چهارشنبه 30/آوریل/2025

افق‌های پیش روی نبرد «شمشیر قدس»

چهارشنبه 2-ژوئن-2021

بسیاری از پژوهشگران به بررسی درگیری‌های مختلف در چارچوب نزاع عربی – صهیونیستی به عنوان یک حادثه مشخص پرداخته و تلاش کرده‌اند آن را در همان مقطع زمانی و فارغ از رویکرد تاریخی آن پدیده که ممکن است لحظه وقوع حادثه و یا اصل حادثه به آن ارتباط داشته باشد بررسی نمایند. در نبرد شمشیر قدس (که صهیونیست‌ها آن را محافظ دیوارها نامیدند) بر موضوع تلاش صهیونیست‌ها بر کوچ اجباری اهالی شیخ جراح یکی از محله‌های شهر قدس یا تعرض پروژه‌های شهرک سازی به اماکن مقدس این شهر تمرکز گردید. اما نباید از جوهره اصلی این درگیری که همان «استعمار شهرک سازی صهیونیستی در فلسطین» است غافل شده و به آن بی توجهی نمود، مسئله‌ای که این منطقه عربی را بر اساس شاخص‌های بین المللی در بدترین شرایط بی ثباتی سیاسی قرار داده که این وضعیت ناشی از اقدامات بی ثبات کننده مستقیم مانند جنگ‌هایی که به طور میانگین هر 4.5 سال یکبار به وقوع پیوسته و یا اقدامات غیر مستقیم مانند ربایش و ترور به وجود آمده است. با تحلیل دلایل هر کدام از جنگ‌های اتفاق افتاده از سال 1948 تاکنون مشاهده می‌کنیم که همیشه یک حادثه به گونه‌ای باعث انفجار یک درگیری نهفته میان طرفین شده است، بنابراین درگیری‌ها و جنگ‌های مختلفی که از سال 1948 ادامه داشته تا زمانی که اشغالگری به عنوان سبب اصلی نزاع عربی – اسرائیلی وجود داشته باشد ادامه خواهد یافت.

یادآوری این نکته ضروری است که اسرائیل بخشی از پدیده‌ای به نام استعمار است که در چارچوب قوانین آن قرار دارد، تاریخ معاصر بیانگر آن است که 62 کشور مستقل کنونی که در گذشته از مستعمرات (اعم از مستعمرات شهرکی یا غیر آن) بوده‌اند در قرن 20 استقلال یافته‌اند. باید توجه داشت که مستعمرات شهرکی که به استقلال رسیده‌اند نسبت ساکنان اصلی آنها به شهرک نشینان بیگانه بیشتر بوده و هنگامی که این پدیده را در فلسطین مورد بررسی قرار می‌دهیم مشاهده می‌کنیم هم اکنون تعداد فلسطینیان حاضر در مرزهای فلسطین تاریخی حدود 250 هزار نفر بیش از مجموع تعداد یهودیان در این کشور است و این یک تنگنای بزرگ برای اسرائیل محسوب می‌شود، در واقع این می‌تواند تفسیری بسیار عمیق از تحولات محله شیخ جراح و دیگر محله‌ها و شهرهای فلسطین باشد.

 

بخش اول: نبرد شمشیر قدس و رویکرد تاریخی نزاع عربی – اسرائیلی

می‌توان پیامدهای نبرد شمشیر قدس از جنبه‌های مختلف آن را به رویکرد تاریخی نزاع عربی – اسرائیلی مرتبط دانست که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:

1- موضوع قدس:

با وجود تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا برای انتقال سفارت این کشور از تل آویو به قدس در اول دسامبر 2017 و اجرایی کردن آن در می 2018 اما همچنان از مجموع 90 سفارت کشورهای خارجی در اسرائیل 88 مورد از آنها در تل آویو بوده و تنها سفارت دو کشور آمریکا و کوزوو در قدس قرار دارند. علاوه بر آن اگر این مسئله را در نظر بگیریم که دولت دموکرات کنونی آمریکا در برخی بیانیه‌های ریاست جمهوری و وزارت خارجه تلویحاً اشاره به آن دارد که نمی‌خواهد موضع روشنی در قبال قدس شرقی اتخاذ نماید، این به معنای آن است که موضوع قدس به مسئله‌ای مبهم تبدیل شده است. قیام مردمی کنونی در قدس، شیخ جراح و مسجد الاقصی و افزایش تردید برخی کشورهایی که تلویحاً نسبت به انتقال سفارت خود از تل آویو به قدس ابراز علاقه کرده بودند از جمله هندوراس، برزیل، گواتمالا، مجارستان، مولداوی و رومانی بر بلا تکلیفی و ابهام موضوع قدس تاکید می‌کند، این ابهام تا جایی است که کشور گواتمالا چند ماه پس از انتقال سفارت خود به قدس مجدداً آن را به تل آویو بازگرداند.

