چهارشنبه 30/آوریل/2025

جنگ غزه و پشتوانه مردمي جبهه مقاومت

دوشنبه 5-جولای-2021

يک کارشناس مسائل غرب آسيا خيزش‌هاي مردمي در منطقه را پشتوانه مشروعيت بخش و مکمل اقدامات محور مقاومت ارزيابي کرد و گفت: در جنگ اخير غزه شاهد شکل‌گيري خيزش جدي در ميان ملت‌هاي منطقه بوديم و تأکيدي بر اين نکته بود که عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي بر آگاهي و خواست ملت‌ها تأثيري نداشته است. عليرضا تقوي نيا در گفتگو با سايت شوراي راهبردي روابط خارجي با اشاره به واکنش‌ها و توجه مردم منطقه نسبت به جنايات رژيم صهيونيستي در غزه و تظاهرات صورت گرفته از سوي آن‌ها، تلاش‌ها براي عادي‌سازي روابط برخي کشورهاي عرب منطقه با اين رژيم را بر کاهش اعتراضات نسبت به جنايات رژيم صهيونيستي در قبال مردم فلسطين بي‌تأثير دانست.وي تأکيد کرد: در 40 سال گذشته که مصر روابطش را با اسرائيل عادي کرده، امنيت اين رژيم بيشتر نشده و يک شهروند رژيم صهيونيستي نمي‌تواند به‌راحتي در مصر قدم بزند، يا در اردن که همين سياست را در دهه 90 در پيش گرفت، کوچک‌ترين امنيتي براي يک اسرائيلي وجود ندارد. در ساير کشورها هم وضعيت به همين صورت است.

 

نقش فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي

 

اين کارشناس مسائل غرب آسيا با بيان اينکه رژيم صهيونيستي مانند عضو زائد پيوندي است که بدن بيمار آن را پس مي‌زند و متعلق به اين منطقه نيست، ادامه داد: در جنگ اخير غزه نقش فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي بسيار پررنگ بود. رژيم صهيونيستي سعي کرد با هدف قرار دادن دفتر شبکه الجزيره و اسوشيتدپرس پوشش خبري جناياتش را کاهش دهد و به‌نوعي براي رسانه‌هاي ديگر خط‌ونشان بکشد؛ اما شبکه‌هاي اجتماعي به‌عنوان جايگزيني مناسب براي شبکه‌هاي رسمي خبري وارد عمل شدند و علاوه بر اينکه توانستند جنايات صهيونيست‌ها را به‌خوبي انعکاس دهند و ملت‌هاي منطقه را با واقعيتي که در غزه رخ مي‌دهد آشنا کنند، ضعف و زوال رژيم صهيونيستي را هم به تصوير بکشند .تقوي نيا افزود: اتفاقاتي که در شهرهاي رژيم صهيونيستي رخ مي‌داد بي‌نظير بود؛ هم تصاوير اصابت راکت‌هاي مقاومت و تخريب‌هاي ايجاد شده غيرقابل‌انکار بود و هم خيزش مردم عرب فلسطيني سرزمين‌هاي 1948 که براي اولين بار در طول تاريخ 73 ساله حيات نامشروع اين رژيم اتفاق افتاد که اين امر نقطه عطفي در مبارزات ملت فلسطين و رژيم صهيونيستي ارزيابي مي‌شود.وي گفت: اين مسائل، باوجود نگراني‌ها نسبت به پاندمي کرونا، باعث شکل‌گيري خيزش جدي در ميان ملت‌هاي منطقه شد و طليعه اتفاقات خوبي است که در ماه‌هاي آينده هم استمرار خواهد داشت. همچنين تأکيدي بر اين نکته بود که عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي بر آگاهي و خواست ملت‌ها تأثيري نداشته است.اين تحليلگر مسائل غرب آسيا با اشاره به نااميدي برخي کشورهاي عرب منطقه نسبت به استمرار حمايت‌هاي آمريکا از آن‌ها و ابراز تمايل به برقراري روابط با رژيم صهيونيستي، اضافه کرد: اين انگيزه و سياست به‌هيچ‌وجه از سوي ملت‌هاي منطقه به رسميت شناخته‌نشده است .

 

خيزش‌هاي مردم منطقه پشتوانه مشروعيت بخش محور مقاومت

 

تقوي نيا خيزش‌هاي مردمي در منطقه را پشتوانه مشروعيت بخش، کاتاليزور و مکمل اقدامات محور مقاومت ارزيابي کرد و ادامه داد: هر ميزان محور مقاومت اقداماتش را عليه رژيم صهيونيستي تشديد کند، به‌موازات آن مردم که پشتيبان اصلي گروه‌هاي مقاومت و دولت‌هاي حامي آن هستند، حمايت‌هاي خود را بروز مي‌دهند.وي تأکيد کرد: مطمئناً اگر مردم اين کشورهاي عرب در خصوص عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي راضي بودند، دولت‌هاي آن‌ها تسليم ترامپ مي‌شدند؛ اما تحولات يکي – دو سال اخير نشان داد که 73 سال تلاش رژيم صهيونيستي براي جاي‌گيري در قلب ملت‌هاي منطقه، با وجود ارائه تصوير مثبت و دموکراتيک از خود، با ناکامي همراه بوده است.

