«جان ففر» مدیر بخش سیاست خارجه در «انستیتو مطالعات سیاستگذاری» در یادداشتی که در وبسایت «لوبلاگ» منتشر شده است، به تشریح سیاستهای آخرالزمانی خاورمیانه پرداخته است.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین به نقل از کانال پایش آمریکا، در این یادداشت آمده است:
ممکن است شما داستان یأجوج و مأجوجِ سال ۲۰۰۳ را به یاد می آورید، زمانی که جورج دبیلو بوش در حال برنامه ریزی برای حمله به عراق و تاسیس ائتلاف مایلها بود. ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه کاملا غیرمتمایل بود.
بنابراین، بوش برای شکستن مقاومت شیراک، خود را به آب و آتش زد. بوش برای کسب رضایت شیراک، به پیشگوییهای توراتی پیرامون یأجوج و مأجوج اشاره کرد. یأجوج و مأجوج برای برخی از انجیلیها به این معنی بود که در خاورمیانه، آخرالزمان نزدیک می شود.
شیراک برای فهمیدن مقصود بوش، مجبور شد با یک متخصص الهیات، مشورت کند، به شیراک گفته شد که یأجوج، رهبر مأجوج است و مأجوج، دشمن است. جنگ بین یأجوج و مأجوج، اساسا باعث فرا رسیدن آخرالزمان می شود.
از آنجا که تورات در پیشبینیهایش دقیق نیست، ماجوج می تواند هر چیز یا هر کسی باشد: شیطان، مسلمانان و برای شیراک حتی می توانست یک سوفله خوب پخته نشده باشد!
با این حال، بوش تفسیر بسیار دقیقتری در ذهن داشت: صدام حسین، یأجوج بود و زمان گردآوری نیروهای خیر برای جنگ نهایی بزرگ فرا رسیده است.
شیراک که در سال ۲۰۰۹، این ماجرا را تایید کرد، از تعصب دینی بوش غافلگیر شد. تعدادی از مقامات دولت بوش، از جمله، کورت فولکر، دیپلمات آمریکایی، این مسئله را تکذیب کردند، اما حتی اگر بوش چنین تخیلاتی نداشت، تعداد زیادی از اطرافیان انجیلی او، بر سیاست خارجیاش تأثیر می گذاشتند.
در خلال سالها، واشنگتن با این توجیه که «خداوند با ما است»، تعداد زیادی مأجوج شناسایی کرده و برای سرنگونی یأجوجهایی به همین اندازه، برنامه ریزی کرده است. درواقع، از زمان جان وینتراپ، یکی از رهبران برجسته مهاجرین اروپایی به آمریکای کنونی، نقش محقق ساختن طرح های خداوند بر روی زمین، درون مایه سیاست خارجی آمریکا بوده است.
این ایده، سنگ بنای استثنایی گری آمریکا بوده و عامل مهمی در بیگانه هراسی مکرر این کشور است. با این حال، به کار گیری پیشگویی توراتی در ژئوپولیتیک خاورمیانه امر متأخرتری است.
چاپ کتاب هال لیندسی تحت عنوان «مرحوم کره زمین بزرگ» در سال ۱۹۷۰، پیشگوییهای آخر الزمانی را وارد عرصه عمومی کرد. کتاب لیندسی باعث شد افرادی شبه دانشمند در خانه هایشان در کتاب مقدس سرنخهایی برای رمزگشایی از معمای سیاستهای خاورمیانه را جستجو کنند. لیندسی پیش بینی کرده بود که جنگ یأجوج و مأجوج با هجوم شوروی به اسرائیل شروع خواهد شد.
ضد مسیح [معادل دجال در فرجامشناسی اسلامی] به شکل اروپای متحد ظاهر خواهد شد. یک زمانی در دهه ۱۹۸۰، ظهور مجدد مسیح، همه آن کسانی را که برای رفتن به بهشت انتخاب شدهاند را به بهشت خواهد برد.دهه ۱۹۸۰ آمد و تمام شد و جهان به پایان نرسید.
محافل انجیلی در تصمیم ترامپ برای به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل نقش موثری داشتند. آنها معتقدند که اسرائیل یک نیروی خیر در جهان است و هر کاری که واشنگتن به نفع آن انجام دهد، هم به ایالات متحده و هم به مسیحیت به طور عام کمک می کند.
از دیدگاه کسانی که به پیش گوییهایی مشابه پیشگوییهای لیندسی معتقدند، در خاورمیانه برای یأجوج و مأجوج چندتا کاندیدا وجود دارد. یکی از اینها بشار اسد است که افراد مزبور، او را یأجوج میدانند. سوریه کانون رقابت چندین قدرت است. ایران و روسیه از بشار اسد حمایت میکنند. ترکیه برای سرکوب کُردهای سوریه، به این کشور حمله کرد. آمریکا، تعداد نا مشخصی از نیروهای آمریکایی در سوریه دارد. برای چه؟ پاسخ دادن به این پرسش، مأجوج واقعی ترامپ را مشخص می کند. ترامپ به اسد اهمیتی نمی دهد…آنچه واقعا ترامپ به آن اهمیت میدهد، ایران است. دولت می خواهد در سوریه برای منع ایران از گسترش نفوذش در این کشور، نیروی آمریکایی داشته باشد.
اضافه بر این، نشانههای متعددی وجود دارد که دولت ترامپ برای تقابل مستقیم با ایران آماده می شود.[در این حالت] شما، یک دستورالعمل کامل برای یأجوج و مأجوج خواهید داشت. البته، سناریوهای آخرالزمانی دیگری در خاورمیانه وجود دارند.
