چهارشنبه 30/آوریل/2025

اهداف اسرائیل از انجام عملیات سپر شمالی

سه‌شنبه 18-دسامبر-2018

علی‌رغم مولفه‌های تشدید بحران، با در نظر گرفتن پاره‌ای از واقعیات امکان ریسک‌پذیری سران رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ با حزب الله را باید اندک دانست.             

 

تحرکات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی روز گذشته در امتداد مرزهای شمالی این رژیم با لبنان موسوم به خط آبی، بلافاصله در کانون توجه رسانه های منطقه و بین‌المللی قرار گرفت. «خط آبی» مرز لبنان و فلسطین اشغالی را تعیین می‌کند ؛ این خط توسط سازمان ملل متحد پس از عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۰ و پایان دادن به ۲۲ سال اشغال جنوب لبنان ترسیم شد.

در بیانیه صادره از سوی ارتش این رژیم آمده است که هدف از این عملیات که «سپر شمالی» نام دارد از بین بردن تونل‌های زیرزمینی حزب الله می‌باشد که “با هدف اجرای عملیات‌های غافل‌گیر کننده حفر شده‌اند.” اما آغاز این عملیات با توجه به سیاست‌های جنگ‌طلبانه این رژیم و تهدیدات مکرر چند ماه گذشته علیه مقاومت لبنان این پرسش را بوجود آورده است که آیا تل‌آویو در حال آماده‌سازی شرایط برای تهاجمی دیگر به جنوب لبنان می‌باشد؟ در این میان وجود برخی مولفه‌ها موید چنین تحلیلی است و برخی دیگر از گزاره‌ها ناممکن بودن آغاز جنگ از سوی صهیونیست‌ها را نشان می‌دهد؛ بنابراین تنها با در نظر گرفتن بخشی از واقعیت نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد و باید تمامی جوانب را در نظر گرفت تا به تحلیلی درست دست یافت.

 

عوامل پیشران جنگ

بدون تردید اسرائیل در یکی از پرچالش ترین مقاطع حیات خود طی نیم قرن اخیر قرار دارد چرا که بیشتر از هر زمان دیگری قدرت گیری دشمنان منطقه‌ای خود را شاهد است به صورتی که اکنون علاوه بر اینکه هیچ جایی از خاک سرزمین‌های اشغالی را در برابر موشک‌های مقاومت اسلامی در لبنان و غزه و سوریه و ایران امن نمی‌یابد بلکه حتی بواسطه بحران آفرینی محور غربی- عربی در سوریه و عراق و همکاری اضلاع محور مقاومت برای دفع طرح بالکانیزاسون منطقه، اکنون حزب الله لبنان علاوه بر جنوب لبنان در سوریه نیز خود را به مرزهای سرزمین‌های اشغالی رسانیده است. در این شرایط با توجه به روی کار بودن دولت ترامپ در ایالات متحده و حمایت‌های بی‌دریغ و همدلانه تیم سیاست خارجی و حلقه نزدیکان ترامپ از صهیونیست‌ها، و همچنین محدود شدن امکان تجاوزات مکرر هواپیماهای اسرئیلی به حریم هوایی سوریه و حمله به مواضع مقاومت در پی استقرار اس 400 و اس 300 در این کشور، و از طرف دیگر وجود بحران در کابینه رژیم صهیونیستی پس از استعفای لیبرمن وزیر جنگ که موقعیت نتانیاهو را بیش از پیش متزلزل کرده است این امکان وجود دارد که تل آویو شروع جنگ با حزب الله را در مقطع کنونی تنها چاره خروج از شرایط بغرنج خود قلمداد کند. در این صورت نتانیاهو امیدوار است که بتواند اولاً بخشی از توان نظامی تقویت شده حزب الله را بکاهد و ثانیاً با شروع جنگ نیروهای مقاومت از سوریه به لبنان بازگردند و همچنین بر مسئله بحران سیاسی کابینه و پرونده فساد اقتصادی خود او سرپوش گذاشته شود. همانطور که گفته شد آمریکا نیز بلافاصله حمایت کامل خود از عملیات صهیونیست‌ها را اعلام کرد و «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید با صدور بیانیه‌ای گفت: «آمریکا از تلاش‌های اسرائیل برای دفاع از حاکمیت خود حمایت می‌کند و ما از حزب‌الله می‌خواهیم که از تونل زدن به اسرائیل و تشدید خشونت و درگیری جلوگیری کند.» در واقع در این بیانیه مسئول آغاز درگیری و تشدید خشونت از ابتدا حزب الله عنوان شده است نه اسرائیل.

