، باطل السحر تمامی نقشه های شوم امریکا و صهیونیسم برای جهان اسلام ، محور مقاومت و فلسطین است.
امواج حمایت از فلسطین و قدس روز به روز باید افزایش یابد.
محور سنی – اخوانی ( قطر و ترکیه) در منطقه در مواجهه با مساله فلسطین،عملگرا و فرصت طلب هستند. و از بعد مشروعیت زایی مساله فلسطین نهایت استفاده را می کنند.
بعد از اقدام ترامپ و امواج بزرگ اعتراضات و تظاهرات و اعلام مواضع علیه آن بهترین فرصت موج سواری برای این کشورها مهیا شده است.
در صورت فروکش کردن امواج حمایت از فلسطین و قدس، براساس سوابق ، این کشورها به سمت تقویت دوباره روابط با اسرائیل و عقد معاملات چرب تر با طرف صهیونیستی گام بر خواهند داشت.
محور سنی- محافظه کار( سعودی ،مصر، اردن، امارات) نیز که حامی سنتی فرایند صلح خاورمیانه (سازش ) هستند نیز در صورت فروکش کردن امواج حمایت از قدس و فلسطین به سمت عادی سازی سریعتر، گسترده تر و آشکار تر با اسرائیل ،و البته به ضرر ایران، حرکت خواهند کرد.
اکنون با اقدام اخیر ترامپ درباره قدس ، گفتمان و راهبرد سازش عملا منتفی شده و امریکا بعنوان میانجی همیشگی صلح از دور خارج شده است.
با فروکش کردن امواج حمایت از فلسطین و قدس متحدین عرب امریکا به سمت تحکیم و تعمیق عادی سازی روابط با اسرائیل حرکت خواهند کرد.
هدف این عادی سازی هم مقابله با ایران و محور مقاومت است.
باید جبهه ای یکپارچه از متحدین سنتی عرب امریکا به همراه اسرائیل در مقابل ایران و محور مقاومت شکل بگیرد.
و عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل در این چهارچوب ارزیابی می شود.
با اقدام اخیر ترامپ درخصوص قدس، عادی سازی روابط موقتا متوقف شده است اما با فروکش کردن امواج حمایت از فلسطین و قدس عادی سازی با شدت و قوت و عمق بیشتری بین این کشورها واسرائیل انجام خواهد شد.
بنابراین تعریض و تعمیق روز افزون امواج حمایت از فلسطین و قدس در جهت منافع ملی کشور و تقویت محور مقاومت ارزیابی می گردد.
در این شرایط خطیر منطقه و برخیزش امواج حمایت از قدس و فلسطین ارسال نامه توسط آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین،حماس، به مقام معظم رهبری نقطه عطفی مثبت در حرکت رو به رشد این جنبش ارزیابی شده و مهره تائیدی بر هویت مقاومتی آن محسوب می شود.
حماس که بعد از تحولات دنیای عرب در سال 2011م و بویژه سوریه دچار بحران هویتی شده بود به مرور مسئولانه و آگاهانه به مسیر درست بازگشت و هویت مقاومتی خود را خلاقانه بازسازی و احیاء کرد.
لازم به ذکر است تحلیل های غلط رهبران حماس ،صبغه اخوانی آن و نیز فشار برخی از کشورهای منطقه مثل مصر ، ترکیه ، قطر و سعودی جهت فاصله گرفتن از سوریه همگی منجر به بحران هویت مقاومتی حماس در آن برهه و فاصله گرفتن از محور مقاومت و ایران شد.
البته رابطه حماس با محور مقاومت و ایران هیچگاه منقطع نشد.
سیر تحولات منطقه و بویژه سقوط دولت اخوانی محمد مرسی در مصر و پیروزی محور مقاومت بر تروریست ها در سوریه، حماس را از یک سو متوجه تحلیل های اشتباه رهبرانش و از سوی دیگر متوجه صداقت و اقتدار محور مقاومت و ایران در حمایت از آرمان فلسطین و قدس شریف کرد.
حماس اتاق فکر قدرتمندی دارد ، پویا و به روز است.
برحسب شرایط زمانی و مکانی و با صبر راهبردی تصمیم گیری می کند.
مکانیزم های تصمیم ساز نسبتا منعطف و کارآمد در ساختار سیاسی آن معلوم است. لذا طی سال های اخیر حماس رفته رفته بحران هویت خود را پشت سر گذاشته و مجددا به ایران نزدیکتر شد و در حال کسب جایگاه سابق خود در محور مقاومت است.
تحولات اخیر فلسطین بطور مشخص رویکرد راهبردی و چند وجهی حماس به مقاومت ، مشارکت بیشتر اعضا شاخه نظامی در دفتر سیاسی حماس ، انتقال معنادار دفتر سیاسی حماس به داخل فلسطین و خود غزه، تشکیل دولت وفاق ملی فلسطین، تقویت روز افزون روابط حماس با ایران ،تقویت روز افزون حماس با جنبش مقاومت اسلامی لبنان “حزب الله” تماما حکایت از احیاء هویت مقاومتی حماس و بازگشت آن به نوک پیکان محور مقاومت دارد.
لذا نامه مورخ 28دی 96 اسماعیل هنیه به مقام معظم رهبری نماد این حرکت متکامل مقاومتی حماس است.
هنیه در این نامه راهبردی، به ابعاد توطئه بزرگ استکبار علیه قدس و ملت فلسطین با هدف سرنگونکردن غزه بهعنوان قلعه مقاومت و پایان دادن به مبارزه علیه رژیم اشغالگر و عادیسازی روابط حکام وابسته منطقه با اسرائیل تاکید می کند.