این به معنای آن است که معتبر دانستن قدس به عنوان تنها پایتخت اسرائیل مورد تشکیک واقع شده است. درگیری‌های شهر قدس و رسیدن موشک‌های فلسطینی به این شهر همزمان با جشن‌های اسرائیلی بزرگداشت تکمیل اشغال قدس در سال 1967 معتبر دانستن این شهر به عنوان تنها پایتخت اسرائیل را به امری به شدت مجادله برانگیز تبدیل کرده و جامعه جهانی آن را به عنوان یک مسئله مسلم سیاسی در چارچوب نزاع عربی – صهیونیستی به رسمیت نمی‌شناسد. آثار این تردیدها در مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل متحد و اختلاف مواضع کشورهای تاثیرگذار در خصوص قدس قابل مشاهده است. در حالی که بیشتر کشورهای جهان قدس شرقی را بخشی از اراضی اشغالی 1967 می‌دانند آمریکا با آن مخالفت کرده و قدس را به عنوان پایتخت کشور پیشنهادی فلسطین به رسمیت نمی‌شناسد و خود را ملزم به انتقال سفارت آمریکا به تل آویو نمی‌داند و این مواضع در سخنان آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در مناسبت‌های مختلف مورد اشاره قرار گرفته است. اما حصول برخی تغییرات در رویکردهای حزب دموکرات حاکم بر آمریکا قابل انکار نبوده و البته در عین حال نباید نسبت به آن دچار مبالغه شد، این مسئله‌ای است که توسط نخبگان فکری اسرائیلی نیز احساس شده و نسبت به پیامدهای آینده ادامه این رویکرد ابراز نگرانی کرده‌اند که ظاهراً در نهایت بر مسئله راه حل دو دولتی تمرکز دارد، رویکردی که اسرائیل تلاش کرد با استفاده از فضای سیاسی ایجاد شده توسط ترامپ در جریان معامله قرن با آن مقابله کرده و از آن عبور نماید.

2- وحشت اسرائیل از نقش آفرینی فلسطینیان 1948

حضور فلسطینیان 1948 در تظاهرات‌ها، تحصنات و مشارکت‌های مردمی در حمایت از مسجد الاقصی بیشتر کارشناسان و رهبران صهیونیستی را وحشت زده کرده تا حدی که نه تنها رووین ریولین رئیس رژیم صهیونیستی نسبت به وقوع جنگ داخلی هشدار داد بلکه در برخی شهرها مقررات منع عبور و مرور وضع گردیده و حضور پلیس در خیابان‌ها تقویت شد و رسانه‌های غربی درگیری‌های خیابانی در اراضی اشغالی 1948 را در کنار جبهه غزه به «جبهه دوم درگیری» برای اسرائیل توصیف کردند. توجه برخی پژوهشگران اجتماعی اسرائیلی به رابطه متقابل میان دو بُعد ساختاری جامعه عربی در اسرائیل جلب شده است که یکی از آنها تبعیض در اقتصاد سیاسی اسرائیل علیه عرب‌ها و دیگری ادامه ارتباط آنها با کلیت جامعه فلسطینی از طریق احزاب، سازمان‌های مدنی یا نخبه‌های آنان است. ظاهراً این تحول بیش از آنچه تصور می‌شده پیامدهای استراتژیک عمیقی داشته است، این تحول بی ارتباط با آن جریان تاریخی نیست که درگیری‌های گذشته با صهیونیست‌ها را تبیین می‌کند که مهترین آنها روز زمین در سال 1967 است. این روز به مناسبتی سالانه تبدیل شده که فلسطینیان هر ساله مراسماتی برای بزرگداشت آن برگزار می‌کنند و به عنصری برای تعمیق وحدت جغرافیایی مردم فلسطین مبدل گردیده و اسرائیل به آن به عنوان پدیده‌ای نگران کننده و حاکی از ارتباط فلسطینیان با یکدیگر می‌نگرند.

