رسانه عربی با تحلیل شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه، نوشت که تقویت وحدت و انسجام در سراسر فلسطین و برباد رفتن قدرت بازدارندگی صهیونیستها از بزرگترین هزینههای این جنگ برای اشغالگران صهیونیست است.به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مقاومت فلسطین موفق شد طی جنگ ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه، چند دستاورد کسب کند. علاوه بر شکست دشمن و مجبور ساختن اشغالگر به پذیرش شروط آتشبس، مقاومت فلسطین موفق به ایجاد وحدت و انسجام در سراسر فلسطین از بیتالمقدس گرفته تا کرانه باختری و نوار غزه شد.
اتحاد و تقویت انسجام در سراسر فلسطین؛ بزرگترین هزینه صهیونیستها
پایگاه خبری «العربی الجدید» (نزدیک به قطر) در گزارشی در خصوص پیامدهای شکست متجاوزان صهیونیست در غزه، مهمترین هزینه این جنگ برای رژیم صهیونیستی را وحدت و تقویت انسجام میان فلسطینیان علیه این رژیم دانست.در این گزارش آمده است که مقاومت فلسطین در طول این ۱۲روز دستاوردهای زیادی داشت. علاوه بر شکست متجاوزان و وادار کردن آنان به پذیرش شروط آتشبس، تقویت وحدت و ایجاد یکپارچگی میان همه فلسطینیان در بیتالمقدس، کرانه باختری و نوار غزه از مهمترین دستاوردهای مقاومت بود. مقاومت ثابت کرد که بُرد موشکهایش تا مناطق مختلف فلسطین اشغالی به ویژه تلآویو میرسد و از همین طریق ضربات و خسارات شدیدی به اشغالگران وارد کرد. این امر پس از آن روی داد که همه ملت فلسطین پشت مقاومت ایستاد.بنا بر این گزارش، دیگر رژیم اشغالگر نمیتواند بیتالمقدس را از فلسطین جدا کند و اکنون پیروزی نهایی فلسطینیان منوط به دستیابی به یک رهبری یکپارچه فلسطینی است.
تثبیت معادله «فلسطین از بحر تا نهر؛ تحت حمایت مقاومت»
«ثابت العمور» تحلیلگر سیاسی در غزه در این خصوص میگوید: نتایج و تبعات نبرد «سیف القدس» (شمشیر قدس) بسیار زیاد و در تمامی بخشهای سیاسی، نظامی و امنیتی و حتی در بخش آگاهی، هوشیاری و اندیشه قابل رویت است. مهمترین نتیجه این نبرد، این بود که قدس به مهمترین و بارزترین شاخصه عمل و رفتار مقاومت تبدیل شد. دیگر این امکان برای رژیم اشغالگر وجود ندارد که قدس و ساکنان آن را منزوی و محدود کند. هرگونه تجاوز آتی به این شهر و مسجدالاقصی، مقاومت فلسطین را به حرکت درخواهد آورد و درگیریها از سر گرفته خواهد شد. این امر به نوعی یک تحول بیسابقه و مهم به شمار میرود که نقشه فلسطین را از «بحر تا نهر» تحت حمایت، رصد و نظارت مقاومت ترسیم میکند.
«سیف القدس» به مناقشات انتخاباتی فلسطین پایان داد
وی افزود: نبرد «سیف القدس» به مجادله و درگیری سیاسی و رسانهای گروههای فلسطینی در خصوص انتخابات پارلمانی و به تاخیر افتادن آن پایان داد. ملت فلسطین در اراضی سال ۱۹۴۸، کرانه باختری، قدس، غزه و حتی پناهجویان به صورت یکپارچه و منسجم پشت مقاومت ایستادند.
ناکامی «گنبد آهنین» و بربادرفتن قدرت بازدارندگی پوشالی اسرائیل
از نظر نظامی، این تحلیلگر سیاسی میگوید که این نبرد، مایه مباهات و فخر صنایع اسرائیلی و آمریکایی یعنی «گنبد آهنین» را از دور خارج کرد و این سامانه کاملا در مهار موشکهای مقاومت ناکام ماند. از نظر معنوی، «گوساله مقدس» اشغالگران، یعنی تلآویو نیز بارها هدف موشک قرار گرفت. این امر به معنای بر باد رفتن مفهوم بازدارندگی اسرائیل است.وی افزود: در حالی که غزه درگیر نبرد شمشیر قدس بود، در نزدیک به ۴۰۰نقطه در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸، فلسطینیها با اشغالگران درگیر شدند. حتی ایستهای بازرسی در کرانه باختری که زندگی فلسطینیان را در تنگنا قرار میداد، به مناطق درگیری تبدیل شد.