انتفاضه ملت فلسطین در کرانه باختری و قدس، موثر ترین راه حل مقابله با “معامله قرن” که همان حل مساله فلسطین به نفع اسرائیل و تضییع حقوق فلسطینیان و شکستن مقاومت ایشان است می داند .
او همچنین تقویت امواج حمایت از فلسطین و انتفاضه را متوقف سازننده فرایند عادی سازی روابط اعراب سازشکار و اسرائیل می داند.
او در این نامه از جانب ملت فلسطین مواضع ثابت و ارزشمند جمهوری اسلامی در خصوص فلسطین و نیز حمایت همه جانبه ملت اصیل و استکبار ستیز ایران ، پاس می دارد.
او بر آلام ملت فلسطین و محاصره و تحریم همهجانبه دارویی، پزشکی و اقتصادی علیه ساکنان غزه با هدف ایجاد بحران انسانی و تضعیف مهمترین قلعه مقاومت، و جایگزینی گروه ها و رهبران مقاومت با گروه ها و رهبران سازشکار و غربزده تاکید دارد.
اما اوج کلام آقای هنیه که فصل الخطاب هویت مقاومتی حماس محسوب می شود و بیانگر حرکت متکامل حماس است همانا استفاده از تعابیری است که در خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی بکار می گیرند.
“اسماعیل هنیه” می گوید :
” بنده به نقش بزرگ حضرتعالی، مقام معظم رهبری، در هدایت جمهوری اسلامی و فرماندهان مؤمن آن برای رویارویی با پروژه تمامکردن مسئله فلسطین و همچنین به بیاناتتان برای خیزش امت و پرهیز از پرتگاهی که حاکمان نفاق و توطئه به آنسو سوق میدهند، ایمان عمیق دارم.”
این فراز اخیر اوج نامه آقای اسماعیل هنیه محسوب می شود و جای هیچ شک و شبهه ای در هویت مقاومتی حماس باقی نمی گذارد.
اما در این شرایط حساس منطقه و درست دو روز بعد از ارسال نامه تاریخی هنیه به رهبر معظم انقلاب اسلامی با کمال تاسف ، شاهد انتشار مقاله موهن روزنامه قانون مورخ اول بهمن 96 با تیتر” دست خالی و سر پائین حماس ” هستیم.
انتشار هدفمند و مغرضانه این مقاله در روزنامه قانون و متهم کردن جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس )به ضدیت با منافع ملی ایران و محور مقاومت و نیز محکومیت هر گونه کمک و حمایت از آن ، اقدامی خطرناک و واقعه ای منفی در فضای مطبوعات و روزنامه نگاری کشور بعد از انقلاب اسلامی محسوب می گردد.
این مقاله علیه آرمان فلسطین ، محور مقاومت و حمایت از آنها، زنگ خطری جدی در فضای مطبوعات کشور تلقی می شود که در صورت بی توجهی به آن امکان گسترش و تقویت هدفمند آن وجود دارد.
در این مقاله، نامه مهم و راهبردی اسماعیل هنیه به رهبر معظم انقلاب اسلامی که نشانگر ارادت به ایشان و مویدی بر هویت مقاومتی حماس محسوب می گردد مصداق ناتوانی حماس در مسیر دشمنی با آرمان ها و منافع ایران و پشیمانی صوری ازآن جلوه داده می شود.
علاوه بر اینکه حماس متهم به همکاری با سایر دشمنان ایران در منطقه و جهان جهت ضربه زدن به کشور می شود.
در فرازی دیگر حماس را تاریخ مصرف گذشته محسوب کرده وآن را ناامید از حمایت های عربی -غربی می داند که از سر استیصال و در حالتی منافقانه باردیگر رو به سوی جمهوری اسلامی ایران آورده است.
لذا نویسنده مقاله از جانب مسئولان نظام بیان می دارد که نباید توبه حماس را پذیرفت و به آن اعتنا کرد زیرا حماس امتحان خود را بویژه در تحولات جهان عرب از سال 2011م و بحران سوریه پس داده و مردود شده است.
نویسنده مقاله حماس را توامان به داشتن ایدئولوژی اخوانی و تکفیری و همراهی با داعش متهم می کند.
نویسنده حماس پول پرست ، خائن ، منافق و تاریخ مصرف گذشت می داند که باید آن را به شدید ترین وضعی مجازات کرده و از آن فاصله گرفت.
مهمتر اینکه نویسنده مقاله عنوان می دارد که سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان نیز به پشت پرده خیانت حماس به محور مقاومت اشراف داشته و به آن اذعان کرده است.
سپس نویسنده مقاله از قول رسانه های اصولگرای داخل کشور، حماس پول پرست ، منافق ، سازشکار و خائن که حتی لیاقت عنوان جنبش را ندارد را مستوجب مجازات و طرد دانسته و آن را به علت داشتن تفکر پوسیده اخوان المسلمین در تقابل با مقاومت و مسئول شهادت صدها تن از جوانان شیعه در سوریه می داند.
و در آخر نیز نتیجه گیری می کند که حماس باید طرد شود و ملت ایران که بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی حمایت از فلسطین را وظیفه خود می داند نباید مجددا به حماس اعتماد کند و حماس باید طرد شود.
لذا در پرتو آنچه ذکر شد و با توجه به اینکه اقدام روزنامه قانون در این شرایط منطقه مخرب،مرتجعانه و منافی منافع ملی ارزیابی می گردد و می تواند آغازی بر حمله به آرمان فلسطین ، محور مقاومت و بالطبع منافع ملی توسط مغرضین قرار گیرد فلذا مستوجب اشد عقوبت و برخورد قانونی است.
منبع:خبرگزاری بین المللی قدس (قدسنا)