خالده جرار: با دردی غیر قابل توصیف زندگی کردم و اسرای جلبوع امر محال را تحقق بخشیدند
اشغالگران خالده جرار یکی از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین را پس دو سال تحمل زندان آزاد کردند. این اولین باری نبود که جرار بازداشت میشد اما سختترین دوره اسارت وی بوده است چرا که این بار دختر خود را از دست داده و اشغالگران اجازه وداع با دخترش را به او ندادند.
جرار هنگامی که در زندان بود نامزدی برای ورود به رقابتهای انتخابات مجلس قانون گذاری را تجربه کرد. در آخرین روزهای اسارت جرار یعنی 6 سپتامبر گذشته 6 اسیر فلسطینی اقدام به فرار از زندان جلبوع کردند و در پی آن اداره امور زندانهای رژیم صهیونیستی اقدامات تلافی جویانه علیه اسرای زن و مرد فلسطینی انجام داد.
الجزیره نت با این اسیر زن فلسطینی در خصوص اتفاقاتی که برا وی رخ داده و همچنین اوضاع 36 اسیر زن فلسطینی دیگر که همچنان در زندان دامون اسرائیل و در شرایطی سخت به سر میبرند، گفتگویی انجام داده است که متن آن در ذیل میآید:
– شما دو ماه قبل به دلیل فوت دخترتان سهی در شرایط وخیمی قرار داشتید و با وجود تمام فشارهای وارد شده توسط نهادهای حقوقی بین المللی برای اینکه به شما اجازه دهند با دخترتان وداع کنید، اما اسرائیل به شدت با این مسئله مخالفت کرد، به نظر میرسد که تمام این کارها یک لجاجت عمدی بود. آیا به نظر شما این یک مجازات شخصی و موردی برای خالده جرار بوده است؟
به نظر من این یک سیاست کلی است، اشغالگران در گذشته نیز به هیچ اسیری که یکی از عزیزان خود را از دست میداد اجازه مشارکت در مراسم خاکسپاری و وداع با آن را نمیدادند. اما برخوردی که با من شد توجه همگان را به رنجهای هزاران اسیر زن و مردی جلب کرد، که در این شرایط قرار دارند و هدف اشغالگران از اجرای چنین سیاستهایی شکست روحیه اسیر و باقی ماندن آن در وضعیت اندوه مضاعف است.
تمرکز رسانهای منطقهای و بین المللی بر من پس از آنکه دخترم را از دست دادم اقدامات غیر انسانی اشغالگران در این مسائل را بر همگان مشخص کرد، اقداماتی که در تعارض با قوانین بین المللی معترف به حقوق اسرا است که سادهترین آن وداع با عزیزانشان است.
– شما تنها فردی نبودید که یکی از عزیران خود را در اسارت از دست داده است، برای ما توضیح دهید که اسرا چگونه بدون آنکه نیازمند کمکهای خانواده خود باشد و در شرایط فشار زندان خبر فوت عزیزانشان را دریافت میکنند؟
توصیف احساسات در آن لحظه بسیار سخت است. این دردی بود که من دو بار با آن زندگی کردم، در جریان بازداشت قبل خود پدرم را از دست دادم و در دوره اخیری که در زندان بودم دخترم را از دست دادم. تا مدتها به شدت گریه میکردم، احساسم این بود که اشکها نیز مانند من زندانی شدهاند.
اما در مقابل حمایت گسترده از من توسط دیگر اسرای زن فلسطینی انجام شده که اراده خود را برای اولین بار به مدیریت زندان تحمیل کردند به طوری که آنها اجازه دادند درب سلولها باز باشد تا دیگر اسرا در کنار من حضور یافته و عزاداری کنیم. همچنین گرمای همبستگی مردمی و آزادگان سراسر جهان و احساسات آنان که به من رسید، دیوار زندانها را از میان برداشته و مصیبتهای مرا کاهش داد.
– پس از آنکه 6 اسیر فلسطینی از زندان جلبوع فرار کردند مدیریت امور زندانهای اسرائیل مجازاتهایی را به اسرا تحمیل کرد، آیا این مجازاتها شامل اسرای زن فلسطینی زندان دامون نیز شد؟
مقامات زندان پس از این حادثه اقدامات جدیدی علیه اسرای زن اجرا کردند. در اولین روز درب تمام سلولها قفل شده و آنها اجازه خارج شدن از اتاقها را به ما نمیدادند و پیش از موعد همیشگی اقدام به شمارش اسرای زن کردند و چندین بار این کار را انجام دادند. روز دوم با شروطی جدید به ما اجازه خروج دادند که از جمله آنها، بسته نگاه داشتن اتاقها هنگام حضور در حیاط زندان بود.
