با کاهش نقش ایالاتمتحده آمریکا در گفتگوهای صلح فلسطین (سازش)، این سوال مطرح میشود که کدامبازیگر میتواند نقش میانجی را بازی کند؟
با اعلام به رسمیت شناختن بیتالمقدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی ازسوی رئیسجمهور آمریکا، مشخص شد که این کشور اساساً نه ارادهای برایپیشبرد مذاکرات صلح (سازش) دارد و نه وجههای مقبول میان طرفین. لذا پس ازاعلام تصمیم مذکور از سوی ترامپ، بحث در خصوص اینکه کدام بازیگر، میانجیتشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی خواهد شد، جدیتر از قبل شده است.بازیگرانی که تاکنون مطرح شدهاند، روسیه، اتحادیه اروپا و هند میباشند.البته برخی از گروه چهار متشکل از روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمانملل هم نام میبرند که سالها قبل برای پیشبرد روند صلح میان طرف فلسطینی وصهیونیست ایجاد شد اما موفقیتهایی نداشته است. در ادامه هر یک از اینبازیگران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱-اوباما و ترامپ؛ راهبردی یکسان اما عملکردی متفاوت
یکیاز مهمترین مؤلفهها برای سنجش امکان ادامه میانجیگری آمریکا در مسئلهصلح فلسطین، بررسی سابقه اوباما و ترامپ در این حوزه است.
شایدتنشهای میان اوباما و نتانیاهو در برخی موضوعات این تصور را ایجاد کردهباشد که اوباما در موضوع فلسطین متفاوتتر از دیگر رئیسجمهوران آمریکا بودو این دلیل عدم موفقیت دولتش در پیشبرد مذاکرات سازش بوده است. وتو نکردنقطعنامهای علیه شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی در ماههای پایانی دوراناوباما هم بر شکلگیری این تصور بیتأثیر هم نبود.
اوباما و جان کریبارها از شهرکسازیها انتقاد نموده و خواهان حرکت مسئولین رژیمصهیونیستی بهسوی تحقق دو دولت بودهاند. شاید بتوان گفت یکی از اصلیتریندلایل عدم وتو قطعنامهای از سوی دولت اوباما، فشار به نتانیاهو و طیفراستگرای رژیم در خصوص سرعت شهرکسازیها و دور شدن از طرح دو دولت است.این قطعنامه سوم دی ۱۳۹۵ (۲۳ دسامبر ۲۰۱۶) علیه شهرکسازیهای رژیمصهیونیستی در شورای امنیت سازمان ملل با رأی ممتنع آمریکا و ۱۴ رأی مثبتاعضای این شورا به تصویب رسید. اما در خصوص این قطعنامه و دفاع از رژیمصهیونیستی در مجامع بینالمللی باید گفت اوباما در هشت سال ریاست جمهوریخود اجازه تصویب هیچ قطعنامهای علیه رژیم نداده بود و از این منظررکورددار و بینظیر بود.[۱]
بااین حال در هشت سال دولت دموکراتها، هیچ اقدام عملی برای توقف روند شهرکسازیها انجام نگرفت. رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که با تداوم شهرکسازیها علناً تحقق دولت فلسطینی در سرزمینهای اشغالی غیرممکن شود. آماربهخوبی اثبات میکند دولت نتانیاهو طی دو سال پایانی دولت اوباماشهرکسازیها را بهشدت افزایش داده است. شهرکسازی در قدس و جولان اشغالیاز چالشیترین تصمیمات دولت نتانیاهو طی یک سال آخر دولت اوباما بوده بهطوری که بودجه شهرکسازی تا ۵۰۰ درصد افزایش یافته و حتی به حدود ۱۱۰میلیون دلار رسیده است.[۲]