3- تبدیل شدن کشورهای عربی از یک طرف نزاع به میانجیگر

نبرد قدس باعث شد موضع برخی کشورهای عربی از قرار داشتن در یک طرف این درگیری به میانجیگری میان طرف اسرائیلی و فلسطینی تغییر کند با این تفاوت که این میانجیگر از قدرت بیشتری برای فشار به طرف فلسطینی نسبت به طرف اسرائیلی برای دستیابی به صلح برخوردار است. طرف‌های عربی فعال در میانجیگری به ویژه مصر و قطر یا به دلیل ترس از توسعه دایره این درگیری یا درخواست پشت پرده آمریکا از آنها، استفاده از تمام امکانات خود (اعم از مادی، ژئوسیاسی و لجستیکی) برای فشار بسیار زیاد به طرف فلسطینی و ناتوانی برای فشار به طرف اسرائیلی را به نمایش گذاشته و این به معنای آن است که نتیجه میانجیگری آنها هر چه باشد حاکی از تحقق این تغییر نگرش است.

نبرد قدس نشان داد که کشورهای عربی به 3 دسته تقسیم می‌شوند. دسته اول کشورهایی هستند که به طور کامل اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند و هر چه شدت جنگ نیز افرایش پیدا کند هیچ اقدامی علیه اسرائیل انجام نمی‌دهند. دسته دوم کشورهایی هستند که در عرصه دیپلماسی نیابتی (Proxy Diplomacy) فعالیت می‌کنند به این معنا که آمریکا از این کشورهای عربی می‌خواهد تا با کشورهای متخاصم خود در منطقه تماس گرفته و آنها را در جریان دیدگاه‌های آمریکا قرار دهند، این کشورها برای اینکه بتوانند در انجام این ماموریت موفق شوند کمک‌هایی به طرف‌های متخاصم با آمریکا در منطقه ارائه می‌کنند تا از این طریق تلاش کنند اعتماد سازی هر چه بیشتری با آنها انجام دهند. اما دسته سوم از این کشورها عبارتند از طرف‌هایی که بدون انجام هر گونه اقدام موثری از مقاومت فلسطینیان حمایت می‌کنند.

4- افزایش همبستگی بین المللی با فلسطینیان

بدون اشاره به نتایج تعداد زیادی از نظرسنجی‌های انجام شده از افکار عمومی جهانی که از آنها به دفعات در گزارش‌های استراتژیک مرکز الزیتونه استفاده شده باید گفت درگیری‌های کنونی با افزایش بی سابقه حمایت از حقوق فلسطینیان از سال 1987 (انتفاضه اول) در سطح بین الملل همراه شده است. این نظرسنجی‌ها حاکی از افزایش نسبی حمایت از فلسطینیان در محافل وابسته به حزب دموکرات آمریکا در واشنگتن و همچنین افکار عمومی آمریکا به طور کلی است. همچنانکه حمایت 14 عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد از بیانیه‌ای که تنها آمریکا با آن مخالفت کرد نشان از تحقق این تغییر نسبی است. اگر به این واقعیت‌ها انتقادات سازمان‌های بین المللی حقوق بشری یا رسانه‌ها را نیز بیافزاییم این مسئله برای ما روشن می‌شود که موضوع فلسطین به صدر توجهات بین المللی بازگشته است. این به معنای آن است که درگیری‌های کنونی فلسطین این ایده را احیا کرده است که جوهره اصلی درگیری‌های منطقه موضوع فلسطین بوده و حل و فصل آن مسئله‌ای بسیار محوری و مهم است و به حاشیه راندن موضوع فلسطین چناچه برخی طرف‌ها برای ترویج آن تلاش می‌کنند کار ساده‌ای نیست.

