به نظر می رسد، آغاز فرایند عادی سازی روابط (مصر، اردن، سعودی، امارات و بحرین) با رژیم صهیونیستی زمینه را برای بازگشت شتابزده ابومازن به میز مذاکرات جهت اخذ امتیازات اقتصادی فراهم کرده است.
تشکیلات خودگردان فلسطین به ازسرگیری روابط وهمکاریهای امنیتی با رژیم صهیونیستی اقدام کرده است و خبر از آمادگی خودبرای بازگشت به میز مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی داده است.
تشکیلات خودگردان اعلام کرد: از موضع کمیتهچهارجانبه بینالمللی (سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه) کهازسرگیری روابط رام الله با رژیم صهیونیستی را گامی مهم در مسیر فراهم کردنزمینه احیای روند مذاکرات میان دو طرف خوانده است، استقبال میکنیم. اینتشکیلات مدعی شد که هدف از آمادگی برای ورود به روند مذاکرات با رژیمصهیونیستی، تحقق صلح است.
در همین راستا، «منصف المرزوقی» رئیس جمهوراسبق تونس به ازسرگیری روابط و همکاریهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین ورژیم صهیونیستی واکنش نشان داده است. وی در این خصوص گفت: یکی از بزرگترینترفندهایی که تشکیلات خودگردان و رژیمهای سازشکار جهان عرب به کارمیگیرند، فریب افکار عمومی است؛ به گونهای که تلاش میکنند خود را حافظصلح جلوه دهند. این درحالی است که آنها مسیر تسلیم را در پیش گرفته اند تاصلح.
حال سوال اصلی این است: علل بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین به میز مذاکره با اسرائیل چیست؟
دولت جدید آمریکا به ریاست جو بایدن در خصوصآنچه درگیری فلسطینی-اسرائیلی می نامد، بر راهبرد و گفتمان دو کشوری تاکیدداشته و آن را احیا و تقویت خواهد کرد.
به نظر میرسد جو بایدن درصدد طراحی و اعلامسریع طرح صلح خود جهت منازعه فلسطینی -اسرائیلی نخواهد بود و ترجیح خواهدداد در ابتدا با اقداماتی اعتماد طرف فلسطینی را جلب کرده و آمریکا را بهجایگاه میانجیگرانه سابقش در منازعه میان فلسطینیان و اسرائیل باز گرداند وسپس طرح صلح مورد نظر خود را ارائه دهد.
به عبارتی دولت جو بایدن از اقدامات یکجانبهو جانبدارانه دولت ترامپ به نفع اسرائیل مثل طرح الحاق بخشهایی از کرانهباختری و طرح معامله قرن یا فانونی دانستن شهرک سازی ها در کرانه باختریدوری خواهد کرد. مجموعه این شرایط و اقدامات که پیشتر هم در دولت دموکراتقبلی آمریکا (اوباما) به نوعی وجود داشت سبب شده بود که تشکیلات خودگردانفلسطین و به ویژه رهبر آن ابومازن منتظر پیروزی جو بایدن دموکرات درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد.
استراتژی آمریکاییها و اسرائیلیها هم ازابتدای اعلام طرح معامله قرن و سپس آغاز فرایند عادی سازی (توافقاتابراهیم)، شکاف انداختن میان فلسطینیان و جذب جناح سازشکار و تشکیلاتخودگردان با استفاده از اهرمهای اقتصادی، سیاسی و حتی اعطا امتیازات اندک وناچیزی به طرف فلسطینی بوده است.
از سال ۲۰۱۷ تاکنون دونالد ترامپ و دولتآمریکا، یکجانبه و جانبدارانه در منازعه تاریخی فلسطین-اسرائیل جانباسرائیل را گرفته اند و تمامی موارد زیر به نفع اسرائیل و به ضرر فلسطینیانبوده و از جمله مصادیق بارز آن محسوب میشود:
استراتژیآمریکاییها و اسرائیلیها هم از ابتدای اعلام طرح معامله قرن و سپس آغازفرایند عادی سازی (توافقات ابراهیم)، شکاف انداختن میان فلسطینیان و جذبجناح سازشکار و تشکیلات خودگردان با استفاده از اهرمهای اقتصادی، سیاسی وحتی اعطا امتیازات اندک و ناچیزی به طرف فلسطینی بوده است -انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس در سال ۲۰۱۷
– کاهش کمکهای مالی (بودجه در دولت آمریکا) به آژانس کمک به آوارگان فلسطینی در سازمان ملل (آنروا) در سال ۲۰۱۷
-تعطیلی دفتر ساف در واشنگتن در سال ۲۰۱۸
– تدوین و اجرای از طرح معامله قرن (چشم انداز صلح) درژانویه ۲۰۱۹
-قانونی دانستن شهرک سازی های صهیونیستی در کرانه باختری رود اردن در سال ۲۰۱۹
-فشار آمریکا بر کشورهای اسلامی و عرب در سال ۲۰۲۰ جهت عادی سازی روابط بااسرائیل که تاکنون به عادی سازی روابط میان امارات و بحرین با اسرائیلمنجر شده است و عملاً با این عادی سازی ها طرح ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ کهمورد تأیید اتحادیه عرب هست به فراموشی سپرده شده است.
