چهارشنبه 13/نوامبر/2024

سناریوهای احتمالی حمله به ایران و گزینه مناسب اسرائیل در شرایط کنونی

دوشنبه 27-دسامبر-2021

با ادامه تهدیدات اسرائیل علیه ایران در خصوص حمله به تاسیسات هسته‌ای این کشور هر از گاهی سناریوهای اسرائیل در خصوص چگونگی حمله فرضی به ایران، حجم هواپیماهای مشارکت کننده در این حمله و واکنش احتمالی ایران مطرح می‌شود. علاوه بر آنکه احتمالاتی در خصوص اینکه آیا این حمله به تنهایی توسط اسرائیل انجام خواهد شد یا به صورت جمعی و با هماهنگی آمریکا یا کشورهای خلیج فارس از دیگر موارد مطرح شده است.

2 دسامبر دیوید برنیاع رئیس موساد گفت: ایران هرگز به سلاح اتمی دست نخواهد یافت، نه تنها در سال‌های آینده بلکه تا ابد صاحب این سلاح نمی‌شود، این یک تضمین شخصی و سازمانی از طرف موساد است.

در 18 دسامبر نیز بنی گانتز وزیر جنگ اسرائیل نیز اعلام کرد دولت بایدن را در جریان صدور دستور العمل‌های جدید برای آمادگی جهت حمله به ایران قرار داده است.

از سوی دیگر روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در 15 دسامبر در گزارشی اعلام کرد ارزیابی‌ کنونی مسئولان دولت اسرائیل بیانگر آن است که ارتش اسرائیل از قدرت لازم برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران برخوردار نیست.

آخرین سناریوی احتمالی از سوی یوعاز هندل وزیر ارتباطات اسرائیل در کتاب خود تحت عنوان «اسرائیل علیه ایران: چگونگی حمله نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای» مطرح گردیده است.

هندل پیش بینی می‌کند 5 مرکز هسته‌ای اصلی ایران در این حمله هدف قرار گرفته و آنها را اهداف احتمالی در این حمله ذکر می‌کند البته به شرط آنکه در صورت سقوط هواپیماها گروه‌های نجات به سرعت فعال شوند. اما وی معتقد است این حمله واکنشی بسیار گسترده به دنبال خواهد داشت که می‌تواند به آغاز جنگ جهانی سوم منتهی شود. هندل تاکید دارد اسرائیل در آزمایش این گزینه شکست خورده است.

شالوم یروشالمی نویسنده کنهه‌کار اسرائیلی گفتگویی طولانی با یوعاز هندل انجام داده که در پایگاه خبری «زمان اسرائیل» منتشر شده است. در این مصاحبه آمده است: لازمه هر گونه سخن گفتن در مورد حمله فرضی اسرائیل به ایران بررسی تاریخ جنگ‌های علنی و پشت پرده میان این دو است و باید پیش از ورود به جزئیات احتمالات حمله مورد نظر از جمله اهداف، تسلیحات پیچیده، مسیرهای عملیاتی برای بمباران و طرح اقدام پیشنهادی می‌بایست به این مسئله پرداخته شود.

از جمله واکنش‌های احتمالی ایران حمله متقابل به رآکتورهای دیمونا و امکان اسارت خلبان‌های اسرائیل توسط ایرانی‌ها است و احتمال وقوع فرضیه که اسرائیل و ایران وارد یک نبرد چند ساله مانند جنگ ایران و عراق شوند وجود دارد.

کاملاً روشن است که ما در برابر یک جنگ ضروری قرار داریم که آن را جنگ بی اختیار نامگذاری می‌کنیم چرا که جایگزین آن ایران هسته‌ای و نابودی (کشور) یهودی است. اما سوالی که در اینجا باقی می‌ماند آن است که آیا اسرائیل می‌تواند وارد چنین جنگی شود؟ درست است که پاسخ این سوال مثبت است اما نمی‌توان میان قدرت اسرائیل و نقاط قوت آمریکا مقایسه انجام داد چرا که این کشور در صورت اعزام بمب افکن‌های غول پیکر خود به منطقه از قدرت بیشتری برای نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران برخوردار است.

اسرائیلی‌ها 5 مورد از تاسیسات هسته‌ای اصلی ایران را به عنوان اهداف حمله پیش دستانه مطرح کرده‌اند که اولین آنها رآکتورهای بوشهر است که با آب سبک فعالیت نموده و در نزدیکی سواحل خلیج فارس ساخته شده است. دوم رآکتور آب سنگین در نزدیکی شهر اراک واقع در جنوب غربی تهران است. سومین هدف تاسیسات UCF در مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان است. چهارمین هدف تاسیسات غنی سازی در نزدیکی قم مشهور به فردو است که شامل ده‌ها هزار سانتریفیوژ است. پنجمین هدف تعیین شده نیز تاسیساتی است که در عمق کوه ساخته شده و تخریب آن با بمب کار دشواری است چرا که در برابر بمباران‌های متداول امروزی مصونیت دارد.

