اخیرا و در آخرین روزهای عمر مجلس دهم (در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹) مصوبه ای ۱۶ ماده ای با عنوان مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت تصویب شد که به موجب ماده ۱۳ آن دولت موظف است موضوع «صهیونیسم بدتر از آپارتاید» را در سازمانها و مجامع بین المللی تبیین کند.
این عبارت (صهیونیسم بدتر ازآپارتاید) پیش از هر چیز یادآور موضع گیری جیمی کارتر در این باره و کتابمشهور او درباره موضوع است. روایت زیر می تواند سابقه و زمینه این یادآوریرا مطرح نماید:
یکی از خاطرات غرورآفرین سالهایاولیه انقلاب شکست سخت جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری است. این شکست از این جهت شیرین و غرورآفرین می نمود که به واسطهتحقیر او از ناحیه ایران رقم خورد. در دوران ریاست جمهوری او سفارت آمریکادر تهران اشغال شد و اعضای سفارت به گروگان گرفته شدند. تمام تلاشهای دولتکارتر برای آزادی آنها ثمری در بر نداشت. این ناکامی شکست او در انتخاباتآمریکا را رقم زد. گروگانها بلافاصله پس از پیروزی رونالد ریگان بر جیمیکارتر آزاد شدند. این تحول نه تنها در ایران بلکه در سایر مناطق جهان بهعنوان قدرت نمایی ایران و قدرت آن در تحقیر کارتر تلقی شد. از این چشمانداز این ایران بود که کارتر را از کاخ سفید به خانه فرستاد.
برای من نیز این خاطرهشیرین، که از دوران کودکی به یادگار مانده بود، دستمایه غروری انقلابی وملی شده بود. شکست کارتر سند پیروزی انقلاب و ایران بر آمریکا به نظر میرسید. اولین ضربه به این احساس انقلابی زمانی وارد شد که در ایرلند مشغولتحصیل در حوزه مطالعات فلسطین بودم. دوستی مسیحی و خداشناس داشتم که دبیرانجمن همبستگی با فلسطین بود. با او از طریق اجتماعات و مراسمی که در حمایتاز فلسطین برگزار می شد آشنا شدم. روزی در جریان گپی دوستانه ریچارد بهنقل از پدرش در آمریکا گفت کارتر برای پست ریاست جمهوری زیادی خوب بود!(Carter was too good to be a president) با احترام و صبر از این توصیفتعجب برانگیز گذشتم. این توصیف را تعصب جاهلانه ای می دیدم که حتی یک شخصباصداقت، باانصاف و مخالف صهیونیسم چون ریچارد را هم رها نمی کند. در نهایتاو یک آمریکایی بود!
مطالعاتم در حوزه فلسطین/اسرائیل برای سالها ادامه یافت. یکی از نتایج جالباین مطالعات کشف موضع خصمانه و کینه توزانه اسرائیل و حامیان آن نسبت بهجیمی کارتر بود. نمونه ها هر روز بیشتر می شد. از منوشه امیر تحلیلگر فارسیزبان رادیو اسرائیل که نفرت از کارتر از کلام او می بارید تا شخصیتهاییهودی آمریکایی که در لجن پراکنی علیه کارتر ازیکدیگر سبقت می گرفتند: آلندرشویتز (Alan Dershowitz) صهیونیست شهیر آمریکایی کتابی علیه کارتر باعنوان پرونده ای علیه دشمنان اسرائیل منتشر نمود (The Case AgainstIsraels Enemies: Exposing Jimmy Carter and Others Who Stand in the Wayof Peace).
