ضمیمه هفتگی روزنامه صهیونیستی “هاآرتص” در شماره اخیر خود اعلام کرد که دایره بایگانی محرمانه ارتش صهیونیستی به پنهان کردن اسناد تاریخی درباره جنایت های گروه های تروریستی صهیونیستی علیه ملت فلسطین در سال 1948 و پس از آن؛ از جمله جنایت های دسته جمعی و تجاوز؛ به خصوص به دختران کم سن و سال ادامه می دهد.
به گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، در ضمیمه هفتگی روزنامه هاآرتص به تخریب و نابودی روستاها به دستور مقامات بلندپایه و به ویژه “دیوید بن گوریون” بنیانگذار رژیم صهیونیستی اشاره شده است. این گزارش همچنین تعدادی از جنایت های صورت گرفته طی دهها سال گذشته را تشریح کرده است.
جنایت و تجاوزات
چهار سال پیش در ماه مه، یک مورخ زن به نام “تمار نوویک” برخی بخش های پرونده “یوسف ویچیز” از اعضای دایره عربی حزب مبام را بررسی کرد که در سند مربوط به وی در این پرونده آمده است:
«52 مرد را گرفتند و برخی از آنها را به هم بستند و گودالی کندند و به سمت آنها تیراندازی کردند. 10 نفر از آنها همچنان با مرگ دست و پنجه نرم می کردند. سپس زنها آمدند و درخواست عفو و رحمت کردند. آنها اجساد 6 مرد و 61 زن را پیدا کردند که 3 نفر از آنها؛ از جمله یک دختر 14 ساله پس از تجاوز، هدف تیراندازی قرار گرفته و به قتل رسیده بودند. از سوی دیگر، انگشتان یکی از این قربانیان را با چاقو بریده بودند تا انگشترهایش را بدزدند.»
نوویک می گوید:« هیچ نامی در سند دیده نمی شود و مشخص نیست چه کسی در پشت پرده آن قرار داشت.» علاوه بر این، «برخی برگه های این سند از وسط آن کنده شده بود و این مساله به شدت مرا ناراحت کرد. می دانستم که پیدا کردن چنین سندی توسط من، مرا در قبال توضیح این مساله مسئول می کند.»
وی در ادامه اعلام کرده است که «در جریان عملیات حیرام در اواخر سال 1948، به روستای صفصاف در الجلیل بالا حمله شد و یک شهرک کشاورزی بر روی ویرانه های آن ساخته شد. بعدا، مبارزان تیپ هفتم به ارتکاب جنایت های جنگی در این روستا متهم شدند. سندی که نوویک به آن دست پیدا کرد و برای محققان ناشناخته بود، این ادعاها را تایید می کند. از سوی دیگر، این سند می تواند دلیل دیگری بر این مساله باشد که نظام سیاسی در جریان حوادث و تحولاتی که در آن زمان صورت می گرفت، قرار داشت.»
نوویک تصمیم به مشورت با دوستان مورخش برای تشخیص ماهیت این سند می گیرد و خودش در این باره می گوید: وقتی پیش “بنی موریس” که کتاب هایش (در اسرائیل) از مراجع اصلی تحقیقات درباه نکبت به شمار می رود، رفتم، مشخص شد که او هم در گذشته با اسناد مشابهی مواجه شده است که این اسناد در فهرست هایی که “آهارون کوهین” عضو حزب مبام جمع آوری کرده است، موجود بوده است.»
بر اساس اظهارات کوهین که در جریان پژوهش وی منتشر شد، 52 مرد دست بسته داخل گودال انداخته شده بودند و 10 نفر از آنها کشته شده بودند. سپس زنان احضار شده بودند و 3 نفر از آنها مورد تجاوز قرار گرفته و 14 نفر اسیر و 4 نفر هم کشته شده بودند.»
بر اساس حاشیه ای که موریس اضافه کرده بود، وجود اقتباس در سند موجود در آرشیو “یاد یعاری” هم مشخص می شود، اما وقتی نوویک دوباره به آرشیو مراجعه می کند تا این مساله را بررسی کند، ناگهان متوجه می شود که این سند دیگر آنجا نیست. وی می گوید:« در آغاز با خودم گفتم که شاید موریس آنرا تصحیح نکرده باشد و شاید اشتباه می کرد.»