البته اسرائیلی‌ها خطوط دفاعی ایرانی‌ها که مهمترین آنها جنگنده‌های این کشور است را مورد بی توجهی قرار نمی‌دهند چرا که ایران 160 هواپیمای فعال و عملیاتی در اختیار دارد و باید مد نظر قرار گیرد اما تهدیدی مستقیم برای هواپیماهای اسرائیلی که پیشرفته‌ترین جنگنده‌های حال حاضر در جهان هستند محسوب نمی‌شوند. مسئله دیگر آن است که ایران به سامانه‌های پدافندی ساخت روسیه نیز دست یافته و این کشور از سامانه‌های پیشرفته‌ای چون اس 300 روسیه برخوردار است که این می‌تواند برای نیروی هوایی اسرائیل آزار دهنده باشد.

اما مشکل اصلی اسرائیل در مورد حمله به ایران مسافت طولانی با این کشور است. ما با نزدیکترین نقطه ایران بیش از 1000 کیلومتر فاصله داریم و این مسافت تا نقاطی که قصد حمله به آنها را داریم تا 2 هزار کیلومتر افزایش می‌یابد و این مسافت زیادی است. همین مشکل باعث شده تا سوالاتی برای اسرائیل در خصوص نقش آفرینی آذربایجان برای این حمله مطرح شود به ویژه آنکه روابط نظامی و امنیتی این کشور با اسرائیل در سال‌های اخیر قوت بیشتری یافته است و تهران نیز اعتقاد دارد نیروی هوایی اسرائیل از اراضی همسایه شمالی خود علیه تاسیسات هسته‌ای ایران اقدام خواهد کرد.

مشکل دیگری که اسرائیلی‌ها به آن توجه دارند آن است که در صورت حمله به ایران سازمان‌ها و گروه‌های وابسته به آن به ویژه حزب الله مرزهای شمالی اسرائیل را به آتش خواهند کشید. ایران زیر ساخت‌هایی در نقاط مختلف جهان ایجاد نموده که محافل اسرائیلی پیش بینی می‌کنند در روز حمله به طور همزمان از 6 جبهه مورد حمله قرار گیرند که عبارتند از ایران، حزب الله لبنان، حوثی‌های یمن، سوریه، گروه‌های مسلح در عراق و نوار غزه به طوری که اسرائیل باید آماده اصابت هزاران موشک در هر روز به جبهه داخلی خود باشد. حجم این حملات بسیار بیشتر از جنگ‌های 2008 تا 2021 غزه و جنگ دوم لبنان در سال 2006 خواهد بود. علاوه بر آن ایران شبکه خود در اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی را برای ضربه زدن به اهداف اسرائیلی و یهودی فعال می‌نماید.

این در حالی که است که دکترین امنیتی اسرائیل مبتنی بر کوتاه شدن مدت زمان جنگ تا حد امکان است. لذا پیش بینی می‌شود اسرائیل به محض آغاز چنین جنگی کار خود در جبهه دیپلماتیک را شروع کند و با کمک آمریکا و اروپایی‌ها برای دستیابی به آتش بس تلاش نماید. اما بر اساس برخی پیش بینی‌های اسرائیلی احتمال دارد ایران رفتاری کاملاً متفاوت داشته باشد به طوری که به هر قیمت ممکن و با هدف نابودی اسرائیل این جنگ را ادامه دهد. در این صورت اسرائیل باید میان جنگ بسیار شدید که می‌تواند به کشورهای دیگر منطقه نیز گسترش یابد یا ایران هسته‌ای که از قابلیت نابودی اسرائیل برخوردار است یکی را انتخاب کند.

همچنین پایگاه اینترنتی المانیتور با انتشار مقاله‌ای اعلام کرد که ارتش اسرائیل در شرایط کنونی آمادگی لازم برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را ندارد، اگر چه برخی ناظران در چند ماه گذشته ارزیابی‌هایی در خصوص احتمال آغاز حمله اسرائیل به ایران داشته‌اند.

در ادامه این مقاله می‌خوانیم: اسرائیل در ابتدای دهه گذشته از آمادگی بیشتری برخوردار بود اما پس از امضای توافق هسته‌ای ایران در سال 2015 اسرائیل تصمیم گرفت منابع خود را به سمت مسائل مهم امنیتی دیگر از جمله مقابله با حزب الله سوق دهد. فرض بر آن بود تا زمانی که توافق هسته‌ای ادامه داشته باشد ایران هرگز آن را به طور صریح نقض نخواهد کرد و از این جهت هرگز انجام عملیات نظامی برای اسرائیل ضروری نخواهد بود.