 

شکست جدي رژيم صهيونيستي در ابعاد تکنيکي، تاکتيکي و راهبردي

 

تقوي نيا با بيان اينکه جنگ 12 روزه غزه اقدامي از پيش برنامه‌ريزي‌شده بود، تصريح کرد: آقاي نتانياهو با حمايت‌ها از حمله اوباش افراطي به مسجدالاقصي و همچنين اخراج ساکنان محله شيخ جراح، فرصتي را در اختيار محور مقاومت قرار داد که موازنه جديدي را عليه رژيم صهيونيستي در بحث حمله و ضد حمله شکل دهد. اين شرايط آزمايشي براي سنجش توانمندي‌هاي اين رژيم در ابعاد تکنيکي، تاکتيکي و راهبردي بود که در هر سه بعد شکست بسيار جدي خورد و ملت‌هاي منطقه نسبت به اين مسئله آگاه شدند. اين کارشناس مسائل غرب آسيا ضمن تشريح ابعاد شکست رژيم صهيونيستي در اين سه زمينه، اضافه کرد: مردم اسرائيل متوجه شدند که ارتش آن‌ها در برابر تهديداتي که شهروندانش را آزرده‌خاطر مي‌کند ناتوان است و نتوانسته با تهديداتي که در شمال (لبنان)، شمال شرق (سوريه) و جنوب (غزه) ايجادشده مقابله کند.

 

تقويت قدرت مقاومت به‌واسطه پشتوانه مردمي ملت‌هاي منطقه

 

تقوي نيا با اشاره به تقويت قدرت مقاومت به‌واسطه پشتوانه مردمي ملت‌هاي منطقه، گفت: مائو تسه تونگ، سياست‌مدار انقلابي و تئوريسين حزب کمونيست چين، تز معروفي دارد که عنوان مي‌کند چريک مانند ماهي است و مردم مانند آب هستند. اگر ماهي را از آب بگيرند مي‌ميرد. گروه‌هاي مقاومت هم بدون حمايت مردم امکان استمرار ندارند و اين پشتوانه مردمي است که به آن‌ها حيات طولاني بخشيده و با آن روزبه‌روز توانستند بر قدرت خود بيفزايند .وي درباره تأثير کوتاه‌مدت اين حمايت‌ها بر تحولات منطقه، تأکيد کرد: رژيم صهيونيستي درنبرد اخير نشان داد به لحاظ سياسي، اقتصادي، رواني و اجتماعي به‌شدت آسيب‌پذير است و اساساً توان و قابليت حضور در جنگ را ندارد. محور مقاومت به‌واسطه اين شرايط و همچنين با پشتوانه آگاهي ملت‌ها، بهترين فرصت را دارد تا معادله جديدي را در منطقه ايجاد کند.

 

راه‌حل دو دولتي براي فلسطين در معرض فروپاشي

 