غافلگیری بیسابقه مقاومت برای اشغالگران صهیونیست
«حاتم ابوزایده» دیگر تحلیلگر امور اسرائیل در همین راستا میگوید که اسرائیل شکست خورد زیرا گروههای مقاومت آن را با موشکهای خود از نظر کمی و کیفی که طی این مدت از آنها علیه اشغالگران استفاده کرد، غافلگیر کرد. کسانی که از سال ۱۹۴۸، تشکیل دولت اشغالگر در فلسطین را رصد میکنند، هرگز ندیده بودند که سراسر فلسطین اشغالی در تیررس موشکها قرار گرفته باشد.وی گفت: «مقاومت آتشبس را آنگونه که خود میخواست و نه آنگونه که اشغالگران میخواستند، تحمیل کرد. زمانی که تهدید کرد اگر بمباران برجهای بلند در غزه ادامه یابد، عمق اسرائیل در تلآویو هدف قرار میگیرد، رژیم اشغالگر آن را متوقف کرد. یا زمانی که تهدید کرد دامنه شلیک موشکها و خمپارههای خود را افزایش خواهد داد، اسرائیل نیز در روزهای آخر تجاوز، از شدت حملات خود کاست.»
همه رسانههای اسرائیلی از شکست تلآویو مینویسند
ابوزایده معتقد است که مقاومت همسطح اشغالگران با آنها برخورد کرد. برای نخستینبار همه ملت فلسطین در قدس، کرانه باختری، غزه، اراضی داخل فلسطین اشغالی و حتی برخی اردوگاهها و پناهجویان به نوعی با یکدیگر همسو بودند و نوعی همبستگی و درهم آمیختگی میان آنها مشاهده میشد. همه به مانند یک بلوک واحد پشت مقاومت، مقابل استکبار اسرائیل ایستادند. همه رسانههای اسرائیلی کم یا زیاد به نوعی از شکست سخن میگویند. ضعیفترین تحلیلگران نیز از نوعی هراس از آینده و نتایج این نبرد مینویسند و اغلب آنها «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر و فرماندهی ارتش را برای این شکست سرزنش میکنند.
ضرورت ایجاد یک رهبری یکپارچه و متمرکز در فلسطین
این تحلیلگر امور اسرائیل میگوید که بهرهبرداری از این تلاش مقاومت، مردم و همدلی بینالمللی که طی این تجاوز برای فلسطین کسب شد، باید دارای یک رهبری فلسطینی یکپارچه باشد که این امر با بخش مهمی از قدرت در کرانه باختری در تداخل است. حماس و گروههای مقاومت از آنچه که رو داد، برای تقویت مشروعیت خود و تثبیت دستاوردهای آن استفاده خواهند کرد .
درگیری رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطین از روز دوشنبه ۲۰اردیبهشت ماه و پس از پایان ضربالاجل مقاومت به تلآویو مبنی بر لزوم پایان تعرضها در قدس و مسجدالاقصی آغاز شد.در این درگیری که تا بامداد روز جمعه 31 اردیبهشت در جریان بود، رژیم صهیونیستی در غالب حملات خود با هجوم به مناطق مسکونی، زنان و کودکان فلسطینی را به خاک و خون کشید که گروههای مقاومت فلسطین در پاسخ به این جنایتها مواضع این رژیم را هدف حمله گسترده راکتی قرار دادند و سامانه گنبد آهنین در رهگیری بسیاری از آنها ناموفق عمل کرد.
شامگاه روز پنجشنبه30 اردیبهشت ، پس از گزارش برخی منابع خبری درباره احتمال آتشبس، کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی رسما با توقف درگیریها و آتشبس با میانجیگری مصر موافقت کرد.گروههای مقاومت فلسطین نیز ساعتی بعد در بیانیههایی جداگانه تأکید کردند که تا زمان پایبندی تلآویو به آتشبس به آن متعهد خواهند بود .با اعلام آتشبس در حالی که تمامی رسانههای صهیونیستی به شکست تلآویو در این ماجراجویی جدید علیه مقاومت فلسطین و هزینههای هنگفت رژیم صهیونیستی در این مدت اذعان کردند، مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری از جمله شهر قدس به خیابانها آمدند و پیروزی مقاومت را جشن گرفتند.
روزهای درخشان «مقاومت»
پیروزی مقاومت فلسطین در نبرد «شمشیر قدس» که تقریبا با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه همزمان شده است، نشان از روزهای خوش مقاومت داشته و نویدبخش تحولات مهمی در آینده است.به گزارش خبرگزاری مهر، طی چند سال گذشته تحولات بسیاری در عرصه بینالمللی و منطقهای به وقوع پیوست که هدف اصلی و اساسی از تمامی آنها به حاشیه راندن مقاومت و کاهش قدرت آن بوده است. در این میان، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا در طول ۴سال تصدی پست ریاست جمهوری تمام تلاش خود را کرد تا ابتکار عمل را از دست مقاومت خارج کرده و موازنه قدرت را به نفع رژیم صهیونیستی رقم بزند.به همین منظور، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده آمریکا تصمیمات خطرناکی را در منطقه اتخاذ کرد؛ تصمیماتی که البته در دوره کنونی ریاست جمهوری ایالات متحده نیز بی کم و کاست توسط «بایدن» پیگیری شد.
