مسئله فلسطین در ایران اجتماعی و مردمی نشده است و تنها به فضای محدود سیاسی بسنده شده است. اجتماعی کردن به معنی آن است که یک پدیده یا مسئله برای فرد یا افراد، از زوایای گوناگون قابلدرک و فهم شود. نقش داشتن، پذیرش، برداشت صحیح و … بخشی از اجتماعی کردن است. کاش چنین مستندهایی از طیفهای مختلف فلسطینیان اعم از آوارگان، اعراب اسرائیلی، ساکنین نوار غزه و … ساخته شود.
«متولد اورشلیم» یک مستند حدود ۴۵ دقیقهایاست که توسط موسسه آرمان مدیا با محوریت و روایت گری محمد دلاوری و دیدارشبا چند شخصیت یهودی از جمله یک خاخام یهودی، یک خواننده زن و یک عضو ارتشتولید شده است.
مصاحبه و دیدار یک خبرنگار ایرانی با چند صهیونیست اسرائیلیدر وهله اول جذابیت و حساسیت فراوانی با خود به همراه دارد. در این یادداشتکوتاه سعی شده مروری کوتاه بر مستند و ساختار آن داشته باشیم:
شروع جنجالی
فیلم در شروع خوشساخت است و در ابتدا سعی دارد با عبور ازبرخی خط قرمزهای شکلگرفته در ذهنیت جامعه ایرانی مخاطب را با خود همراهکند. شروع جنجالی از صحبت با یک زن اسرائیلی که زبان فارسی میداند شروعمیشود. وی ادعا میکند بارها از سوی گروههای سایبری ایران و سپاه موردحمله و تهدید قرار گرفته و لذا خارج از آمریکا برای حفظ امنیتش حاضر بهدیدار با ایرانیها نیست. این سخنان برای شروع هوشمندانه است.
تأکید بر اشتراکات
در بخشهای مختلفی از مستند مخصوصاً در ابتدای آن بر اشتراکاتتکیه و تکرار میشود. ترسهای دوطرفه و عدم اعتماد دوطرفه در گفتگو بااستاد دانشگاه، حضور در کنست و گفتگوی مذهبی با یک خاخام و شنیدن اشتراکاترفتاری، ظاهری و حتی اعمال مذهبی از سوی راوی و خاخام، دیدار با یک یهودیدر یک رستوران ایرانی در آلمان و … بخشی از تلاشهای ابتدایی مستند براینشان دادن اشتراکات است.
مقایسه کنست با حسینیه، مثال زدن طیفی از یهودیان با انجمنحجتیه، اجباری بودن سربازی، تصویرسازی چهره خاخام با مذهبیهای ایرانی و…بخشی از اشتراکسازی در مستند میان یهودیان و ایرانیان است.
تعریف ساده از صهیونیسم به دور از ذهنیتهای پیچیده ایرانی
یکی از نقاط قوت این مستند مصاحبه یا چند یهودی متفاوت امامشترک در یک تعریف یعنی صهیونیسم است. پاسخ یهودیان یک اشتراک نسبی دارد::«باور به حق کشور اسرائیل برای یهود»
یهود یک قوم است نه مذهب
علیرغم آنکه مستند شروعش را با آئینهای مذهبی و حضور درکنست جلو میبرد اما در ادامه مخاطب با شنیدن گزارههایی ساده از یهودیاناعم از یک خواننده زن و یک ارتشی مفتخر به انسان کشی میفهمد که یک یهودیمیتواند خدا و قیامت را باور نداشته باشد؛ چون یهود یک نژاد، قوم و فرهنگاست.
مستند به یکباره با سؤال در مورد «اعتقاد به خدا» همهباورهای مستند تا نیمه آن برای مخاطب را زیر سؤال میبرد و متوجه میشود کهیهودی بودن و اعتقاد به یهود و صهیونیسم لزوماً به معنی خداباوری نیست ویهود خود را یک سنت، نژاد و … میبیند.
صحبت و حضور در منزل زن خوانندهای که عبری میخواند اما دوستندارد به اسرائیل برگردد چون معتقد است بر مبنای اشغالگری نمیتوان کشوریشاد داشت؛ از ابتکارات خوب مستند است. تأکید آن زن بر ترس تاریخی یهود ازظلم، نقطه اشتراکش با دو شخص دیگر مستند است با این تفاوت که وی القای ترساز فلسطینیان و اعراب را یک شست و شوی مغزی میداند.