5- تنگنای عادی سازی روابط

درگیری‌های نظامی و غیر نظامی در عرصه فلسطین کشورهایی را که نسبت به عادی سازی روابط خود با اسرائیل اقدام کرده‌اند را در موضع سختی در برابر ملت‌های خود و ملت‌های عربی به طور کلی قرار داده است و این در بیانیه‌های خجالت آور و تلاش‌های آنان برای کمک به میانجیگری میان طرفین درگیری مشهود است. این مسئله به روشنی در بیانیه کشور امارات متحده عربی قابل مشاهده بوده در حالی که کشور بحرین در انتظار موضع‌گیری عربستان و همراهی با آن است. واکنش‌ ملت‌های عربی و اسلامی حاکی از شکافی عمیق میان رویکرد رسمی دولت‌های عربی و خواسته‌های ملت‌های عربی است و رهبران اسرائیلی نیز این واقعیت را درک کرده‌اند که این روند خطرات استراتژیک بلند مدتی خواهد داشت. بررسی بیانیه‌های رسمی کشورهای عربی که از قدیم و یا جدیداً روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده‌اند به طور قاطع بیانگر آن است که این کشورها معتقدند حفظ رابطه با اسرائیل و به رسمیت شناختن آن برای آنان از موضوع مسجد الاقصی و مقدسات یا حقوق بشر مهمتر است و روابط با اسرائیل حتی اگر منجر به لطمه دیدن مجموعه ارزش‌های دینی و ملی عربی نیز بشود برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. این به آن دلیل است که مجموعه ارزش‌های معتبر برای نظم سیاسی حاکم بر جهان عرب بر اولویت حفظ نظام سیاسی در برابر اولویت‌های کشور و جامعه تاکید دارد، این نظام سیاسی رابطه با نظام سرمایه داری غربی را بهترین عامل تضمین کننده برای امنیت خود می‌داند و رابطه با اسرائیل یکی از پل‌های اصلی برای تضمین این رابطه است.

6- بُعد دینی در نزاع عربی – اسرائیلی

نظامات سیاسی عربی برای عدم احیای بُعد دینی این درگیری تلاش می‌کنند چرا که پس از درگیری‌ با جنبش‌های دینی در بیشتر کشورهای عربی از پیامدهای این مسئله برای اوضاع داخلی خود نگران هستند. بنابراین پیشرفت همزمان پروژه عادی سازی روابط با محدود کردن جنبش‌های دینی در دهه گذشته امری تصادفی نبوده است اما با این تفاوت که همزمان با افزایش فشار کشورهای عربی بر ضمیر دینی جوامع خود و تلاش برای خفه کردن آن اسرائیل از سوی دیگر هر گونه محدودیت از وجدان دینی یهودی را زدوده و آن را تقویت کرده است.

هنگامی که حماس و جهاد اسلامی از سویی به عنوان الگویی جذاب برای وجدان عربی مطرح شده و از سوی دیگر جریان گسترده دینی در جامعه عربی را نمایندگی می‌کند موفقیت آنها در دستیابی به هر گونه دستاوردی از دید این نظامات سیاسی به تقویت الگویی منتهی خواهد شد که تمایلی به آن نداشته و از آن هراس دارند.

7- افزایش تخصص فناورانه و تاکتیکی مقاومت نظامی

درگیری‌های نبرد شمشیر قدس حاکی از آن است که قدرت نظامی مقاومت به شهادت طرف اسرائیلی به طور روشن بهبود یافته و در عین حال این مسئله هزینه بالای رویارویی با دشمن را نفی نمی‌کند. اما رصد رسانه‌های اسرائیلی می‌تواند به روشنی بیانگر این مطلب است که نوعی «فروپاشی روانی» در جامعه اسرائیل به وجود آمده است و از 54 سال گذشته احساس می‌کند هر روز از یک درگیری جدید در نقاط مختلف اراضی اشغالی مطلع می‌شود و این پدیده پس از کاهش حمایت افکار عمومی بین المللی از اسرائیل حتی در میان کشورهایی که به صورت سنتی از حامیان اسرائیل محسوب می‌شوند تشدید شده است. گزارش‌های وزارت بهداشت اسرائیل حاکی از آن است که بیشترین میانگین خودکشی در اسرائیل به شهرک‌های مناطق همجوار غزه مربوط می‌ شود. دانشمندان روانشناس اسرائیلی تاکید دارند این مسئله نه تنها تصادفی نبوده بلکه نتیجه فروپاشی روانی و نگرانی روانی شدید و مداوم است و شاید نبردهای غزه و رسیدن موشک‌های مقاومت به قدس و تل آویو این پدیده روانشاسانه را از شهرک‌های مناطق همجوار غزه به هسته اصلی موجودیت اسرائیل توسعه دهد.