وی افزود:«این مساله زمان زیادی برای فکر کردن درباره امکان حذف خیلی راحت این سند برد.» وقتی نوویک اصرار کرد و درباره جای سند پرسید، به وی گفته شد که وزارت جنگ آنرا در صندوقی امن گذاشته است.
پنهان کردن اسناد
مشخص شد که از آغاز دهه گذشته، تیم های وزارت جنگ آرشیوهای سراسر اراضی اشغالی فلسطین را می گشتند و اسناد تاریخی را کنار می گذاشتند. این گروه ها، اسناد مرتبط با پروژه هسته ای رژیم صهیونیستی و روابط خارجی آنرا به انبارها منتقل می کردند، اما به همین حد هم اکتفا نمی کردند، بلکه صدها سند در این انبارها ناپدید شد که این بخشی از طرحی هدفمند برای مخفی کردن اسناد فاجعه اشغال فلسطین بود.
آنهایی که پرده از روی وقوع چنین پدیده ای برداشته اند، پژوهشگران ستاد مفقودین بودند که در زمینه مطالعه درباره منازعه اسرائیلی ـ فلسطینی فعالیت می کند.
بر اساس این گزارش، اعضای شورای امنیت قومی رژیم صهیونیستی اسناد تاریخی این قانون را بدون هر گونه مجوز قانونی پنهان کرده اند و دست کم در برخی موارد اسنادی را که قبلا دایره سانسور نظامی اسناد رژیم صهیونیستی قصد انتشار آنها را داشت، مخفی کرده اند. آنها همچنین بارها اسنادی را که عملا محتویات آنها منتشر شده است، به انبارها انتقال داده اند.
هاآرتص در ادامه تحقیقات خود درباره این اسناد به این نتیجه رسیده است که سری ترین دایره وزارت جنگ رژیم صهیونیستی با نام “مالاب” اسناد مربوط به شهادت های ژنرال های ارتش صهیونیستی درباره کشته شدن غیر نظامیان و تخریب روستاها و نیز کوچاندن بادیه نشین ها را از بین برده اند. این روزنامه همچنین در راستای این پژوهش خود با مجموعه ای از مراکز نگهداری این اسناد و موسسات و مدیران بخش خصوصی هم صحبت کرده است. این گفتگوها نشان می دهد که کارکنان مالاب در آرشیو اسناد، اقدامات ویژه ای برای مخفی کردن اسناد محرمانه انجام می دادند.
“یحیئیل حوریو” رئیس مالاب طی دو دهه که دوران مسئولیتش در سال 2007 به پایان رسید، در گفتگو با روزنامه هاآرتص اعلام کرده است که وی آغازگر این عملیاتی بود که هنوز هم ادامه دارد و تلاش های صورت گرفته برای مخفی کردن حوادث مربوط به سال 1948 منطقی است. وی هدف از حذف این اسناد را که قبلا هم منتشر شده اند، تضعیف صحت و اعتبار مطالعات صورت گرفته درباره تاریخچه مساله آوارگان اعلام کرده است.
شاید سندی که نوویک درباره آن صحبت می کند، بخش دیگری از مواردی بود که موریس قصد داشت منتشر کند. هاآرتص در راستای این تحقیقات خود موفق به شناسایی محل نگهداری این سند شد که به بحث ها درباره کشتارها و کوچاندن اهالی فلسطینی اراضی اشغالی سال 1948 توسط کمیته سیاسی مبام پایان داده است. این در حالی است که این کمیته باید با تحقیقات درباره اقدامات خطرناک صورت گرفته در روستای دویمه همکاری می کرد. یکی از اعضای این کمیته، گروهک “لیحی” را متهم به انجام این کار می کند و درباره غارتگری های صورت گرفته می گوید:« در اللد و رمله و بئر السبع، مغازه ای نماند که مورد سرقت و غارت قرار نگیرد.»
در پایان این سند آمده است که «حزب مخالف کوچاندن ساکنان است؛ مگر اینکه ضرورت نظامی برای این کار وجود داشته باشد و در این صورت از راه های مختلفی می توان استفاده کرد و بهتر است حوادث الجلیل “اقدامات نازی” نامیده شوند.»