هولوکاست؛ چالشی چندباره و پاسخی به دور از جنجال
یکی از نقاط مثبت فیلم ادبیات سؤالی و نه تهاجمی دلاوری دربرخورد با یهودیان است. یهودیان در مستند بارها بر هولوکاست و چراییشکلگیری اسرائیل بر مبنای ظلمهای فرضی بر آنان تأکید میکنند. بازدیدکوتاه از یک اردوگاه در شمال مونیخ و کورههای آدم سوزی پاسخی کوتاه بدونورود جنجالی به بحث هولوکاست است.
در سخنان رد و بدل شده میان دلاوری و یهودیان مستند بهخوبینشان داده میشود که هولوکاست چه جایگاهی در ساختار منطقی و استدلالیصهیونیستها دارد.
پخش صحبتهایی از زبان صهیونیستهایی که اعتراف میکنند بازور کشوری ایجاد کردهاند اما حق آنان بوده است؛ به ذهنیت جامعه ایرانی کمکزیادی میکند. دلاوری در این بخش با هوشمندی سعی میکند از مخاطبانیهودیاش اعتراف بگیرد که بر مبنای زور ایجاد شدهاند.
شاید بتوان نقطه قوت مستند را این بخش دانست که به مخاطب نشانمیدهد چگونه یک صهیونیست کشتار، اشغالگری و ماهیت رژیم را بداند اما درنهایت «اسرائیل» را حقی برای یک یهودی بداند. حمله یکی از صهیونیستهایحاضر در مستند به ایران و غیر دموکراتیک خواندن آن بهمنظور فرار برایپاسخگویی در خصوص جنایتهای اسرائیل بهخوبی ذهنیت افکار عمومی ایرانی رابه واقعیت نزدیکتر خواهد کرد.
سرباز اسرائیلی: نمادی دقیق از جامعه صهیونیستی وفادار اسرائیل
بخشی از مستند به گفتگو و دیدار با خانواده یک ارتشی رژیمصهیونیستی که به کشتار خود افتخار میکند میگذرد. گفتگو با زن این فرد وطفره رفتن وی از پاسخ در خصوص نوار غزه و اعتراف به عدم باور به خدا از سوییک وفادار به رژیم صهیونیستی که آرزو دارد برای ارتش خدمت کند نمادی دقیق وساده از یک یهودی صهیونیستی وفادار به اسرائیل را علیرغم تفاوتهایفراوانشان به نمایش میگذارد.
ضعف اصلی مستند
شروع و پایان فیلم با جشن پوریم است. تلاش برای ورود به جشن پوریمیهودیان در آلمان با پخش تصاویری شطرنجی شده و پلیسی شدن داستان و تهدید ازسوی کسی که هیچ اطلاعاتی به مخاطب نمیدهد را میتوان از نقاط ضعف جدیفیلم دانست؛ زیرا هیچ استدلالی و اطلاعات جدیدی از جنش پوریم و ارتباط آنبا ۱۳ به در ایرانیان ارائه نمیدهد.
حتی به این سؤال هم پاسخی نمیدهد که نگاه و باور یهودیان بهجشن پوریم چیست و صرفاً با خواندن متونی ادعا میکند که این جشن با ۱۳ بهدر ایرانیان ارتباط دارد.
به نظر نگارنده مستند نمیتواند مخاطب را نسبت به چگونگی ورودو چیستی جشن پوریم، استدلال ارتباط آن با ایرانیان و ۱۳ به در، تهدیدات ازسوی شخص سوم و ممکن بودن دیدار با صهیونیستها و چرایی مهاجرت آنان بهآلمان اقناع کند. ضعف در این مسائل میتواند باورپذیری را کاهش دهد.
در پایان
مستند در نوع خود یک ابتکاری نو و ساختارشکنانه است که درانتقال پیغام خود هم موفق عمل کرده است. تداوم اینگونه مستندها میتواندبه واقعی شدن شناخت جامعه ایرانی از شهروندان سرزمینهای اشغالی کمک بسیاریکند.
مسئله فلسطین در ایران اجتماعی و مردمی نشده است و تنها بهفضای محدود سیاسی بسنده شده است. اجتماعی کردن به معنی آن است که یک پدیدهیا مسئله برای فرد یا افراد، از زوایای گوناگون قابلدرک و فهم شود. نقشداشتن، پذیرش، برداشت صحیح و … بخشی از اجتماعی کردن است.
کاش چنین مستندهایی از طیفهای مختلف فلسطینیان اعم از آوارگان، اعراب اسرائیلی، ساکنین نوار غزه و … ساخته شود.
منبع: نسیم آنلاین