-حمایت آمریکااز طرح الحاق ۳۰% از کرانه باختری به اسرائیل در چهارچوب طرح معامله قرن درسال ۲۰۲۰ و تشکیل کمیتهای اسرائیلی – آمریکایی جهت کار بر روی نقشههایالحاق کرانه باختری
این موارد در جهت فشار بیش از حد دولتآمریکا به فلسطینیان برای کشاندن آنها به پای میز مذاکرهای بود. درواقعدولت ترامپ درصدد بود یکبار برای همیشه مساله فلسطین را به نفع اسرائیل حل وفصل کند. اما مجموعه این اقدامات یکجانبه و جانبدارانه به نفع اسرائیل،سبب شد که تشکیلات خودگردان رابطه خود را به صورت مقطعی و موقت با دولتآمریکا قطع کرده و از مذاکره با طرف اسرائیلی خودداری کند. از جانبی دیگرفرایند عادی سازی کشورهای عربی با اسرائیل با دلالی و میانجیگری منحصربفردآمریکا، فشار بر تشکیلات خودگردان بیش از پیش افزایش پیدا کرد از اینرو بهسمت ایجاد ائتلاف و تشکیل دولت آشتی ملی با گروههای مفاومت گام برداشت.
جهت مقابله باعادی سازی، مهمترین جغرافیا، جغرافیای فلسطین است و اتحاد گروههایفلسطینی علیه اسرائیل، اصلی ترین شرط تخریب الگوی عادی سازی های اخیرارزیابی میشود.
به واسطه اتحاد اسرائیل با دلالی ومیانجیگری دولت ترامپ با محور سنی محافظه کار در خاورمیانه (مصر، سعودی،اردن، بحرین و امارات) طبعاً و منطقاً دو محور دیگر منطقه یعنی محور مقاومت(ایران، سوریه، حشد شعبی در عراق، انصار الله در یمن، حزب الله در لبنان،جهاد اسلامی و حماس در نوارغزه) و محور اخوانی (ترکیه، قطر و گروههایهوادارشان در سطح منطقه) به یکدیگر نزدیکتر شده و همین امر میتواند درجغرافیای مختلف ظرفیت و قدرت مقاومت علیه اسرائیل و متحدینش را افزایش دهد.
لازم به ذکر است که جهت مقابله با عادیسازی، مهمترین جغرافیا، جغرافیای فلسطین است و اتحاد گروههای فلسطینی علیهاسرائیل، اصلی ترین شرط تخریب الگوی عادی سازی های اخیر ارزیابی میشود.
از طرفی دیگر در واقع با اقدامات یکجانبهترامپ و شدت گرفتن فرایند عادی سازی پروژه سازش و مذاکره ابومازن و تشکیلاتخودگردان به بن بست رسید.
گفتمان و راهبرد سازشکارانه و تاکید برمذاکره مستمر و پرهیز مطلق از مقاومت مسلحانه که توسط تشکیلات خودگردان وابومازن تبلیغ و ترویج میشد به شکست انجامید و اعتبارش را از دست داد. لذاابومازن و تشکیلات خودگردان فلسطین در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار گرفت.
از طرفی دیگر حقانیت گفتمان مقاومت مشخص شد وگرچه در اثر فشارهای حداکثری آمریکا بر محور مقاومت حماس و جهاد اسلامی درغزه تحت فشار قراردارند اما اقبال فلسطینیان به رویکرد و راهبرد مقاومتافزایش یافته است. بنابراین شاهد نزدیک شدن هرچه بیشتر جناح سازشکار بهجناح مقاومتی در فلسطین بودیم.
اندکی پس از اعلام توافق نامههای عادی سازیکامل روابط میان امارات و اسرائیل با میانجیگری و دلالی آمریکا در ۲۳مرداد ۹۹ (۱۳ اگوست ۲۰۲۰)، نشست بسیار مهم مجازی تمامی گروههای فلسطینیاعم از فتح، حماس و جهاد اسلامی موسوم به بیروت-رام الله مورخ ۱۳ شهریور۱۳۹۹ (۳ سپتامبر ۲۰۲۰) برگزار شد.
در این نشست مقرر شد کمیتههایی مشترک بهوجود آید تا این کمیتهها مقدمات لازم برای تغییر ساختار سازمان آزادی بخشفلسطین (ساف) را به گونهای که تمام گروههای فلسطینی در آن عضویت داشتهباشند فراهم آورند. هدف از این ساختار جدید، تشکیل یک رهبری واحد برایفلسطین تحت عنوان سازمان آزادی بخش فلسطین بود. این نشست در راستای تأسیسیک رهبری واحد برای فلسطینیان در شرایط بحرانی منطقه و فلسطین بود.