مرکز پژوهش‌های امنیتی ملی اسرائیل وابسته به دانشگاه تل آویو در مقایسه عملکرد جنگی مقاومت در درگیری اخیر در مقایسه با درگیری‌های گذشته به ویژه در سال‌های 2008، 2012 و 2014 به نکته‌های ذیل اشاره کرده است:

الف- بهبود سطح فناوری موشک‌های فلسطینی در این دور از درگیری‌ها.

ب- بهبود سطح دقت موشک‌ها در اصابت به اهداف.

ج- تاثیر افزایش دقت موشک‌ها بر افزایش میزان خسارت‌ها نسبت به درگیری‌های سابق.

د- بهبود فرماندهی و کنترل گروه‌های فلسطینی در عرصه نبرد.

هـ- بهبود واضح سطح هماهنگی میان جنبش حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین.

و- تعداد موشک‌های شلیک شده در هر حمله موشکی در جریان نبرد شمشیر قدس نسبت به گذشته افزایش یافته و این اقدام با هدف گمراه کردن و اشباع ظرفیت‌های سامانه پدافندی گنبد آهنین انجام شده است.

8- ناتوانی تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله

نبرد اخیر در شهر قدس حاکی از ناتوانی و سستی مطلق «تشکیلات هماهنگ کننده امور امنیتی» فلسطین در رام الله بوده و ثابت کرد این حماس و مقاومت در غزه هستند که تصمیم گیری‌های استراتژیک را انجام می‌دهند و نه رام الله. این تحول باعث ایجاد تغییراتی در رویکرد اسرائیلی‌ها شده است به طوری که کارشناسان اسرائیلی نسبت به تضعیف موقعیت تشکیلات خودگردان فلسطین پس از ناکامی در مقابله با غزه به ویژه در مرحله پسا ابومازن هشدار دادند. از دیدگاه اسرائیلی‌ها برای مقابله با این گونه پیامدها باید ابتکاراتی برای حمایت از تشکیلات خودگردان مطرح کرد تا موقعیت ادعایی آنان در تصمیم‌گیری در عرصه فلسطین بازگردد. همچنین برخی پژوهش‌های اسرائیلی بر ضرورت همکاری با نهادهای امنیتی تشکیلات خودگردان برای بازداشت حامیان حماس در کرانه باختری و اقدام برای تضعیف قدرت حماس در تعیین معادلات آینده تاکید داشته همچنانکه انجام مذاکرات به ویژه با مصر و محدود به تشکیلات خودگردان فلسطین و واگذاری اقدامات تاکتیکی به حماس را امری لازم بر می‌شمارند.

 

بخش دوم: تصویر آینده

در اینجا دو نبرد وجود دارد که هر کدام از آنها با یکدیگر ارتباط دارند، نبرد نظامی که تمام فلسطین را پوشش داده و پیامدهایی برای جوامع طرفین این درگیری به دنبال خواهد داشت و نبرد سیاسی که در سه سطح اتفاق می‌افتد که عبارتند از:

1- اقدامات بین المللی انفرادی برای آتش بس.

2- اقدمات بین المللی از طریق سازمان ملل متحد برای آتش بس.

3- بحث و بررسی آتش بس توسط محافل تصمیم ساز در هر کدام از طرفین درگیری.

کاملاً روشن است که دولت آمریکا با مصر و قطر برای انتقال دیدگاه‌های خود به رهبران حماس از طریق دیپلماسی نیابتی در ارتباط بوده اما از سوی دیگر اقدامات ذیل را نیز انجام می‌دهد:

1- جلوگیری از صدور هر گونه بیانیه‌ بین المللی برای آتش بس و این با وجود آن است که آمریکا با حمایت 14 عضو شورای امنیت از بیانیه پیشنهادی در این شورا به نوعی با انزاوی بین المللی مواجه شده است.

2- تاکید مداوم بر پایبندی به تامین امنیت اسرائیل و توجیه حملات آن همراه با اشاراتی گذرا به لزوم محافظت از جان غیر نظامیان فلسطینی.