نسخه صهیونیستی
به گزارش روزنامه هاآرتص، یکی از مفتضحانه ترین اسناد تاریخ مساله آوارگان فلسطین توسط یک عضو حزب “شای” نوشته شده است که مربوط به دلایل تخلیه اراضی اشغالی سال 48 از ساکنان عرب تحت عنوان “روند مهاجرت عرب ها از سرزمین اسرائیل” است.
این سند که پایه و اساس مقاله منتشر شده توسط “بنی موریس” در سال 1986 پس از لغو ممنوعیت انتشار سند مذکور و دور نگه داشتن آن از چشم پژوهشگران بوده است. پس از سال ها، گروه مالاب دوباره دستور به محرمانه نگه داشته شدن این سند شد و مالاب نمی دانست که پس از گذشت چند سال از انتشار آن، پژوهشگران نسخه ای از آنرا پیدا خواهند کرد و در اختیار ناظر نظامی قرار خواهند داد و وی هم بدون هر گونه اعتراضی با انتشار آن موافقت خواهد کرد. حال، چند سال پس از کتمان سند مذکور، نکات اصلی آن بررسی می شود.
در مقدمه این سند به تخلیه روستاهای عرب نشین اشاره شده است و به نوشته نویسنده، ماه آوریل شاهد “افزایش کوچ” فلسطینیان بوده است و این در حالی است که ماه مه شاهد تخلیه نقاط دور دست بوده است.
وی از اینجا به بعد، به تشریح “عوامل کوچ عرب ها” می پردازد و بر اساس روایت صهیونیستی که طی سال های گذشته به شکل گسترده ای رواج پیدا کرده است، مسئولان خروج عرب ها از اراضی اشغالی سال 1948، مسئولان سیاسی عربی بوده اند که آنها را تشویق به ترک این مناطق کرده اند. اما بر اساس این سند، 70 درصد از عرب ها تحت تاثیر عملیات های نظامی یهودیان اراضی خود را ترک کرده اند.
این سند دلایل ترک این اراضی توسط عرب ها را بر اساس اهمیت بدین ترتیب بیان کرده است. نخست: اقدامات خصمانه مستقیم یهودیان علیه عرب زبان ها. دوم: تاثیر این اقدامات بر روستاهای مجاور. سوم: اقدامات افراد جدا شده از دو گروه ارگون و لیحی. چهارم: دستورات نهادها و سازمان های عربی. پنجم: فعالیت های محرمانه یهودیان برای فراری دادن ساکنان عرب و ششم: دستورات تخلیه این اراضی.
نویسنده همچنین به حملات و درگیری ها اشاره کرده و از آنها به عنوان دلیل اصلی کوچ ساکنان اراضی 48 اشاره می کند. وی همچنین درباره اقدامات دو سازمان ارگون و لیحی می گوید:« بسیاری از روستاهای الجلیل مرکزی با ربوده شدن شیخ مونیس تخلیه شدند.» نویسنده هشدارها برای ترک این اراضی و به ویژه منطقه الجلیل را هم در شکل گیری این روند بی تاثیر نمی داند و می گوید:«پس از یک سری تمرین های عملی و وقوع برخی عملیات های خصمانه در منطقه، بعد از یک سری رایزنی های دوستانه، هشدار نهایی برای ترک این اراضی صادر شد.»
در ضمیمه این سند، دلایل تخلیه دهها شهر و روستای عرب نشین بدین ترتیب ذکر شده است: عین زیتون به خاطر تخریب روستا توسط نظامیان یهودی، قیطه و المضایقه به خاطر تهدید به اجرای عملیات، المانیا ارتکاب کشتارهای زیاد، الطیره نصیحت دوستان یهودی، “مساء قاس” به خاطر سرقت و کشتار عوامل جدا شده از ارگون و لیحی، سمسم هشدار نهایی به ترک این مکان، بئر سالم به خاطر حمله به دار الایتام و زرنوقه به خاطر اشغالگری و اخراج.