اوباماو جان کری در قالب طرحهای گوناگونی که به طرح سازش جان کری هم مشهور شد،تلاشهای زیادی برای آغاز مذاکرات داشتند؛ اما عدم توقف شهرکسازیها وعدم نوآوری در قبال طرحهای پیشین موجب شد تا اعتماد طرف فلسطینی و محمودعباس هم جلب نشود. ضمن آنکه توأم با این مسئله تیرگی روابط میان اوباما ونتانیاهو فرصت و ابتکار عمل را از دستان دولت آمریکا در مسئله فلسطین خارجکرد به گونهای که اوباما در سال پایانی ریاست جمهوریاش در سخنرانیاش درسازمان ملل، برخلاف رویه سال های قبل نامی از مسئله فلسطین به میان نیاورد.[۳]
اماعملکرد ترامپ در یک سال و نیم از ریاست جمهوریاش، عملاً فرصت ابتکار عملرا برای میانجیگری در مسئله فلسطین میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستیسلب کرده است. با روی کار آمدن ترامپ و تلاشهای وی در خصوص پرونده سازشکه از آن تعبیر به «معامله قرن» میشود، فشارهای زیادی بر تشکیلات خودگردانو محمود عباس از سوی هیئت آمریکایی وارد شده است. رسانههای آمریکایی وصهیونیستی بارها از دیدارهای کوشنر داماد صهیونیستی ترامپ و جیسون گرینبلتنماینده ویژه ریاست جمهوری آمریکا در پرونده فلسطین خبر دادند که حاکی ازتشدید فشارها بر محمود عباس بوده است. محمود عباس در سخنانی گفته بود: «اززمان آغاز ریاست جمهوری ترامپ تاکنون ۲۰ بار با نمایندگان او ملاقات کردم.هر بار آنها به کرات بر اعتقاد و تعهد خود به راه حل دو کشور و توقف شهرکسازی تأکید کردهاند… اما طرحشان را نفهمیدم.[۴]»
آخریناقدام که نشان از تشدید تنش میان تشکیلات خودگردان و آمریکا دارد، بیانیهشورای مرکزی ساف بود. شورای مرکزی ساف در نشست ۱۵ ژانویه بیانیهای را صادرکرد. در بند نخست بیانیه شورای ساف آمده است آمریکا با این تصمیم اخیرترامپ در مورد به رسمیت شناختن پایتختی قدس شریف برای رژیم صهیونیستی دیگرشایستگی خود به عنوان یک میانجی برای روند صلح (سازش) را از دست داده است ولذا تشکیلات خودگردان و ساف دیگر حضوری در مذاکرات به میانجیگری آمریکانخواند داشت؛ مگر آنکه ترامپ رسماً از آن تصمیم بزرگ خود عقب نشینی نماید.[۵]
باتوجه به وضعیت کنونی مسئله مذاکرات فلسطین و عملکرد ترامپ، شانس آمریکابرای میانجیگری در این حوزه بسیار کم تر از سالهای ابتدایی دهه ۲۰۰۰میلادی است. لذا موضوعاتی در خصوص میانجیگری دیگر بازیگران مانند هند،اتحادیه اروپا و روسیه مطرح میشود که در ادامه مورد بررسی قرار میدهیم.
۲- روسها؛ میانجیگری جدی اما مبهم
بابنبست نقش میانجیگری آمریکا در مسئله فلسطین در سالهای آخر دولت اوباماو تداوم آن در دولت ترامپ، روسها تلاش دارند خود را به عنوان یک میانجیمعرفی کنند. شاید بتوان فرودین ۹۶ را شروع جدی این اقدام از سوی روسهادانست. در ۱۷ فروردین ۱۳۹۶ پس از جنجال رسانههای صهیونیستی، وزارت خارجهروسیه بیانیهای را بر روی خروجی سایت خود قرار داد که همه تحلیلگران راشوکه نمود.[۶]بیانیهای که میتوان از منظری آن را بسیار با اهمیت و تاریخی دانست. دربیانیه وزارت خارجه روسیه آمده است: «ما مجدداً تعهد خود بر اصول موردتأیید سازمان ملل برای حل مشکل فلسطین و اسراییل که شامل به رسمیت شناختهشدن وضعیت اورشلیم (قدس) شرقی بهعنوان پایتخت کشور فلسطینی که در آیندهتشکیل خواهد شد است را مورد تأکید قرار میدهیم در همین زمان باید اعلامکنیم در قالب چنین مفهومی اورشلیم (قدس) غربی را پایتخت کشور اسراییلمیبینیم.» در بخشی از این بیانیه با اشاره به اینکه فلسطینیان و رژیمصهیونیستی، حدود سه سال است که در مذاکرات سیاسی برای حل مناقشات میان دوطرف شرکت نکردهاند، تأکید شده است که «مسکو عمیقاً نگران این موضوع است».