بحران کنوني بين اسرائيل و فلسطين در قدس شرقي، ميان اعراب و يهوديان در شهرهاي اسرائيل و بين اسرائيل و حماس، مشابه هيچ‌يک از خشونت‌هاي دوره‌هاي قبل که توسط رهبران سياسي و ورشکسته رژيم صهيونيستي بر غيرنظاميان فلسطيني و اسرائيلي اعمال شده، نيست. درگيري‌هاي اخير مانند سال 2009، 2014 يا انتفاضه دوم نيست. اين‌يک رويداد جديد است که به پايان راه‌حل دو دولتي منجر خواهد شد .به گزارش وب سايت شوراي راهبردي روابط خارجي،وب‌سايت انديشکده بروکينگز آمريکا در يادداشتي نوشت: گره‌گشايي از وضعيت فعلي تنها از طريق اصلاح کارکرد سياسي سيستم حزبي اسرائيل و ساختار فعلي حکومت فلسطين صورت خواهد گرفت. درگيري خشونت‌بار غزه، نتيجه اقدامي بود که دولت اسرائيل در بهار سال گذشته به‌منظور الحاق سرزمين‌هاي کرانه باختري انجام داد.سال‌هاست که تندروهاي اسرائيل و فلسطين سعي در پاک کردن يا حداقل کم‌رنگ کردن خط سبز دارند. اين خط سبز بر اساس موافقت‌نامه آتش‌بس موقت 1949تعيين‌شده؛ و مذاکرات مربوط به تعيين مرزهاي دائمي آن هنوز انجام نشده است. بر اساس خط سبز يا مرز‌هاي 1967 که محصول متارکه جنگ 1949 و کشيده شده ميان اسرائيل و مصر، اردن، لبنان و سوريه بود، نوار غزه توسط مصر و کرانه باختري توسط اردن اداره مي‌شدند؛ اما مقامات دو طرف اين خط را از نقشه‌هاي دولت و کتب درسي پاک کردند و شعارهايي مانند «از رودخانه تا دريا» يا «هيچ سکونتي غيرقانوني نيست» را مطرح کردند. در مقابل اين فشارها، از سال 1993 تا سال گذشته، تعهد رهبران اسرائيل و فلسطين براي مذاکره به‌منظور پايان دادن به درگيري‌ها از طريق مصالحه ارضي همچنان پابرجا بود که نتيجه آن به‌عنوان «راه‌حل دو دولتي» ارائه شده است، اگرچه گروه‌هاي فشار با رويکردهاي توسعه‌طلبانه، نقشه‌ها و شعارهاي خود، با آن مخالفت کرده‌اند. سياست رهبران سياسي اسرائيل در سال 2020، تحت حمايت دونالد ترامپ، به سمت پايان دادن به تعهدات اسلو در خصوص مذاکره درباره سرزمين‌ها و مرزها، درگيري‌ها را به‌جاي حساسي رساند. طرح الحاق کرانه باختري توسط اسرائيل نيز باعث فروپاشي شبکه هماهنگي امنيتي، اقتصادي و نظارتي اسرائيل و فلسطين در کرانه باختري شد. هنگامي‌که طرح الحاق در اوت 2020 متوقف شد، برخي از اين همکاري‌ها از سر گرفته شد؛ اما خروج رسمي اسرائيل از مذاکرات سازش، به‌موازات گسترش شهرک‌سازي‌ها و جابجايي اجباري خانواده‌هاي فلسطيني در قدس شرقي و کرانه باختري، بحران جديد را اجتناب‌ناپذير کرد. اين امر اثبات کرد که چارچوب پيمان اسلو به پايان رسيده و منطق نظم حاکم در کرانه باختري، ازجمله وجود تشکيلات خودگردان فلسطين در آن، از بين رفته است.27سال پس از امضاي پيمان اسلو در سال 1993، مرزهاي جديدي براي درگيري ايجاد شده است. در طول اين 27 سال درگيري‌هاي گسترده‌اي شکل‌گرفته است که هزاران نفر از مردم اسرائيل و فلسطين را به کام مرگ کشانده، باعث تحريم حزب‌الله و حماس شده، به گسترش مداوم شهرک‌سازي‌هاي اسرائيل در کرانه باختري و درنهايت به ايجاد محدوديت‌هاي شديد براي ساکنان فلسطيني کرانه باختري و غزه منجر شده است .در طول اين دوره، چشم‌انداز راه‌حل دو دولتي و تعهد رهبران اسرائيل و فلسطين براي مذاکره در مورد آن، بيش‌ازپيش در معرض فروپاشي قرار گرفته است. حدود پنج ميليون نفر در اردوگاه‌هاي کرانه باختري و نوار غزه سکونت دارند که فاقد تابعيت مشخص بوده و در بي‌عدالتي و فقر کامل زندگي مي‌کنند. مناطق مختلف درگيري اسرائيل و فلسطين در قدس شرقي، در خيابان‌هاي شهرهاي اسرائيل، غزه و آسمان‌هاي اسرائيل، نشان مي‌دهد که مرزهاي درگيري تا چه حد گسترده شده است.

 

فلسطيني‌ها در قدس شرقي و در غزه، شرايط مناسبي ندارند، از همين رو همه آن‌ها نااميد و حتي خشمگين هستند، هم به دليل رعايت نشدن حقوق، آزادي‌ و منافع فلسطيني‌ها و هم به دليل برخورد نابرابرانه‌اي که از سوي مقامات اسرائيلي با آن‌ها مي‌شود. اعتراضات شهرهاي اسرائيل نيز نشان داد که تعداد زيادي از يهوديان اسرائيلي، مردم فلسطين را به‌عنوان دشمنان اصلي خود تلقي مي‌کنند.ورشکستگي رهبري سياسي در هر دو طرف دليل ديگري است که باعث شده تا اين بحران نسبت به گذشته بسيار بدتر و بسيار گسترده‌تر باشد. اسرائيل طي دو سال چهار انتخابات برگزار کرد، چراکه مذاکرات ائتلاف به دليل وضعيت سياسي کشور شکست‌خورده است. «عدم حل مسائل» توسط بنيامين نتانياهو نيز به بحران‌ها دامن زده است. ماندن محمود عباس در قدرت نيز بي‌فايده است.در آخرين دور خشونت‌ها نيز، دوستان عرب جديد اسرائيل و دولت بايدن سعي در به حاشيه بردن اين درگيري‌ها داشته‌اند. اگرچه ممکن است آن‌ها ترجيح دهند براي دستيابي به اولويت‌هاي بالاتر، روي همکاري با اسرائيل تمرکز کنند، اما بحران کنوني تهديدکننده اجماع شکننده آن‌ها است، منطقه شکننده را بي‌ثبات‌تر کرده و توجه دولت جديد آمريکا را از ساير اهداف سياست خارجي منحرف مي‌کند. تحقق راه‌حل دو دولتي براي پايان بخشيدن به درگيري‌هاي طولاني‌مدت اسرائيل و فلسطين تا حد زيادي دور از دسترس بوده و انتخاب گزينه‌هاي ديگر نيز وحشتناک هستند.

 

 

 

منبع : اطلاعات ، 09/04/1400

لینک کوتاه:

کپی شد