غزه بارزترین نماد قربانی شدن کرامت انسانی در اثر سیاستزدگی جامعه بینالمللی و استثناگرایی حاکم بر قوانین بینالمللی در سدۀ بیست و یکم است..
غزه بارزترین نماد قربانی شدن کرامت انسانی در اثر سیاستزدگی جامعه بینالمللی و استثناگرایی حاکم بر قوانین بینالمللی در سدۀ بیست و یکم است. به گونهای که وقایع غزه و وضعیت ساکنان آن امروزه به آیینۀ تمام نمای ناسازگاری جامعه بینالمللی در ابعاد مبنایی، فرآیندی، ساختاری و هنجاری مبدل شده است.
جغرافیای غزه
«غزه» که از آن با عنوان «نوار غزه» یا «باریکه غزه» یاد میشود در جنوب غربی سرزمین اشغالی (فلسطین) قرار دارد. نوار غزه که طول آن به ۴۱ کيلومتر و عرض آن بين ۶ تا ۱۲ کيلومتر است، بیش از یک و نیم میلیون نفر جمعیت دارد و یکی از پرتراکمترین مناطق دنیاست. نوارغزه از شمال و شرق به سرزمينهاي اشغالي رژِيم اسرائيل و از شمال به شهرک صهیونیستنشین «عسقلان» منتهی میشود، از شرق به استان «بئر شبع» فلسطین اشغالی و از جنوب نیز به کشور مصر میرسد. در سمت غرب آن نیز، دریای مدیترانه قرار گرفته است.
در منطقه غزه پنج شهر از شمال به ترتیب، جبالیا، غزه، دیرالبلح، خان یونس و رفح وجود دارد که بزرگترین آنها شهر غزه است.
مروری بر تحولات غزه
در سال ۱۹۴۸ پس از استیلای رژیم صهیونیستی بر بخش اعظم سرزمین فلسطین، نوار غزه به دلیل همجواری با کشور مصر توسط این کشور اداره میشد. این وضعیت ادامه یافت تا سال ۱۹۶۷ که اسرائیل در جنگ ۶ روزه این منطقه را به تصرف خود درآورد. منطقه غزه در سال ۱۹۹۳ بعد از امضاي توافقنامه اسلو به مناطق فلسطيني پيوست و دولت خودگردان فلسطین بر این منطقه مسلط شد.
در ادامه نیز شارون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی در اوایل سال ۲۰۰۴ برنامه خروج یکجانبه از غزه را اعلام کرد. عقب نشینی کامل از نوار غزه که در آن ۷۵۰۰ شهرک نشین زندگی میکردند، سرانجام در ۲۵ آگوست ۲۰۰۵ عملی شد و پس از ۳۸ سال اشغالگری، این منطقه به طور کامل به فلسطینیها واگذار شد.
علیرغم عقب نشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه در سال ۲۰۰۵، حریم هوایی و دریایی نوار غزه همچنان تحت کنترل رژیم صهیونیستی است و علاوه بر آن، گذرگاه رفح در مرز با کشور مصر که تنها معبر مسافرت و راه دسترسی ساکنان نوار غزه به کشور مصر و جهان است از ژوئن ۲۰۰۷ بسته شده و کنترل آن به طور مشترک به عهدۀ مأموران این رژیم و هیأت ناظر اروپایی و فلسطینی ها قرار گرفت. در ادامه و به دنبال اجرای طرح ضربتی حماس در غزه در هفدهم ژوئن ۲۰۰۷، این گذرگاه به طور کامل بسته شد. به عبارت دیگر، با تسلط یافتن حماس بر نوار غزه تحربم گسترده این منطقه از سوی رژیم صهیونیستی و بستن گذرگاه های مرزی آن شده است.