در نمونه ای دیگر خاخاممشهور یهودی شمولی بوتیچ (shmuley Boteach) مقاله ای با عنوان دشمنی جیمیکارتر با اسرائیل (Jimmy Carter’s Animus for Israel) در مطبوعات آمریکانوشت. این مقالات و اظهارات مملو از نفرت و خصومت نسبت به کارتر بود. آنهاکارتر را به دشمنی با اسرائیل و حتی یهودی ستیزی متهم می کردند. آبراهامفاکسمن (Abraham Foxman) مدیر سابق بنیاد ضدافترا – که از لابی های مهمصهیونیستی در آمریکاست – احساسات ضداسرائیلی کارتر را همسایه خانه به خانهیهودی ستیزی توصیف نمود. بعید است این حجم از نفرت و دشمنی علیه یک دولتمردعالیرتبه مثل و مانندی در تاریخ فعالیتهای لابی اسرائیل در آمریکا داشتهباشد.
این نفرت برای ما – به ویژه درایران – می تواند سوال برانگیز و معماگونه باشد. واقعا دلیل این همه نفرت وخصومت علیه یک دولتمرد آمریکایی – همان آمریکایی که بزرگترین حامی اسرائیلاست – چیست؟ بررسی در این باره نیز توانست واقعیتهای جالبی را آشکارنماید: کارتر اولین (و آخرین) رئیس جمهور آمریکا بود که تعبیر سرزمین مادری فلسطینی (Palestinian homeland) را به کار برد.او همچنین تنها رئیس جمهور آمریکایی است که احداث شهرکهای یهودی نشین درفلسطین را غیرقانونی بشمار آورد. موضع گیریهای او در مورد فلسطین او را بهعنوان فلسطین گراترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا معرفی می نماید. به تعبیراستوارت آیزنستات (Stuart Eizenstat) مشاور عالی رئیس جمهور آمریکا، کارتر –که کارنامه مفصلی در مبارزه با نژادپرستی سفیدپوستان آمریکا علیه سیاهپوستان داشت – فلسطینی ها را به مثابه سیاه پوستان مظلوم خاورمیانه می دیدکه ظلم و ستم رژیم نظامی اسرائیل به آنها یادآور ظلم سفیدپوستان آمریکاییبه سیاه پوستان است. او نژادپرستی موجود علیه فلسطینی ها را بدتر ازنژادپرستی (رسوا و بدنام) آپارتاید خواند و در این باره کتابی با عنوان«فلسطین: صلح و نه آپارتاید» منتشر نمود که چندین بار به فارسی ترجمه شدهاست.
این کتاب که در لیستپرفروش ترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت خشم اسرائیل را برانگیخت.استفاده از تعبیر آپارتاید بمنظور توصیف اسرائیل برای این عصبانیت کافی بوداما محتوای کتاب نیز بر این خشم و عصبانیت می افزود. کارتر در این کتابنوشت: «به دلیل دخالت نیروهای (مختلف) سیاسی، اقتصادی و مذهبی، تصمیماتدولت اسرائیل به ندرت در آمریکا مورد سوال قرار می گیرد یا محکوم می شود.صدای اورشلیم بر رسانه های ما مسلط شده است». جیمی کارتر پس از ریاستجمهوری نیز به حمایت از فلسطین و تشکیل کشور فلسطینی ادامه داد و در اینزمینه یک منتقد جدی همه روسای جمهوری بعدی آمریکا بود.
او ریگان جمهوریخواه رابه دلیل تعامل ضعیف با کشتار دسته جمعی فلسطینی ها در صبرا و شتیلا موردانتقاد قرار داد. او در این حوزه حتی از اعتراض به روسای جمهور هم حزبی اشنیز ابا نداشت: اوبامای دموکرات را به دلیل ناکامی در اتخاذ موضعی قوی دربرابر شهرک سازی اسرائیل در اراضی فلسطینی مورد ملامت قرار داد. با صدایبلند از دولت آمریکا خواست کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد و در آخریننمونه از این موضع گیریها طرح معامله قرن ترامپ را مخالف قوانین بین المللیدانست. ادای احترام کارتر به رهبر فقید فلسطینی یاسر عرفات بر مزارش دررام الله، ملاقات با رهبران حماس در قاهره و دمشق، حمایت او از دولت وحدتحماس و فتح (در سرمقاله ای در واشنگتن پست) و بطور کلی نگاه متفاوت او بهفلسطین همواره موجب ناراحتی و عذاب لابی اسرائیل در آمریکا شده است.