در سال 2018 و پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق این کشور تمام ساختار اسرائیل تصور می‌کرد فشار حداکثری تحمیل شده از سوی ترامپ علیه ایران موفقیت آمیز خواهد بود.

حتی در سال 2019 که ایران سطح غنی سازی اورانیوم خود را افزایش داد اسرائیل سیاست خود را تغییر نداد چرا که پذیرش این مسئله برای آن سخت بود که دولت بایدن برای پایان دادن به تحریم‌ها علیه ایران پیش از یک توافق هسته‌ای جدید اقدام نماید. اما هم اکنون به نظر می‌رسد این رویه به ایران اجازه داده تا به روند غنی سازی اورانیوم خود سرعت بخشد.

بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی نهادهای امنیتی اسرائیلی با وجود افزایش سرعت غنی سازی اورانیوم ایرانی‌ها آنان همچنان نتوانسته‌اند حتی به نیمی از موارد مورد نیاز برای ساخت یک بمب اتمی با سطح غنای 60 درصد دست پیدا کنند.

این در حالی است که ایران در شرایط پیش از توافق هسته‌ای سال 2015 موارد لازم غنی شده در سطح پایین برای ساخت 7 بمب اتمی را در اختیار داشته است. در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) ایران غنی سازی 20 درصد خود را متوقف کرده، مواد مازاد را از کشور خارج نموده و ذخایر احتیاطی مورد نیاز خود را باید نهایتاً تا 3.5 درصد غنی سازی نماید. ایران امروز اورانیوم مورد نیاز برای تولید 3 بمب اتمی را در اختیار دارد که البته سطح غنای این مواد پایین است.

مدت زمان لازم برای غنی سازی اورانیوم از صفر تا 20 درصد بسیار طولانی‌تر از زمان لازم برای غنی سازی از این سطح به سطوح بالاتر است. در نتیجه اگر غنی سازی اورانیوم از 20 تا 60 درصد به چند ماه زمان نیاز داشته باشد غنی سازی آن از 60 تا 90 درصد تنها به چند هفته زمان نیازمند است. اسرائیلی‌ها این گونه ارزیابی می‌کنند که اگر چیزی ایران را متوقف نکند تهران به مواد هسته‌ای با غنای بالا برای ساخت یک بمب تنها در چند هفته دست خواهد یافت.

فرض اسرائیل آن است که ایران در نهایت میزان اورانیوم لازم برای ساخت یک بمب اتمی حدود 40 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 90 درصد را غنی سازی خواهد کرد. اما فرماندهان نظامی اسرائیل در هفته‌های اخیر بر این مسئله تاکید داشته‌اند که هدف ایران از تولید مواد هسته‌ای غنی شده استفاده از آن در بمب یا موشک است.

این اظهارات به معنای آن است که اسرائیل خط قرمز گذشته خود را به طور غیر رسمی تغییر داده چرا که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر پیشین اسرائیل در گذشته تاکید داشت باید از انباشت مواد لازم برای تولید یک بمب توسط ایران جلوگیری شود.

اما در مقابل از سال‌ها پیش آمریکایی‌ها اعتقاد داشتند تا زمانی که ایران ملزومات دیگر تولید یک بمب اتمی را در اختیار نداشته باشد صرفاً در اختیار داشتن این مواد یک تهدید هسته‌ای بالفعل محسوب نمی‌شود.

هنگامی که مسئولان بلند پایه اسرائیلی در تل آویو تاکید دارند از زمان لازم برای آمادگی جهت حمله برخوردارند چرا که ایران هنوز راه زیادی تا ساخت فیوز هسته‌ای و موشک‌های دارای قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای در پیش دارد به معنای آن است که خط قرمز آنها کمی تغییر نموده و آنها تفسیر آمریکایی برای زمان بندی برنامه هسته‌ای ایران را پذیرفته‌اند.

بر اساس ارزیابی‌های خوش بینانه در ایران احتمالاً تکمیل پروژه هسته‌ای و موشک‌های مورد نیاز به بیش از 18 ماه زمان نیازمند است و همین مدت زمان فرصت لازم برای اسرائیل جهت آمادگی برای حمله را فراهم می‌کند.