موانع و مشوقهای روسیه برای ایفای نقش میانجی
ورودروسها به موضوع مذاکرات مسئله فلسطین، میتواند میز مذاکرات سازش راتغییر دهد و جریان سازش منطقهای با پذیرش میانجیگری روسها و پایتختی قدسغربی، معادلات را بهکلی متحول سازد و فرآیند عادیسازی روابط با رژیم رادر کانال جدیدی پیگیری نماید.
اما آنچه میتواند برای روسها بسیار وسوسه انگیز باشد، نقش لابی قوی و قدرتمند صهیونیستهای روسی است.[۷]
ضمنآنکه باید به این مسئله هم توجه داشت که تلاش پوتین برای ایجاد نظمی مطلوبدر غرب آسیا، بهره گیری از فرصت روابط اقتصادی با کشورهای عربی و کسبامتیازهایی مقابل آمریکا در یکی دیگر از مشوقهای مهم روسها برایمیانجیگری در مسئله فلسطین است. بدین منظور ما شاهد برخی دیدارها از سویروسها با هیات های فلسطینی و صهیونیستی در سالهای گذشته بودهایم.
اماشاید بتوان تنها مانع نقشآفرینی روسها در میانجیگری مسئله فلسطین، لابیقدرتمند یهودیان در آمریکا دانست. روسها برای میانجیگری شاید برای طرففلسطینی و حتی برخی کشورهای عربی قابل تأمل و بررسی باشند، اما قطعاً لابییهود و صهیونیسم اجازه این مسئله را تا جایی به روسها خواهند داد که نقشآمریکا از محوریت اصلیاش خارج نشود.
۳-هند؛ پیشنهادی نه چندان جدی
درنیمه بهمنماه ۹۶، مقامات دولت خودگردان فلسطین در رام الله در آستانه سفرنارندرا مودی نخست وزیر هند به این منطقه، خواهان میانجیگری هند درپیشبرد روند سازش شدند[۸]. این درخواست پس از تصمیم تشکیلات خودگردان برای کنار گذاشتن آمریکا از میانجیگری و تعلیق اسلو انجام گرفت.
هنددر سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای افزایش نقش خود در منطقه و همچنینموضوع فلسطین داشته است. نشانهی این موضوع، سفر مودی به سرزمینهای اشغالیبود. مودی به عنوان اولین نخستوزیر هندی است که پس از ۷۰ سال از تشکیلرژیم صهیونیستی در تیرماه ۹۶ به تلآویو سفر کرد و این امر برایصهیونیستها تاریخی بود. نتانیاهو در این سفر استقبال ویژهای از مودیداشت؛ اما عدم دیدار مودی با طرف فلسطینی واکنش منفیای به دنبال داشت.تشکیلات خودگردان توقع داشت با توجه به سابقه تاریخی مواضع هند در موضوعفلسطین[۹]،حداقل دیداری با طرف فلسطینی در نخستین سفر نخست وزیر هند به سرزمینهایاشغالی انجام شود. معاون وزیر خارجه تشکیلات خودگردان فلسطینی به رسانههاگفته بود که «ما انتظار داشتیم آقای مودی با هر دو طرف مقامات اسرائیلی وفلسطینی دیدار میکرد. برای ایفای یک نقش مهم بین دو طرف و گسترش پیام صلحباید دیداری دوجانبه صورت میگرفت.[۱۰]»
امامودی در سفر دوم خود به سرزمینهای اشغالی در بهمنماه۹۶، این بار بامحمود عباس در رام الله دیدار کرد تا شاید بدبینی تشکیلات خودگردان راجبران نماید. مودی در این دیدار در خصوص گامهای جدید این کشور برای حمایتاز فلسطین گفت: «هند در ساخت کانون دیپلماسی در رامالله همکاری خواهد کرد ومطمئناً این کانون به عنوان یک مرکز جهانی برای جوانان فلسطینیان و مرکزیبرای مبادله آموزش بلندمدت و کوتاهمدت تبدیل خواهد شد. وی در انتها ضمناشاره به حمایت از فلسطین، خواستار برپایی کشور مستقل فلسطین و تحقق هرچهسریعتر صلح و امنیت در منطقه از طریق گفتوگو شد.»[۱۱]
موانع و مشوقهای هند برای ایفای نقش میانجی
روابطرو به گسترش هند با کشورهای عربی و همچنین رژیم صهیونیستی در یک سالگذشته، اصلیترین مشوق هندیها برای نقش آفرینی در مسئله فلسطین است؛ اماکمی دقت در این مسئله به خوبی نمایان میسازد که هند به دنبال کسب امتیازاتاقتصادی و بهره گیری از فرصتهای موجود در منطقه برای توسعه قدرت اقتصادی ونظامی خود است. اتخاذ قراردادهای نظامی با رژیم صهیونیستی یکی ازنمونههای این تلاش هند برای تقویت قدرت نظامی خود در تقابل باپاکستانیهاست.