از روزی که اسرای فلسطینی از زندان فرار کردند تا امروز گروههای امنیتی از بخشهای مختلف زندان به طور روزانه بازدید کرده و سلولها را بازرسی میکنند. علاوه بر آنکه به اسرای زن فلسطینی اجازه نمیدهند کف زندان را بپوشانند و کف سلولها را با دقت کامل مورد بررسی قرار میدهند.
آنان به صورت کاملاً عصبی و در عین حال خندهدار عمل میکردند، هر سوراخی روی دیوار هر چقدر هم کوچک را میپوشاندند و با مشاهده هر نکتهای در یک اتاق چندین بار آن را مورد بازرسی قرار میدادند. در کنار آن تهدید برای ما همیشگی بود و در صورتی که اقدامی اعتراضی انجام میدادیم از تمام حقوقمان محروم و منزوی میشدیم علاوه بر آنکه تعداد دیدار با وکلایمان نیز کاهش پیدا میکرد.
– اشغالگران در زندانهای خود دهها زن فلسطینی که برخی از آنها معلول نیز هستند نگهداری میکنند، اوضاع آنان چگونه است و پیام آنها برای خارج از زندان چیست؟
روحیه آنان بسیار خوب است اما محدودیتهای اعمال شده بر زنان اسیر بسیار سخت است که بدترین آنها محرومیت از ارتباط با جهان خارج و انزوای کامل آنان است. در زندان به دلیل وجود دوربینها در محوطهها و عدم وجود حمام در اتاقها و رطوبت زیاد، زندانیان با مشکلات زیادی مواجه هستند.
شرایط بسیار سخت زمانی است که قرار است اسیر زن در زندان شارون نگهداری شود. این جایی است که اسیر زن در ابتدای بازداشت یا در روند برگزاری دادگاه به آنجا منتقل میشود. آنجا از شرایط لازم برای زندگی برخوردار نیست، هیچ پوشش یا فرشی نداشته و مملو از حشرات است علاوه بر آنکه مجرمان اسرائیلی نیز در همان بخش نگهداری میشوند.
همچنین بی توجهی به مداوای اسرای زن بازداشتی پس از هدف قرار گرفتن با گلوله اشغالگران از موارد دیگر است. تا کنون اداره امور زندانها در روند معالجه اسرا جعابیص از اسرای اهل قدس که به چندین عمل جراحی و معالجه طولانی مدت نیاز دارند اهمال و تعلل کرده است، هم اکنون شاهد شکلگیری یک پویش بین المللی برای فشار به اشغالگران هستیم که اجازه دهند این اسیر فلسطینی معالجه شود.
– به عنوان یک اسیر و رهبر سیاسی نظر خود را در مورد فرار 6 اسیر فلسطینی بیان کنید.
صراحتاً میگویم که این عملیات فرار یک غافلگیری بزرگ در داخل زندانها به وجود آورد و اولین واکنش تمام اسرای زن فلسطینی این بود که میگفتند آنها چگونه توانستهاند چنین کاری انجام دهند؟ ما در زندان زندگی کردهایم و از محال بودن عبور از پروتکلهای امنیتی شدید و استحکامات این زندانها آگاهی داریم، مسئله طوری بود که گویی این 6 اسیر کار محالی انجام دادهاند.
احساسات ما آمیختهای از خوشحالی و افتخار به آزادی آنان و از سوی دیگر نگرانی از سرنوشت آنها بود. اندوه ما ادامه داشته و اخبار مربوط به سرنوشت آنها را دنبال میکردیم، به ویژه پس از آنکه مجدداً بازداشت شدند. اما آنچه این اسرا به ما و اسرائیلیها ثابت کردند این بود که اراده برای آزادی، قویتر از استحکامات و پروتکلهای امنیتی است.
– هفتههای گذشته سخنان زیادی در خصوص توافق تبادل اسرا مطرح شده است، آیا اسرای زن فلسطینی به ویژه آنان که محکومیتهای طولانی دارند در انتظار آن هستند و آیا اعتقاد دارید آزادی آنان نزدیک است؟
اسرایی که احکام طولانی مدت دارند با آرزوی آزادی در جریان این توافق زندگی کرده و در انتظار آن هستند. هر خبری که در رادیوهای مختلف پخش میشود با اندوه فراوان توسط اسرای زن پیگیری میشود. اما در مقابل ما هم این اخبار را دنبال کرده و میدانیم که امضای چنین توافقی بسیار پیچیده است. بارها از نزدیک شدن به توافق سخن گفته شده و اسرای زن امید زیادی به آن دارند اما چندی بعد هیچ خبری از توافق نشده و شرایط سختی برای آنان به وجود آورده است.