3- اعلام تحویل محموله سلاح 735 میلیون دلاری به اسرائیل تنها چند روز پیش از آغاز نبرد شمشیر قدس و تلاش برخی مقامات آمریکایی برای تفسیر علنی سازی این معامله به عنوان عاملی برای راضی کردن اسرائیلی جهت موافقت با توافق آتش بس.

این به معنای آن است که اعلام آتش بس بدون تعیین فضای سیاسی همراه با این تصمیم نشان دهنده پیروزی دیپلماسی نیابتی بر دیپلماسی بین المللی شورای امنیت است، اگر چه به نظر می‌رسد رویکرد کشورهای این شورا بر اساس تجربه تاریخی این نوع دیپلماسی بر دیپلماسی نبابتی پیشی بگیرد.

با نگاهی به توافقات آتش بس باید نبردهای پیشین میان مقاومت فلسطین و ارتش اسرائیل در سال‌های 2008 تا 2021 مورد بررسی قرار گیرد که در آنها با شاخص‌های معنا داری مواجه می‌شویم:

سال

زمان درگیری

مدت زمان درگیری

حزب حاکم در آمریکا

میانجیگر

بندهای سیاسی توافق آتش بس

2009-2008

2009/1/18-2008/12/27

21 روز

جمهوریخواه

مصر

مبهم

2012

2012/11/21-14

7 روز

دموکرات

مصر

مبهم

2014

2014/8/26-2014/7/8

48 روز

دموکرات

مصر

مبهم

2021

2021/5/21-10

11 روز

دموکرات

مصر

مبهم

 

1- 3 جنگ از مجموع 4 جنگ اخیر غزه در زمان دولت‌های دموکرات آمریکا به وقوع پیوسته و این به آن معناست که شرط بندی بر روی دولت‌های دموکرات آمریکا با رویکرد تاریخی رهبران آن منافات دارد.

2- تمام توافقات آتش بس از طریق دیپلماسی نیابتی محقق شده و این ماموریت همیشه بر عهده مصر بوده است و هممین مسئله تبدیل شدن آن از یک طرف درگیری به میانجیگر را به اثبات می‌رساند.

3- فقدان نقش آفرینی سازمان ملل متحد به طوری که در جنگ‌های 13 سال گذشته هیچ توافق آتش بسی با توجه به موضع خصمانه سازمان ملل متحد نسبت به اسرائیل از کانال این سازمان بین المللی محقق نشده است.

4-چارچوب سیاسی توافقات آتش بس در جنگ‌های چهارگانه مبهم بوده و این به معنای آن است که تمام آتش بس‌ها فرصتی برای طرفین جهت آماده شدن برای جنگ بعدی بوده است. در درگیری‌های اخیر جنبش‌های مقاومتی غزه عقب نشینی اسرائیل از سیاست‌های خود در قبال مسئله شیخ جراح و اقدامات امنیتی علیه مسجد الاقصی را شرط تحقق آتش بس ذکر کردند اما این مسئله به روشنی در توافق آتش بس مورد اشاره قرار نگرفته و این تنها به معنای آن است که جنگ آینده در پیش است و تنها زمان وقوع آن مشخص نیست.

5- نبرد شمشیر قدس نشان داد که کشورهای عربی هیچ موضعگیری عملی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در حمایت از مقاومت انجام نداده‌اند.

6- به نظر می‌رسد ایستادگی مقاومت و عملکرد جنگی آن باعث شد دولت سوریه پس از اتخاذ مواضع منفی در قبال حماس سیگنال‌هایی مثبت برای این جنبش ارسال نماید.

 

سوم:توصیه‌ها

1- در اینجا عنصر فشار بر طرف اسرائیلی در درگیری اخیر اختلال در روابط فلسطینی – اسرائیلی در داخل خط سبز، نگرانی از توسعه درگیری و افزایش خشونت، خسارات وارده به بخش‌های حیاتی اسرائیل از جمله هوانوردی غیر نظامی، حرکت قطارها، تعطیلی مدارس و کارخانه‌ها و ادامه حضور صدها هزار نفر در پناهگاه‌ها بود، به همین جهت لازم است ادامه ارتباط با فلسطینیان داخل خط سبز برای رهبران مقاومت از اولویت بالایی برخوردار باشد.