تخریب منازل
در اوایل سال 2000 مرکز “رابین” در قالب پروژه جمع آوری اسناد مربوط به خدمات دولتی، مجموعه گفتگوهایی را با شخصیت های دولتی و شخصیت های دارای سابقه نظامی برگزار کرد که در یکی از این گفتگوها سرتیپ “آریه شالیو” اعلام می کند که ساکنان روستای صبرا از طریق مرزها از این روستا کوچ داده شدند. از این شهادت شالیو، این جمله حذف شده است که «در غور اردن، مشکل بسیار خطرناکی وجود داشت که عبارت از آوارگانی بود که خواستار بازگشت به غور اردن و المثلث بودند. ما آنها را از این مناطق بیرون راندیم و من در دیداری که با آنها داشتم، این گروه از آوارگان را متقاعد کردم که از این تصمیم شان دست بردارند.»
در یک مورد دیگر، کارمندان مالاب تصمیم به مخفی گردن بخشی از گفتگوی دکتور “بوعز لیو توف” با سرلشکر “ایلاد بیلید” گرفتند که در آن آمده بود:
- آیا درباره ساکنان، زنان و کودکان صحبت کنیم؟
«همه چیز، همه چیز، بله.»
- تفاوت قائل نمی شی؟
«مشکل بسیار ساده است: جنگ میان دو ملت است که منزل شان را ترک می کنند.»
- اگر منازل سر جای خودشان باقی بمانند، جایی برای بازگشت نخواهند داشت؟
«آنها ارتش نیستند، بلکه گروهک هایی هستند. ما هم گروهک هستیم. منزل مان را ترک می کنیم و به خانه دیگری می رویم. اینجا یا خانه ماست یا خانه آنها.»
- مشکلات به نسل آخر مربوط می شود؟
«بله، امروز وقتی بر روی صندلی می نشینم، نگرانی هایی برایم ایجاد می شود.»
- پس از آن چیزی وجود نداشت؟
«نگاه کنید. بگذار مساله ناراحت کننده و دردناک تری درباره بمباران بزرگ “سعسع” به شما بگویم که هدف آن در واقع، بازگرداندن آنها بود. می خواستم به آنها بگویم: دوستان عزیز، بلماح می تواند به هر جایی دست پیدا کند و شما در امان نیستید.» این قلب جامعه عربی بود، اما کاری که ما کردیم، این بود که یگان تحت فرماندهی من 20 منزل را با تمام محتویات منفجر کرد.»
– وقتی که مردم در آنجا خوابیده بودند؟
«فکر می کنم مردم آنجا نبودند. ما به روستا رفتیم و کنار هر خانه یک بمب گذاشتیم و سپس با صدای شیپور آنها را منفجر کردیم؛ چرا که سیستم های رادیویی نداشتیم و همان نشانه خروج بود.»
بن گوریون دستور تخریب کامل را داد
مالاب همچنین قصد مخفی کردن برخی دیگر از اسناد را داشت که مربوطه به گفتگوی دکتر لیو توف و ژنرال “تامیر” بود:
«من زیر نظر “شیرا” فعالیت می کردم و روابط کاری خوبی با او داشتم. او به من آزادی عمل داده بود و هیچ سوالی از من نمی کرد. من توانستم ضمن مدیریت روند فعالیت کارمندان، دو عملیات پیشرفته را هم بر ااس سیاست های بن گوریون اجرا کنم. یکی از حوادث مربوط به زمانی بود که خبرهایی درباره کاروان های آوارگان که در راه بازگشت از اردن به روستاهای متروکه بودند، به ما رسید. سپس بن گوریون تصمیم به تخریب روستاها گرفت تا جایی برای بازگشت وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، تمامی روستاهای عرب نشین تخریب شدند که اکثر آنها در محدوده نظارت فرماندهی مرکزی بودند.»
– آیا این روستاها همچنان باقی مانده اند؟
«آنجا اماکنی بود که اسرائیلی ها ساکن بودند؛ مانند روستای زکریا و دیگر اماکن. اما اکثریت همچنان متروکه هستند.»
– چه کسی در آنجا مانده است؟
«آنجا جایی برای بازگشت وجود نداشت. از همین رو، تمامی گردان های مهندسی وابسته به فرماندهی مرکزی را بسیج کردم و همه این روستاها را طی 48 ساعت تخریب کردیم.»
- فکر کنم بدون هیچ گونه شک و تردیدی این کار را انجام دادید؟
«بدون تردید، این سیاستی بود که باید اجرا می کردم و من هم اجرا کردم.»
اخراج بادیه نشینان نقب