از همان روزي كه ترامپ اعلام كرد، سفارت آمريكا را از تلآويو به بيتالمقدسشرقي انتقال ميدهد و تمامي بيتالمقدس متعلق به اسرائيل و مركز آن است، هيچ دولتي در همه كشورهاي اسلامي و اغلب دولتها در جهان نه تنها اين تصميمگيري رئيس جمهور آمريكا رانپذيرفت كه آن را مغاير با قوانين بينالمللي و مصوبه سازمان ملل دانست. بسياري نيز اين اقدام ترامپ را ناشي از نگاه نژادپرستانه او و مجموعه همراهانش توصيف كردند كه دولت كنوني در كاخ سفيد را مجموعهاي از محافظهكاران جديد و از جريان مشهور «مسيحيان صهيونيست» در آمريكا ميدانند.
ترامپ، به محض استقرار در كاخ سفيد، دفتر كوچك سياسي فلسطينيان در واشنگتن را بست و تعهد كمك دلاري اندك (يك ميليون دلار در سال) از سوي دولت آمريكا به آوارگان فلسطيني در كمپهاي آوارگان را لغو كرد.
اينك بعد از دو سال از رياست جمهوري ترامپ، باور سياسي بسياري در آمريكا و اروپا، اين است كه سياست او براي خاورميانه دومحور اصلي دارد. اول، باز آوري دلارهاي نفتي در اختيار شيوخ حاكم عرب در حوزه نفتي ـ گازي خليج فارس به واشنگتن كه از آن در اغلب رسانههاي غربي به غارت دلارهاي نفتي از جيب حاكمان عرب ياد ميكنند.
دوم، تثبيت سلطه (هژموني) رژيم صهيونيستي بر سراسر خاورميانه.
ترامپ چندينبار در سخنرانيهاي خود گفته است، «من برخلاف رؤساي جمهور گذشته آمريكا، مساله و بحراني به نام فلسطين نميشناسم.» در همين ايام، داماد ترامپ «كوشنر» كه از اعضاي برجسته شوراي عالي سازمان «اِپك» مركز صهيونيستهاي آمريكايي است و خود را يهودي صهيونيست متعصب به حاكميت بلامنازع اسرائيل برخاورميانه ميخواند، پيشنهاد طرحي به نام «معامله قرن» را اعلام كرد كه تا امروز و هنوز متن كامل اين طرح علني نشده است! اما، اكنون در آستانه تشكيل اولين نشست براي بررسي اين طرح در بحرين، به صورت كلي مفادي از آن ارائه شده است كه اساس آن، حل مناقشه تاريخي فلسطين ـ اسرائيل از مسير تشكيل كشوري جديد به نام فلسطينيان در خاك اعراب و به صورت عمده از اردن و مصر است. سرمايه مالي بزرگي براي انجام آن در نظر گرفته شده است كه در فاز اول با 55 ميليارد دلار شروع خواهد شد ولي بودجه و سرمايهگذاري آن بيش از 300 ميليارد دلار خواهد شد كه با مشاركت همه كشورها، عليالخصوص، آمريكا، كانادا، آلمان، فرانسه، انگليس، استراليا، همچنين دولتهاي داراي ذخاير بزرگ دلارهاي نفتي، عربستان سعودي، امارات، قطر، بحرين، عمان و كويت انجام خواهد گرفت!
بخشي از خاك مصر در صحراي سينا متصل به بخش خاص و محدودي از نوار غزه تا قسمتي از كرانه باختري تا بخشي از درون كشور اردن، براي شكلدهي معامله قرن و ايجاد كشور جديد فلسطيني اختصاص داده خواهد شد. تا اينجا به طور رسمي هيچ دولت عربي و همه دولتها در كشورهاي اسلامي اين طرح را نپذيرفته و آن را رد كردهاند. ملتهاي عربي، اساس طرح «معامله قرن» را خنجر دوم بر سينه فلسطينيان و اعراب دانستهاند كه بعد از خنجر اول بر قلب اعراب و اشغال فلسطين و تشكيل رژيم صهيونيستي در خاورميانه فرود ميآيد! انگيزه اين طرح نه تنها در پي محو و نابودي ماهيت فلسطين تاريخي است كه براي تثبيت نهايي اسرائيل با محو سرزمين تاريخي فلسطين به اجرا در ميآيد.
نگاه «نتانياهو»، ترامپ و داماد او «كوشنر» اين است كه از نظر تاريخي ديگر فصلي به نام سرزمين فلسطين وجود ندارد. فلسطينيها در اين گذر تاريخي از بازپسگرفتن خاك عبور كردهاند و اكنون در آوارگي، اصليترين و عمدهترين مشكل نه سرزمين كه فقرزدگي فلسطينيان است كه دست به شورش ميزنند. همه معاهدههاي دو طرف، اسرائيل و فلسطين با محوريت تقسيم خاك نيز جواب نداده است. مشكل ديگر، آزادسازي سرزمين فلسطين نيست كه فقرزدگي و نداشتن يك كشور به نام خود است بلكه طرح معامله قرن در پي حل اين بحران با سرمايه بزرگ مالي براي تسكين فلسطينيان از فقرزدگي و در كنار آن كشورسازي جديد و مدرن براي اسكان آنها است.
از منظر اين برداشت، اگرچه هنوز طرح كامل پيشنهادي آمريكاييـ اسرائيلي علني نشده است، اما اسم «طرح معامله قرن» گوياي دورنماي آنست. طراحان آن باور دارند كه اگر اين طرح اجرا شود، نه تنها با فلسطينيان «معامله» كردهاند تا در كشور جديد و مدرن زندگي كنند كه از طريق انجام آن، اصل باور «مقاومت» را در سراسر خاورميانه مضمحل ميسازند. تا اين مرحله بعد از گذر پنجاه سال، خاك فلسطين به نام سرزمين اسرائيل تثبيت شده است اما تا فقرزدگي فلسطينيها پابرجاست همچنان خطر مقاومت كيان اسرائيل را تهديد ميكند. پس با طرح معامله قرن، فلسطيني بايد از فقرزدگي بيرون آيد و بهجاي «مقاومت» «معاملهگر» شود. در مجموعه حركت «معامله» و كسب سرمايه مالي، از منظر تحليلي و نگاه آنها، انگيزه اصلي طرح معامله قرن، طراحي فلسطين در چنبره چرخش سرمايه مالي (دلار) است.
اساس اين طرح برگرفته از كتاب «خاورميانه جديد» نوشته «شيمون پرز» نخستوزير و از رهبران گذشته رژيم صهيونيستي برآمده است. براي طراحي آن متفكران صهيونيست در آمريكا و در اروپا كار و نظريهپردازي كردهاند. به روايت خبري براي شروع اجرايي آن فعلاً 55 ميليارد دلار سرمايهگذاري ميشود، اما نياز به بيش از 300 ميليارد دلار است كه از طريق سهمبندي سرمايهگذاري مالي از سوي كشورهاي خاص با مديريت آمريكا و مشاركت دولتهاي عربي انجام خواهد گرفت.
گفت مردي كوزهاي داشت كوچك از ماست و در كنار دريايي نشسته بود و اندك، اندك ماست را به ساحل دريا ميريخت. رندي پرسيد، چه ميكني؟ گفت با اين كوزه كوچك ماست، از دريا دوغ ميسازم. شيخ رند با تعجب گفت: مردك اين كه نميشود! پاسخ شنيد، ميدانم، اما اگر بشود، چه شود!؟
منبع : اطلاعات ، ابوالقاسم قاسم زاده ، 04/04/1398