جنگ سرد جدیدی در راه است و توافق های عادی سازی اخیر زمینه را برای تثبیت این جنگ سرد میان دو محور فراهم میکند. یکی از این محورها محور عربی – اسرائیلی علیه ایران است که از حمایت آمریکا برخوردار است و دومی محور ایران –ترکیه – فلسطین است که مورد مورد حمایت روسیه و چین قرار دارد. اتحادیه اروپا خود را در تنگنایی میان این دو پیدا خواهد کرد.
عادی سازی نخست کشورهای عربی با اسرائیل بر اساس اصل زمین در برابر صلح و بر برپایی روابط دو جانبه مبتنی بود و در آن زمان اسرائیل با وجود برتری نظامی خود قادر به رقابت برای به دست گرفتن رهبری منطقه نبود. فرمول جدید عادی سازی بر اصل صلح در برابر صلح مبتنی است و از مرزهای روابط دو جانبه فراتر می رود و در مقابل ناکامی های عربی مکرر دهه ها پیشرفت مادی و معنوی اسرائیل قرار دارد که از طریق آن اسرائیل می خواهد رهبری منطقه را به دست گیرد.
عادی سازی جدید به کشمکش سیاسی در منطقه پایان نمی دهد بلکه درصدد حل و فصل قضیه فلسطین و ایجاد ترتیب جدیدی برای درگیری است که محور آن دشمنی با ایران است. میتوان ویژگی های اصل صلح در مقابل صلح نتانیاهو را در موارد زیر نشان داد:
– نخست: رهبری اسرائیلی در رویارویی با بازماندگان حکومت های قدیمی و باقی ماندگان جریان های ملی گرای عربی که به تغییراتی در نقشه سیاسی عربی منجر خواهد شد و در را به روی موج جدیدی از تغییر در نظام های حکومتی موجود برای سازگاری با محور اصلی جدید درگیری و رهبری آن باز می کند.
– دوم: حذف قضیه فلسطین در مقابل حل و فصل این قضیه که تناقض هایی را در دو سطح منطقه ای و بین المللی میان قدرت های حامی راهبرد حل و فصل این قضیه و تشکیل دو کشور در مقابل جریان های حامی راهبرد حذف قضیه فلسطین به وجود خواهد آورد. گروه اول دربردارنده اتحادیه اروپا، روسیه و چین در کنار جریان های میانه روی جهان است. در حالی که رهبری گروه دوم برعهده آمریکا است.
– سوم: تقسیم کار سیاسی و منطقه ای جدید حول محور دشمنی با ایران. هدف عادی سازی روابط امارات و بحرین با اسرائیل در اصل برپایی جبهه ای علیه ایران و نه محقق ساختن صلح و ثبات است. این یعنی تمام منطقه در راه رفتن به سمت جنگ سرد منطقه ای جدیدی است و نه دوران صلح و ثبات. نخستین خطر این مسئله تشدید رقابت ها برای مسلح شدن و رقابت هسته ای در منطقه است.
چهارم: آشفتگی ژئوپلتیک منطقه ای. انتقال درگیری اصلی در منطقه به سمت دشمنی با ایران به آشفتگی در صف بندی دو اردوگاه سنی و شیعه منجر می شود که قدرت های بین المللی و منطقه ای در تلاش برای ایجاد آن از زمان جنگ عراق – ایران بوده اند. همچنین منجر به آشفتگی و برهم خوردن صف بندی قدرت های غیر عربی در خاورمیانه خواهد شد که به نوبه خود:
*در درجه اول منجر به نزدیکی ایران – ترکیه و آشفتگی در محور سنی با خروج ترکیه خواهد شد.
* در درجه دوم منجر به رقابت عربستان – امارات خواهد شد که اکنون نشانه های آن در برخی درگیری ها بر سر نفوذ مانند یمن، سوریه، لیبی، مصر و شاخ آفریقا در عرصه های فناوری، برتری اقتصادی و.. دیده می شود.
* در درجه سوم به تغییر در ساختار روابط داخل منطقه به نفع اسرائیل منجر می شود.
* در درجه چهارم به تنظیم دوباره موضوع روابط میان روسیه و چین از یک سو و اتحادیه اروپا از سوی دیگر درخصوص نقش هرکدام در خارومیانه منجر خواهد شد.
* در درجه پنجم به تلاش قدرت های اروپایی برای کشف دوباره نقش آینده خود در خاورمیانه منجر خواهد شد.
* در درجه ششم به تقویت رویکرد آمریکا مبتنی بر اعطای پرچم رهبری نظامی و سیاسی منطقه به اسرائیل و کمک به برپایی نظام دفاعی جدید به رهبری تل آویو منجر خواهد شد.
– پنجم: تقسیم کار اقتصادی در منطقه. در این راستا فناوری اسرائیل جایگاه رهبری و مدیریت را دارد و اموال کشورهای حاشیه خلیج فارس در خدمت آن است. در حالی که نیروی کار عربی و بازار وسیع آن تنها ابزاری برای تولید و مصرف هستند.
– ششم: عادی سازی منطقه ای چند جانبه و نه دو جانبه مانند گذشته که در بردارنده شبکه یکپارچه از روابط تحت سیطره اسرائیل است.
نتیجه گیری اصلی: جنگ سرد جدیدی در راه است و توافق های عادی سازی اخیر زمینه را برای تثبیت این جنگ سرد میان دو محور فراهم میکند. یکی از این محورها محور عربی – اسرائیلی علیه ایران است که از حمایت آمریکا برخوردار است و دومی محور ایران –ترکیه – فلسطین است که مورد مورد حمایت روسیه و چین قرار دارد. اتحادیه اروپا خود را در تنگنایی میان این دو پیدا خواهد کرد.
این جنگ سرد جدید آزمایشی برای نقش روسیه و اروپا در خاورمیانه و میزان قدرت سیاست خارجی مسکو، پکن، برلین و پاریس برای سازگاری با ساختار جدید روابط در منطقه است که در آن اسرائیل نقش اصلی را ایفا می کند. نقش رهبری فلسطین و قدرت آن نیز برای ایجاد ائتلاف هایی منعطف به منظور محقق ساختن حل و فصلی سیاسی عادل و پایدار نیز در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت.
منبع : دیپلماسی ایرانی ، ابراهیم نوار ، 17/07/1399