این رژیم از اوایل سال ۲۰۰۷ غزه را به محاصره همه جانبه درآورده و با بستن گذرگاهها و جلوگیری از ورود سوخت، مواد غذایی و دارویی این محاصره را تشدید نموده است. این در حالی است که «بان کی مون» دبیر کل وقت سازمان ملل نیز محاصره غزه را فاجعه بار خواند و ضمن محکوم کردن آن، خواستار پایان این محاصره شد. با این وجود همچنان نوار غزه در محاصره رژیم صهیونیستی قرار گرفته و علیرغم توافق نامه ها و آتش بسهایی، این منطقه هنوز تحت شدیدترین کنترلهای زمینی، هوایی و دریایی قرار دارد. بههرحال ذکر این نکته مهم است که، رژیم صهیونیستی طبق حقوق بينالملل اشـغال و از جمله كنوانسيون چهارم ژنو ۱۹۴۹، وظايفي را در خصوص تأمين امنيت و نيازهاي مـردم ايـن سرزمين بر عهده دارد. ماده ۳۳ كنوانسيون چهارم، مجازات دسته جمعي غيرنظاميان توسـط رژيـم صهیونیستی را ممنوع كرده، «تحريمهاي اقتـصادي» صهيونيستها بـر سـاكنان نـوار غـزه، شكلي از مجازات دسته جمعي و بنابراين نقض حقوق بينالملل تلقي ميشود. آنچه در این جا اهمیت مییابد و انجام آن بسیار ضروری است، اجرای وظایف سازمانهای بینالمللی از جمله مهمترین نهاد بینالمللی یعنی سازمان ملل است. این سازمان بر اساس اهداف اساسی و منشور آن وظیفۀ برقراری صلح و امنیت در جهان را بر عهده دارد. از این رو، همواره ضمن رصد اوضاع و وقایع مختلف در جهان باید نسبت به این رویدادها حساس بوده و در برابر وقایع و عواملی که صلح، عدالت و امنیت جهان را به مخاطره میاندازند، واکنشهای لازم را نشان داده و تصمیمات مقتضی را اتخاذ نماید.
با توجه به تحولات مختلف در غزه، به طور ویژه در مورد آن میتوانیم اذعان کنیم که این مهمترین نهاد بینالمللی وظایف خود را به خوبی انجام نداده و تحت تأثیر قدرتهای سلطهگر و یکجانبهگرایی و استثناگرایی ناشی از تأثیرپذیری از این قدرتها، نوار غزه همچنان در بدترین شرایط از لحاظ اوضاع انسانی، اجتماعی و اقتصادی به سر میبرد. آنچه امروز جهانیان در غزه شاهد آن هستند گویای این واقعیت است که گرچه صلح، عدالت، امنیت عمومی و حفظ کرامت انسانی از جمله اشتراکات همه ادیان، مذاهب و فرقههای دینی و مذهبی در دنیاست، اما هیچ گاه این انتظار آرمانگونه تحقق نیافته است و علت آن بدون تردید در فاصله گرفتن از ارزشهای بنیادین مبتنی بر منطق و فطرت بشر، فاصله گرفتن از آموزههای دینی و سیاست زده شدن روابط بینالمللی در پی موجهای گوناگون ناشی از تحولات جهانی و نقش قدرتهای سلطه گر که همواره برای تحقق اهداف مادی و دنیوی خود را مجاز به هر گونه عمل و رفتار در برابر ملتها و دولتها میدانند، می باشد.
به نظر میرسد آیندگان که وقایع قرن بیستم و بیست و یکم را مرور خواهند کرد، حداقل در این نکته اندکی درنگ نمایند و اشتراک نظر داشته باشند که: چرا جمعیتی یک و نیم میلیون نفری به ویژه زنان، کودکان و سال خوردگان در منطقۀ کوچکی از جهان، چندین سال تحت شدیدترین محاصرههای غذایی و دارویی قرار داشتند و چرا سازمانهای مدافع حقوق بشر وظیفه خود را در برابر این رویداد مهم انسانی به خوبی انجام ندادند؟ چرا که حمله به مناطق مسکونی، مساجد و مدارس، بیمارستانها و تحریم ساکنان غیرنظامی و زنان و کودکان به هیچ دلیلی قابل توجیه و دفاع نیست. سکوت مجامع بین المللی و سازمان ملل از این رو، به نظر میرسد وقایع باریکۀ غزه و تحولات آن، آزمونی مهم برای سازمانهای بین المللی از جمله سازمانملل در انجام صحیح وظایف آن باشد.
منبع : سیاست روز ، نویسنده: علی صادقی، 28/10/1398