کارتر در عین حال – همچنان کهتصویر مشهور او در کنار بگین و سادات در ویلای کمپ دیوید نشان می دهد -معمار اولین (و مهمترین) پیمان صلح میان اعراب و اسرائیل بود. پیمان کمپدیوید را می توان آغاز شکست جدی در صف اعراب در مقابل اسرائیل و فاجعه ایبرای مردم فلسطین بشمار آورد. این تصویر با روایت بالا از موضع گیریهایفلسطین گرایانه کارتر چگونه قابل جمع است؟ حقایق تاریخی جالبی در این زمینهوجود دارد که عموما از چشم افکار عمومی پنهان مانده است: کارترعلاقمند بود همه طرفهای عربی از جمله فلسطین، سوریه و اردن در این صلحمشارکت داشته باشند اما عدم رغبت طرف اسرائیلی و حتی طرف مصری این ایده راناکام گذاشت. در جریان مذاکرات مربوطه، اسرائیل حاضر نبود بهای سنگینی برایاین صلح بپردازد و لذا از توافق نهایی طفره می رفت. دلیل اصلی تغییر موضعاسرائیل و پذیرش پیمان کمپ دیوید سماجت کارتر و تهدید او به قطع کمکهایآمریکا (به اسرائیل) قلمداد شده است. به موجب این پیمان اسرائیل نه تنهاباید از تمامی سرزمینهای اشغالی مصر عقب نشینی می کرد بلکه موظف می شد دریک دوره پنج ساله زمینه را برای تعیین سرنوشت کرانه باختری وغزه توسطساکنان فلسطینی آن فراهم نماید. این امر مستلزم برچیدن شهرکهای یهودی نشیندر سرزمینهای اشغالی بود.
با این تفصیل به نظر می رسداسرائیل با دودلی به پیمان کمپ دیوید تن داد. با یک دل از صلح با مصر وخاتمه مخاصمه با این کشور قدرتمند خوشحال بود و از سوی دیگر سماجت کارتربرای واگذاری کرانه باختری و غزه به فلسطینی ها آن را نگران کرده بود.اسرائیل دریافته بود انتخاب مجدد کارتر به عنوان رئیس جمهور پیام آور فشارآمریکا بر اسرائیل برای اجرای مرحله دوم پیمان کمپ دیوید در زمینه حق تعیینسرنوشت فلسطینی هاست. از این رو حمایت از رقیب جمهوریخواه او ریگان را دردستور کار قرار داد. این تحول به خوبی در کیفیت آرای رای دهندگان یهودیآمریکا مشهود بود. عدم حمایت یهودیان آمریکا از یک نامزد دموکرات، در جریاناین انتخابات، از سال ۱۹۲۴ میلادی سابقه نداشت. در صورت رضایت اسرائیل وحامیان از پیمان کمپ دیوید و موضع کارتر در قبال آن، چنین روی گردانی ازکارتر چه توجیهی می توانست داشته باشد؟
نگاه متفاوت کارتر به مسئله فلسطین، حمایت او از حقوق فلسطینی ها و انتقاداز سیاست نژادپرستانه اسرائیل در کجا ریشه داشت؟ آیا همانگونه که دشمنانیهودی او اعتقاد دارند او سیاستمداری ضداسرائیلی و یا ضدیهودی بود؟ نگاهیوسیعتر به زندگی کارتر، افکار و رفتار سیاسی او چشم انداز خوبی برای مشاهدهواقعیات مربوطه فراهم می نماید. ادبیاتی که در این باره تولید شده عمدتاموید این واقعیت است که کارتر کاری را انجام می داد که «درست» می دانست ودر این درست دانستن اعتقادات مذهبی، اخلاق، صلح و حقوق بشر جایگاه ویژه ایداشت. پرونده فعالیتهای سیاسی او، پیش از ریاست جمهوری، مملو از موضعگیریهایی است که با گزاره بالا سازگار است. او فعالیتهای زیادی در زمینهحمایت از حقوق سیاه پوستان آمریکا انجام داد. پس از کسب مقام ریاست جمهورینیز فعالیتهای او در این زمینه ادامه یافت: او از تحریم رژیم آپارتاید درآفریقای جنوبی حمایت نمود.