دونالد ترامپ در تاریخ ۶دسامبر ۲۰۱۷با اتخاذ یک تصمیم جنجالی «قدس اشغالی» را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی معرفی کرد و سفارت آمریکا را از تلآویو به قدس منتقل کرد.این اقدام رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا جنجال زیادی را به پا کرد و حتی موجب خیزش گسترده فلسطینیان نیز شد. علیرغم اینکه بسیاری از فلسطینیان در جریان اعتراض به تصمیم خصمانه واشنگتن شهید و زخمی شدند اما واشنگتن حاضر به لغو این تصمیم نشد.از سوی دیگر، دولت ایالات متحده آمریکا کمکهای مالی خود به تشکیلات خودگردان فلسطین را قطع کرد و قوانین خصمانهای را علیه سازمان «آن روا» (آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی) وضع کرد تا این سازمان دیگر نتواند به اندک حمایتهای خود از آوارگان فلسطینی نیز ادامه دهد. اما این پایان کار نبود، چرا که مقامات آمریکایی سیاستهای جدید دیگری را نیز اتخاذ کردند.در همین ارتباط، دولت سابق آمریکا شهرک سازیهای غیرقانونی رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی را مشروع توصیف کرد. همین اقدام کافی بود تا رژیم صهیونیستی نیز با هدف تسلط هرچه بیشتر بر اراضی فلسطینیان و یهودی سازی قدس اشغالی، روند احداث شهرکهای صهیونیست نشین را بیش از پیش تسریع کند.از آنجایی که مقامات ایالات متحده آمریکا به خوبی میدانستند که محور مقاومت همواره یک «پیکره واحد و جدایی ناپذیر» بوده است، دامنه جغرافیایی سیاستهای خصمانه خود را گستردهتر کرد و این بار حاکمیت رژیم صهیونیستی در ارتفاعات اشغالی جولان را به رسمیت شناخت.
آمریکاییها از رهگذر این اقدام تلاش کردند تا مقاومت را در منطقه به شدت تضعیف کنند. این در حالی است که در طول چند دهه گذشته سابقه نداشت دولت آمریکا رسماً حاکمیت صهیونیستها بر جولان را به رسمیت بشناسد.از سوی دیگر، رونمایی از طرح معامله قرن نیز از جمله دیگر اقدامات آمریکاییها طی سالهای اخیر بود که از طریق آن تمام تلاش خود را برای بازطراحی ساختار منطقه به گونهای که منافع رژیم صهیونیستی تأمین گردد، به کار بستند.مقامات آمریکایی با رونمایی از طرح معامله قرن تلاش کردند تا ضمن پایان دادن به مسأله فلسطین، معادلات منطقه را مطابق با خواستهها و مطالبات رژیم صهیونیستی رقم بزنند. طرح الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی نیز از جمله دیگر تصمیمات خطرناک چند سال اخیر واشنگتن در منطقه محسوب میشود؛ طرحی که البته با مخالفتهای گسترده فلسطینیان مواجه شد و راه به جایی نبُرد.تسریع روند عادی سازی روابط کشورهای مختلف عربی با رژیم صهیونیستی نیز در چارچوب تلاشها برای به حاشیه رانده شدن محور مقاومت در منطقه قرار میگیرد. هر چند که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا پایه گذار عادی سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود اما جو بایدن نیز اعلام کرد که از این سیاست حمایت میکند و آن را پیش می بَرد.
افزون بر این، اعمال تحریمهای گسترده علیه سوریه موسوم به قانون سزار نیز در چارچوب تشدید فشارها بر محور مقاومت در طول سالهای اخیر قابل تعریف است. همزمان نیز، آمریکاییها تحریمهای فراوانی را علیه دولت لبنان اعمال کردند. جملگی این تحولات در طول سالهای اخیر به خوبی نشان از آن دارد که واشنگتن و تلآویو از هیچ تلاشی برای رقم زدن تحولات منطقهای به نفع خود، دریغ نکردهاند.آمریکاییها که بسیار امیدوار بودند تا از رهگذر تمامی سیاستهای مذکور به اهداف خود به ویژه در فلسطین برسند، به یکباره با نبردی تحت عنوان نبرد «شمشیر قدس» مواجه شدند. این نبرد تمامی محاسبات سالهای گذشته واشنگتن و تلآویو را دستخوش تغییر و تحول قرار داد. بدین ترتیب، نه تنها سیاستهای سالهای گذشته مثمرثمر واقع نشد، بلکه مقاومت در فلسطین از جغرافیای غزه نیز فراتر رفت و به قدس اشغالی و کرانه باختری سرایت کرد.
منبع : اطلاعات ، 12/03/1400