هند در سالهای گذشته سعی کرده است با سفر وارتباطگیری با کشورهای غرب آسیا، نقش تنش میان خود با پاکستان را درروابطش با کشورهای اسلامی منطقه کمرنگتر نماید؛ اما نزدیکی هند به رژیمصهیونیستی نشان میدهد هند سعی دارد از تحولات منطقهای عقب نماند تا قدرتشدر رقابت با رقیبانش افزایش یابد.
تنش هند با پاکستان و نفرت بسیاریاز مسلمانان از هند که نشأت گرفته از این تنش تاریخی است، خود میتواندیکی از اصلیترین موانع نقش آفرینی هند در منطقه غرب آسیا و مسئله فلسطینهم باشد.
اما به نظر میرسد عدم پرستیژ سیاسی و حقوقی هند در موضوعاتبینالمللی در کنار موانع منطقهای و بینالمللی پیشروی این کشور برایابتکار عمل، میانجی شدن هند را سختتر سازد. بر این اساس میتوان گفتدرخواست میانجیگری هند از سوی محمود عباس بیشتر ناشی از عصبانیت و تقابلبا ترامپ بوده است.
۴- اتحادیه اروپا
یکی ازبازیگرانی که در مسئله فلسطین همواره تاثیرگذار و فعال بوده ، اتحادیهاروپا و کشورهای قدرتمند شکل دهنده سیاست خارجی این اتحادیه است. اتحادیهاروپا طی دهههای اخیر بسیار بر روی طرح ایجاد دو دولت در فلسطین اصرارورزیده است. رویکرد اتحادیه اروپا بر طرح دو دولت به این منظور است که بهباور اتحادیه اروپا راه حل مسئله فلسطین، مذاکره و ایجاد دو دولت است.نتیجه این امر، رویهای محتاطانه و تأکید بر راهحلهایی است که صرفاً درراستای کاهش تنشهای دو طرف باشد. این رویکرد در شناسایی فلسطین در پارلماناروپا بهروشنی خود را نشان داد. تغییر قانون «شناسایی بدون قید و شرطفلسطین» به «شناسایی فلسطین و طرح دو دولتی با پیشبرد همکاریهای متقابل درچارچوب مذاکرات صلح» و حذف قید فوریت و نیز شناسایی بدون قید و شرط برایآن، حاکی از آن است که اتحادیه اروپا هیچ گزینه دیگری را جز ازسرگیریمذاکرات و توافق دو طرف بهعنوان راهحل منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستینمیپذیرد.[۱۲]
اماآخرین اقدام اتحادیه اروپا در مسئله فلسطین از سوی فرانسویها طرحریزیشد، برنامهای که بسیار به طرح صلح عربی در سال ۲۰۰۲ شبیه بود و مورداستقبال و حمایت اتحادیه اروپا هم قرار گرفت. طرح فرانسویها نوعی نرمش ازسوی اروپا در مسئله سازش به سود رژیم صهیونیستی بود.