 

عوامل بازدارنده

اما علی‌رغم مولفه‌های تشدید بحران، با در نظر گرفتن پاره‌ای از واقعیات امکان ریسک‌پذیری سران رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ با حزب الله را باید اندک دانست. موضوع نخست به‌طور حتم اطلاع نسبی تل‌آویو از توانمندی‌های نظامی و موشکی حزب الله می‌باشد که هزینه‌های ماجراجویی مجدد را نامعلوم کرده است. در واقع تل آویو به هیچ وجه اطمینانی از گسترده نشدن جنگ ندارد. در همین راستا «حسن حب‌الله» عضو شورای سیاسی حزب‌الله پس از آغاز عملیات روز گذشته اسرائیل اعلام کرد: «مقاومت یک زنجیره تکمیلی است و نمی‌توان میان مقاومت غزه و لبنان جدایی دانست؛ دشمن، یکی است و مقاومت نیز یکی است حتی اگر جبهه‌ها مختلف باشند». برای درک این تهدید کافی است که به یاد بیاوریم به دنبال ناکامی و فاش‌شدن عملیات سری ارتش اسرائیل در عمق خاک غزه در 11 نوامبر، با شلیک شدن بیش از ۴۵۰ موشک مقاومت با بردهای مختلف به سمت شهرک‌های یهودی‌نشین و تحمیل ۳ کشته و حدود ۸۵ زخمی به صهیونیست‌ها، کابینه امنیتی اسرائیل در نهایت جبور به درخواست یک طرفه آتش‌بس شد. جنگ دو روزه غزه ویژگی و پیامدهای متعددی از قبیل ظهور موشک نقطه‌زن کورنت، نمایش بازدارندگی حماس، ناکارآمدی و ضعف سامانه ضد موشکی «گنبد آهنین»، تزلزل در کابینه اسرائیل و افزایش تقاضاها برای استعفای نتانیاهو را به دنبال داشت.

اما موضوع دیگر به طور حتم انزوای بین‌المللی تل‌آویو است که در پی افزایش آگاهی جهانی از واقعیات در حال روی دادن در فلسطین در پی عکس‌العمل جنایت بار صهیونیست‌ها در برابر اعتراضات مسالمت آمیز فلسطینیان در تظاهرات موسوم هفتگی به »بازگشت» می‌باشد. پس از ماجرای انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدس و با برملا شدن آشکار عدم پایبندی این رژیم به هرگونه توافق، صلح و اجرای تعهدات پس از آزمایش چندین دهه گزینه مذاکرات از سوی سران فلسطینی با حمایت جامعه جهانی، اکنون این رژیم برخلاف گذشته قادر به فریب افکار عمومی در جهان غرب نیست و این امر شرایط آغاز جنگ را دشوار کرده است. در این زمینه می توان به این خبر اشاره نمود که شبکه ۱۰ رژیم صهیونیستی منتشر کرد، که بر اساس آن وزارت خارجه این رژیم به سفرای اسرائیل در سراسر جهان ابلاغ کرده به مقامات کشورهایی که هستند توضیح دهند که عملیات ارتش اسرائیل در مرزهای شمالی علیه تونل‌های حزب الله لبنان است که اسرائیل را تهدید می‌کنند و آن قصد تنش نظامی ندارد.

 

در مجموع با توجه آنچه ذکر شد می توان نتیجه گرفت که هدف اصلی تل‌آویو اولاً نابود کردن تونل‌هایی است که از تاکتیک‌های جنگی حزب الله و بخشی از توانمندی مقاومت لبنان می‌باشد و ثانیاً فرافکنی در مورد انجام عملیات در غزه که از سوی جامعه جهانی به عنوان عملی بی ثبات‌ساز و تنش‌زا معرفی شد و ثالثاً تحت فشار قرار گرفتن حزب‌الله و مقاومت از سوی شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای غربی و عربی مد نظر بوده است.

 

 

 

 

منبع : الوقت ، 21/09/1397


 

لینک کوتاه:

کپی شد