در پی دستور العمل‌های فرمانده ستاد ارتش اسرائیل اخیر آویو کوخاوی ارتش به طور فشرده و سریع در حال آماده شدن برای حمله به ایران است چنانچه این مسئله هر روزه به نقل از منابع مطلع در رسانه‌ها منتشر شده و حاکی از افزایش آمادگی اسرائیل برای این منظور است.

اسرائیل حتی اگر در شرایط کنونی قدرت حمله به ایران را داشته باشد بعید است تا زمانی که آمریکا به ارتباطات خود با تهران در زمینه توافق هسته‌ای ادامه دهد این اقدام را انجام دهد چرا که اسرائیل علاقه‌ای به درگیری با دولت آمریکا نداشته و نمی‌‌خواهد با تخریب تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا در جایگاه متهم قرار گیرد.

اما با وجود اینکه بسیاری از کارشناسان احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران حداقل در آینده نزدیک را بعید می‌دانند تقابل طرفین در ماه‌های اخیر در عرصه سایبری به طور بی سابقه‌ای شدت یافته است.

در همین راستا روزنامه لس آنجلس تایمز آمریکا در گزارشی به افزایش میزان حملات سایبری متقابل میان اسرائیل و ایران در ماه‌های اخیر پرداخته است. در این مقاله می‌خوانیم: آخرین حمله سایبری که سطح پایینی داشت در اول دسامبر انجام شد و موجب توقف برنامه‌های کاری دانشگاه تهران به عنوان بزرگترین دانشگاه ایران برای 4 ساعت گردید. این حمله سایبری باعث ایجاد اختلال در برگزاری کلاس‌های آنلاین برای گروه‌هایی شد که به دلیل شیوع ویروس کرونا در منازل خود به سر می‌برند، همچنانکه اعضای هیئت علمی دانشگاه و دانشجویان در این چند ساعت از دسترسی به پرونده‌های خود محروم شدند.

این روزنامه افزود افزایش اقدامات سایبری میان ایران و اسرائیل که طرفین آن را در قالب هک کردن سامانه‌های یکدیگر و به صورت غیر رسمی و طولانی مدت برای بی ثبات کردن همدیگر در دستور کار قرار داده‌اند تحولی جدید به شمار می‌رود که به گفته کارشناسان حمله سازمان یافته به پایگاه‌های نظامی و هسته‌ای به یک جنگ سایبری تمام عیار علیه زیر ساخت‌های غیر نظامی تبدیل شده است.

این روزنامه آمریکایی به نقل از جان هالتک ویست معاون تحلیل داده‌های امنیتی در شرکت امنیت سایبری «ماندینت» آمریکا در این خصوص می‌گوید: این یک تحول جدید در عرصه درگیری‌های سایبری است که معمولاً بر غیر نظامیان و بخش خصوصی تاثیر گذار است و هیچ پیامدی برای اهداف نظامی ندارد.

میثم بهروش پژوهشگر مرکز کلینجندل (Clingendael) هلند نیز در این باره می‌گوید: توسعه عرصه نبرد سایبری در خاورمیانه به این دلیل است که ایران سازوکار دفاعی برای حفاظت از برنامه هسته‌ای خود را تا سال 2010 به طور قابل توجهی بهبود بخشیده است.

وی افزود: با توجه به اینکه تاسیسات هسته‌ای ایران در سراسر این کشور توزیع شده حمله به آنها بسیار پیچیده است لذا اسرائیل روش جدیدی را در پیش گرفته و حمله سایبری به زیر ساخت‌های غیر نظامی مانند پمپ بنزین‌ها و ایستگاه‌های تولید انرژی را در دستور کار قرار داده است. اسرائیل قصد دارد با انجام چنین اقداماتی مردم ایران را عصبانی و به سوی نافرمانی مدنی و در نهایت سرنگونی نظام حاکم در این کشور سوق دهد و پس از آن افراد خشونت طلب کنترل ایران را تا مدتی نامعلوم در دست داشته باشند.

بهروش تاکید کرد: افزایش حملات سایبری مقدمه‌ای برای یک درگیری بزرگ است به ویژه آنکه احتمالاتی در خصوص تاخیر در احیای توافق هسته‌ای ایران با غرب و قدرت‌های جهانی نیز وجود دارد.

این پژوهشگر اعتقاد دارد: این تغییر رویه از سوی اسرائیل و هدف قرار دادن زیر ساخت‌های غیر نظامی مرحله پیش از جنگ بوده و این به معنای آن است که اسرائیل فرصت آخر پیش از ورود به عملیات نظامی گسترده علیه تاسیسات هسته‌ای ایران را داده است و این امکان وجود دارد که جهان و خاورمیانه در آستانه مرحله‌ای غیر قابل بازگشت قرار داشته باشند.

لینک کوتاه:

کپی شد