امیدوارم که این توافق در آینده نزدیک امضا شود البته من اعتقاد دارم شرایط کنونی پیچیده بوده و برای دستیابی به چنین توافقی مناسب نیست. ما معتقدیم این توافق باید بر اسرایی که دارای محکومیتهای طولانی مدت و حبس ابد هستند تمرکز داشته باشد.
– شما در تجربه منحصر به فردی از داخل زندان برای حضور در رقابتهای انتخابات مجلس قانون گذاری که در پایان ماه مارس گذشته لغو شد نامزد شدید، آیا اعتقاد دارید فلسطین میتواند به مسیر انتخابات بازگردد و صورتی که چنین اتفاقی رخ دهد بار دیگر برای شرکت در انتخابات نامزد میشوید؟
به تاخیر افتادن برگزاری انتخابات با توجه به شرایط کنونی فلسطین بسیار ناامید کننده بود، ما اعتقاد داریم یکی از راههای برون رفت از شرایط کنونی، برگزاری انتخابات فراگیر مجلس قانون گذاری، ریاست جمهوری و مجلس ملی است تا از این طریق به آشتی و وحدت ملی دست یابیم. اما به لحاظ عملی و پس از بررسی شرایط منطقهای و فشارهای وارد شده به ملت فلسطین ما پیش بینی میکردیم که این انتخابات در لحظه آخر لغو شود.
معتقدم در کوتاه مدت هیچ افق مشخصی برای برگزاری انتخابات وجود ندارد، این مسئله به اوضاع داخلی فلسطین ارتباطی ندارد، بلکه متغیرهای بین المللی و منطقهای در آن تاثیر گذار هستند. ولی ما معتقدیم پذیرش فشارهای اشغالگران و عقب نشینی در برابر آنان ناامید کننده است و بهانههای مطرح شده برای به تاخیر انداختن برگزاری انتخابات که محور اصلی آن ضرورت موافقت اسرائیل با اجرای انتخابات در قدس بود قانع کننده نبود.
انتخابات باید به مسیری برای مبارزه تبدیل شده و به صورت توافقی و به گونهای دیگر مدیریت شود. لذا ترجیح میدهم الان در مورد نامزد شدن مجدد خود در انتخابات اظهار نظری نکنم و تا زمانی که موعد جدید برگزاری انتخابات مشخص شود شرایط متفاوتی رقم میخورد.
– در دوران بازداشت قبلی خود برای راهاندازی یک نظام تحصیلی برای اسرای زن فلسطینی اقدام کردید تا آنها بتوانند به تحصیلات مدرسهای و دانشگاهی خود ادامه دهند، در مورد این تجربه برایمان سخن بگویید؟
زمانی که در سال 2015 بازداشت شدم به اسرای زن برای شرکت آنها در امتحانات مقطع دبیرستان اجازه نمیدادند، لذا ما برای وارد کردن این نظام آموزشی با وجود مخالفت مقامات زندان تلاش کردیم، تا کنون 6 گروه از زنان توانستند از مقطع دبیرستان فارغ التحصیل شوند.
در مدت زمانی که در زندان به سر میبردم یک هدف داشتم و آن این بود که از داخل و خارج زندان برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی اسرای زن تلاش کنم. نهادهای آموزشی فراهم نبودن شرایط آکادمیک در زندان را مورد تاکید قرار میدادند اما برخی اسرای زن در زندان وجود داشتند که دارای مدرک فوق لیسانس بودند و با استفاده از آنها توانستیم یک سیستم آموزشی را وارد زندان کنیم.
هم اکنون اسرایی در زندان هستند که میتوانند تحصیلات خود را در چارچوب این سیستم تکمیل کنند. ما 7 اسیر زن داریم که در برنامههای مربوط به دوره لیسانس شرکت میکنند و سال اول تحصیلی و ترم تابستان خود را با گذراندن 39 ساعت دانشگاهی معتبر به اتمام رساندهاند.
این برنامه امید زیادی به اسرای زن داد و تغییر ملموسی در زندگی آنان در زندان به وجود آورد، آنان پس از پایان یافتن دوره محکومیتشان دارای مدرک دانشگاهی هستند که میتوانند با استفاده از آن برای تکمیل روند زندگی خود تلاش کرده و وارد بازار کار شوند.
معتقدم بهترین سرمایه گذاری برای سالهای طولانی زندان مطالعه و تحصیل است و مشغول شدن زنان اسیر به فعالیتهای آموزشی وقت زیادی از آنها میگیرد و احساس موفقیت کرده و گذر آرام زمان در اسارت را کاهش میدهد..