2- همکاری با متحدین منطقه‌ای و بین المللی برای افزایش نقش آفرینی سازمان ملل متحد تا در صورتی که فرصت لازم برای ترجیح نقش آفرینی دیپلماسی بین المللی وجود نداشت از آن در برابر ضعیف‌ترین فرصت‌های احتمالی دیپلماسی نیابتی استفاده شود به ویژه آنکه سازمان ملل متحد تخاصم شدیدی با اسرائیل و آمریکا دارد.

3- تلاش برای اتحاد با دیگر نیروهای محور مقاومت که در راستای خدمت به افزایش دایره تقابل با دشمن صهیونیست است.

4- نبرد سیاسی پس از جنگ حول محورهای ذیل متمرکز خواهد بود:

الف- اسرائیل تلاس خواهد کرد آرامش در مرزهای خود را به آرامشی دائمی تبدیل کند.

ب- اسرائیل برای اتخاذ اقدمات لازم جهت تثبیت رویکرد خود و عدم پایان دادن به مصادره منازل شیخ جراح و تعرض به مسجد الاقصی تلاش خواهد کرد.

ج- ورود کمک به غزه مشمول شروط اسرائیل در مورد روش‌های ارائه کمک‌های مالی و غیر مالی، لیست مواد مجاز برای ورود به غزه، صدور مجوزهای لازم و طرف‌های ارائه دهنده این کمک‌ها خواهد شد و طرف اسرائیلی برای کمک‌های ایران و ترکیه مانع تراشی می‌نماید. آنها همچنین موضوع سربازان اسیر اسرائیلی یا اجساد کشته شدگان خود نزد مقاومت غزه را بخشی از چانه زنی‌های خود در مرحله پس از جنگ قرار می‌دهند.

د- تعامل نیروهای موثر بین المللی با دو طرف فلسطینی که دارای رویکردهایی متفاوت هستند انجام خواهد شد، مقاومت از سویی به دنبال تحکیم مولفه‌های مقاومت خواهد بود در حالی که تشکیلات خودگردان فلسطین برای بازگشت به سایه درخت خشک شده اوسلو تلاش می‌کند و اسرائیل نیز برای حمایت از مسیر دوم به رهبری تشکیلات خودگردان اقدام می‌نماید.

هـ- اسرائیل برای ارتباط دادن موضوع تظاهرات و پرتاب بالن‌های آتش زا از غزه به سوی شهرک‌های همجوار نوار غزه به موضوع بازگشایی گذرگاه‌های مرزی برای ورود کمک‌ها به غزه تلاش خواهد کرد.

و- اسرائیل مذاکرات خود با اردن در مورد تولیت دولت هاشمی این کشور بر مقدسات شهر قدس را با این مسئله گره خواهد زد و عناصری که اسرائیل آنها را نزدیک به مقاومت می‌داند نباید در هیچ یک از فعالیت‌های دینی و غیر دینی اجرا شده در مسجد الاقصی حضور داشته باشند.

5- ضرورت بهره برداری رسانه‌ای و فرهنگی از نبرد شمشیر قدس برای تاکید بر اثر بخشی اقدام مقاومت در مقایسه با دیپلماسی شکست خورده اوسلو که می‌تواند به توسعه پایگاه مردمی حامی مقاومت منتهی شود.

6- تقویت و توسعه نقش اتاق مشترک گروه‌های مقاومت غزه به ویژه در صدور بیانیه‌های نظامی در صورت از سرگیری مجدد درگیری‌ها که احتمال آن با توجه به مخفی و مبهم بودن شروط آتش بس زیاد است.

 

* کارشناس در زمینه آینده پژوهی، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه یرموک اردن، دارنده مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه قاهره، عضو سابق هیات امنای دانشگاه الزیتونه اردن، دانشگاه اربد، مرکز ملی حقوق بشر و هیئت رسیدگی به شکایات و شورای عالی رسانه. وی 37 کتاب به رشته تحریر در آورده که بخش اعظم آن به آینده پژوهشی نظری و کاربردی اختصاص یافته است. همچنین حدود 120 پژوهش از وی در مجلات علمی معتبر منتشر شده است.

 

 منبع: مرکز مطالعاتی الزیتونه

لینک کوتاه:

کپی شد