در صورت باقی ماندن گروههای فلسطینی برمواضع اخیر خود در نشست بیروت-رام الله و بازسازی ساختار ساف با مشارکتگروههای مقاومت مثل حماس و جهاد اسلامی و همینطور برگزاری انتخابات ریاستیو مجلس قانون گذاری و مجلس ملی شاهد وحدت رویه و رهبری واحد فلسطینیمیشدیم که اصلی ترین شرط برای مبارزه با عادی سازی های اخیر و احقاق حقوقملت فلسطین محسوب میشود.
اگر ابومازن برمواضع اخیر خود در نشست بیروت-رام الله باقی میماند و بازسازی ساختار سافبا مشارکت گروههای مقاومت مثل حماس و جهاد اسلامی و همینطور برگزاریانتخابات ریاستی، مجلس قانون گذاری و مجلس ملی صورت میگرفتبنابراین اگر تمامی گروههای فلسطینی به مواضع اعلامی خود در این نشستپایبند بودند، وحدت میان فلسطینیان بعد از سالها محقق شده و مبارزه ومقاومت علیه اسرائیل و در راستای احقاق حقوق ملت فلسطین به صورت مؤثر وقابل ملاحظه تقویت میشد.
اگر ابومازن بر مواضع اخیر خود در نشستبیروت-رام الله باقی میماند و بازسازی ساختار ساف با مشارکت گروههایمقاومت مثل حماس و جهاد اسلامی و همینطور برگزاری انتخابات ریاستی، مجلسقانون گذاری و مجلس ملی صورت میگرفت، شاهد وحدت رویه و رهبری واحد فلسطینیبودیم که اصلی ترین شرط برای مبارزه با عادی سازی های اخیر و احقاق حقوقملت فلسطین محسوب میشود.
اما اکنون که جو بایدن در انتخابات پیروزشده است ابومازن فرصت را فراهم می بیند که مجدداً به پای میز مذاکرات سازیبا رژیم صهیونیستی با میانجیگری آمریکا بازگردد.
از طرفی دیگر آغاز فرایند اخیر عادی سازیکشورهای عربی عمدتاً محور محافظه کار (مصر، اردن، سعودی، امارات و بحرین)با اسرائیل زمینه را برای بازگشت هرچه سریعتر ابومازن به میز مذاکرات جهتاخذ امتیازات اقتصادی و سیاسی فراهم کرده است. در واقع ابومازن احساسمیکند قطار سازش به راه افتاده است و او نباید از آنجا بماند.
اما اکنون ابومازن و تشکیلات خودگردانفلسطین به آشتی ملی پشت کرده مجدداً با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کرده وانتخاب جو بایدن دموکرات به ریاست جمهوری آمریکا را بهانه قرار داده استتا برای بازگشتن به میز مذاکره با اسرائیل با میانجیگری آمریکا اعلامآمادگی کند.
نتیجه گیری
همواره ابومازن ریاستش بر تشکیلات خودگردانفلسطین را مدیون معاهده اسلو ۱۹۹۳ و هماهنگی کاملش با اسرائیل میداند و ازنظر اقتصادی، امنیتی و سیاسی به اسرائیل وابسته است و علاوه بر این طی مدتریاستش هیچگاه اجازه شراکت دیگران را در رهبری تشکیلات خودگردان نداده استو رقبایش را به هر نحوی از دور خارج کرده است لذا با توجه به محبوبیت حماسو سایر گروههای مقاومت در میان جامعه فلسطینی، از ابتدا نیز بعید به نظرمیرسید که به راحتی اجازه مشارکت گروههای مقاومت را در ساختار سیاسیتشکیلات خودگردان فلسطین بدهد.
اکنون با توجه به تاکید دولت جدید آمریکا برراه حل دو کشوری و پرهیز از اقدامات یکجانبه و جانبدارانه به نفع اسرائیلمثل طرح الحاق یا معامله قرن، ابومازن فرصت را غنیمت شمرده و به بهانه رویکار آمدن دولت دمکرات در آمریکا، بار دیگر به همکاری با اسرائیل اقدام کردهو آمادگی تشکیلات خودگردان را جهت بازگشت به میز مذاکرات سازش با رژیمصهیونیستی اعلام کرده است.
با توجه به فشار بی سابقه آمریکا، اسرائیل ومتحدین عربش در منطقه بر فلسطینیان و شرایط بسیار خطیر و سرنوشت ساز آنها،اگر اکنون فلسطینیان فرصت تشکیل دولت وحدت ملی را از دست بدهند لطمهایجبران ناپذیر به آرمان فلسطین وارد خواهد شد.
بنابراین به نظر میرسد در این شرایط بحرانیکه فلسطینیان در آن قرار دارند، ارتباط مجدد و هماهنگی امنیتی تشکیلاتخودگردان فلسطین به رهبری ابومازن با اسرائیل و اعلام آمادگی برای بازگشتبه میز مذاکرات سازش، خسارتی جبران ناپذیر به منافع ملت فلسطین وارد خواهدکرد.
منبع : مهر ، 19/09/1399