بر رژیم نژادپرست یاناسمیت در رودزیا فشار آورد تا به انتخاباتی آزاد در این کشور تن دهد. اینانتخابات به سقوط نژادپرستی سفیدپوستان و تبدیل این کشور به زیمباوه باحاکمیت سیاهان انجامید. حمایت آمریکا از حکومتهای دیکتاتوری را کاهش داد ویا قطع نمود و آنها را برای رعایت حقوق بشر تحت فشار قرار داد. این موضعگیری او لطمه سختی به موقعیت متحدان آمریکا در جهان، از جمله آگوستو پینوشهدر شیلی، آناستازیا سوموزا در نیکاراگوئه، محمدرضا شاه در ایران، ارنستوگیزل در برزیل و جرج رافائل ویدلا در آرژانتین وارد نمود. او کانال پانامارا، که در کنترل نیروهای نظامی آمریکا بود، به این کشور کوچک بازگرداند. اوپس از پایان ریاست جمهوری نیز این مسیر را ادامه داد: او علیه زندانگوانتانامو در آمریکا قیام نمود و از دوستش اوباما به دلیل عدم اجرای وعدهاش در بستن این زندان به سختی انتقاد نمود. با حمله به عراق بشدت مخالفتکرد و از ایده گفتگو با ایران بر سر برنامه اتمی اش حمایت نمود. او در پاسخبه کسانی که با گفتگو با ایران به بهانه فعالیتهای هسته ای غیرقانونیمخالفت می کردند وجود ۱۵۰ کلاهک هسته ای غیرقانونی در زرادخانه های اسرائیلرا یادآور شد.
این سابقه اگر چه انساندوستانه ودرخشان به نظر می رسد اما در آمریکا مورد مخالفت سیاستمداران بسیاری قرارگرفت. آنها کارتر را متهم نمودند که در انتخاب اقدام درست و از طریق توجهبیش از اندازه و ایده آلیستی به ارزشهای اخلاقی چون صلح، حقوق بشر و عدالتبه منافع ملی آمریکا بی توجهی کرده است. به زعم این سیاستمداران این بیتوجهی موجب شد آمریکا دوستان و متحدان مهمی را در جهان از دست بدهد. اجازهدهد کشورهایی مانند ایران، نیکاراگوئه، رودزیا و .. که متحد غرب بودند بهدشمنان غرب و آمریکا تبدیل شوند. از این چشم انداز، سیاستهای دوستانه و صلحجویانه او به شکل گرفتن تصویر ضعیف و متواضعانه ای از آمریکا انجامید کهموجب گستاخی و جسارت دشمنان آمریکا در جهان شد. اشغال افغانستان توسط شوروییک نمونه مشخص از این گستاخی ها قلمداد شده است. این امر به عده زیادی درآمریکا، از جمله دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی، اجازه داد او را مردی خوباما رئیس جمهوری افتضاح توصیف کنند. کارتر در دفاع از خود دستاوردهای شیوهخاص زمامداریش را در چند کلمه خلاصه کرد: در این دوره دولت آمریکا وارد هیچجنگی نشد، یک بمب بر کشوری دیگر نیفکند و یک نفر را نکشت. این ادعا، درصورت صحت، نه تنها خاستگاه واقعی مواضع انتقادآمیز او علیه سیاستهایاشغالگرانه و جنایتکارانه اسرائیل علیه فلسطینی ها را مشخص می نماید بلکهاحتمالا ریاست جمهوری او را از تمام دوره های ریاست جمهوری تاریخ آمریکا(پس از جنگ جهانی دوم) و همچنین حکومتهای بسیار دیگری در عالم متمایز وممتاز می سازد.
منبع : خبرآنلاین ، سیدهادی برهانی ، 10/03/1399