طرح صلح فرانسهتفاوتهایی با طرح صلح عربی دارد. در طرح فرانسه بهصراحت سخن از «احترامبه حاکمیت کشور فلسطینی عاری از سلاح» به میان آمده است. ایجاد دولتفلسطینی بدون سلاح، یک امتیاز بزرگ برای صهیونیستها محسوب میشود. همچنیندر طرح فرانسه بهصراحت سخن از پذیرش «رژیم صهیونیستی» بهعنوان یک کشوریهودی، تأمین نیازهای امنیتی، تدوین معیارهایی توسط هر دو طرف برای تضمینامنیت رژیم صهیونیستی و مبارزه با تروریسم (مقاومت) مطرح شده است. پذیرش«رژیم صهیونیستی» با هویت یهودی در کنار اتخاذ تدابیر امنیتی و سرکوبمقاومت غزه از دیگر امتیازات این طرح برای صهیونیستها است.[۱۳]
موانع و مشوقهای اتحادیه اروپا برای ایفای نقش میانجی
غیرقانونیدانستن مرزهای ۱۹۶۷ (شهرکهای کرانه باختری)، حقوق بشر و مذاکرات صلح ونهایتاً راهحل دو دولت- دو ملت را میتوان اصلیترین موضوعات اختلافی میاناتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی دانست. همواره در اتحادیه اروپا توقفشهرکسازیها و بازگشت به مرزهای ۱۹۴۸ مطرح بوده است. یکی از جنجالیتریناقدامات اتحادیه اروپا، تصویب قانون برچسب زدن به کالاهایی بوده است که درشهرکهای ۱۹۶۷ و جولان تولید شدهاند. ضمن آنکه با قدرت گرفتن و روی کارآمدن دولتهای راستگرا در چندین سال اخیر در رژیم صهیونیستی و کارشکنیآنها در خصوص فرایند صلح و ایجاد دو دولت، اتحادیه اروپا سعی کردهاقداماتی مستقل را در خصوص فشار بر دولت صهیونیستی پیگیری نماید.
علیرغمطرح فرانسویها، فضای کلی اتحادیه اروپا اکنون به یک نظارهگر در مسئلهفلسطین تبدیل شده که تنها سعی دارد با برخی اقدامات تنش در روابط رژیمصهیونیستی و تشکیلات خودگردان را کنترل نماید. ضمن آنکه تیرگی روابط بسیاریاز کشورهای اروپایی با سران جریانهای راستگرای اروپایی، جدا شدن انگلیسبه عنوان یکی از قدرتهای نزدیک به تلآویو از اتحادیه و رشد فضای ضدصهیونیستی در افکار عمومی اروپا طی دهه اخیر عملاً میانجی شدن اتحادیهاروپا در مسئله فلسطین را با مشکلاتی روبرو ساخته است.
جمعبندی
بررسیموانع و مشوقها نشان میدهد روسها را شاید بتوان یکی از مهمترینجایگزینهای میانجیگری برای مذاکرات صلح در دهه پیش رو دانست. اقدامروسها در پذیرش پایتختی قدس غربی برای رژیم صهیونیستی منوط به تشکیل دولتفلسطینی به پایتختی قدس شرقی یک نقطه عطف در نقش آفرینی روسها در مسئلهفلسطین بود. این اقدام که خوشحالی رسانههای صهیونیستی و لابیهای یهودی درروسیه را به دنبال داشت، نشان داد روسها بر ایفای نفش مبتکرانه در مسئلهمذاکرات سازش، مشتاق و ریسکپذیرند. روابط نسبتاً مثبت روسها با جریانهایفلسطینی از تشکیلات خودگردان تا حماس و حضور پررنگ روسها در منطقه طیسالهای اخیر، فرصتی مناسب برای ورود کرملین به پرونده سازش است.
اماهند، اتحادیه اروپا، گروه چهارجانبه و دیگر بازیگرانی که بعضاً به عنوانمیانجیهای ممکن به جای آمریکا در مسئله فلسطین نام برده میشود هر یکدارای موانع جدیای برای ایفای نقش در این حوزه دارند.
منبع: اندیشکده راهبردی تبیین