پنج شنبه 31/اکتبر/2024

مقابله با تاکتیک‌های مذاکراتی اسرائیل

پنج‌شنبه 31-اکتبر-2024

ولید عبدالحی

بررسی تاریخی مذاکرات عربی – اسرائیلی که به صورت علنی و محرمانه انجام شده نشان می‌دهد ستون فقرات مذاکرات اسرائیل در سه محور موضوع، زمان و طرف‌های مذاکره بر ایده «تجزیه» مبتنی بوده است که در ذیل به آنها اشاره می‌شود.

1- موضوع:

پس از بررسی تمام مذاکرات میان اسرائیل و هر یک از طرف‌های عربی مشخص می‌شود که اسرائیل موضوع را به اجزایی تقسیم کرده و پس از آن هر جزیی را به اجزای فرعی تقسیم می‌نماید و پس از آن روی تمام جزئیات فرعی مذاکره می‌نماید و برای تحقق دستاوردهای بیشتر در این جزئیات فرعی تلاش می‌کند به طوری که مجموع دستاوردهای جزیی ارزشی بیش از مذاکره بر موضوع کلی دارد. طرف اسرائیلی در موضوع فلسطین این روند را به طور کامل در تمام مذاکرات از توافقات آتش بس 1949 تاکنون اجرا کرده است. به عنوان مثال در اسلو موضوع کلی به موضوعات زمین و ساکنان و سپس موضوع زمین به مناطق الف، ب و ج و پس از آن به مناطق نظامی و مناطق حفاظت شده طبیعی تقسیم شد. پس از آن مساله قدس مطرح گردیده و قدس نیز به مرزهای شهری و اماکن مقدس و پس از آن اماکن مقدس به اماکن یهودی، اسلامی و مسیحی در تمام کرانه باختری تقسیم گردید و همین رویه در آب و برق و سایر موضوعات نیز اجرا شد.

خطر تجزیه و تقسیم موضوع، عقب نشینی در جزئیات فرعی است که در جامعه عربی امری پذیرفته شده به نظر می‌آید اما انباشت دستاوردهای جزیی صیدی گرانبها را نمایان می‌کند و کل بزرگتر از اجزای آن است (Holism).

یکی از پژوهش‌های دانشگاهی در تجارت تاکید دارد «مجموع» سود خرده فروشان از سود عمده فروشان برای همان کالا و همان میزان از آن کالا بیشتر است.

2- زمان:

تقسیم زمان در مذاکرات اسرائیل به دو بخش تقسیم می‌شود که یکی از آنها مسائل فوری و دیگری موضوعاتی است که می‌تواند با تاخیر در دستور کار قرار گیرد که از آنها به مسائل راه حل نهایی تعبیر می‌شود. اسرائیل برای به تاخیر انداختن مسائل تا طولانی‌ترین زمان ممکن تلاش می‌کند در حالی که بر موضوعات فوری که برای آن و نه طرف مقابل دارای اهمیت زیادی است تمرکز می‌کند و امنیت تقریباً مهمترین موضوع فوری برای اسرائیل است. این چیزی است که در به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی کشورهای عربی و عادی سازی روابط با آن ملاحظه می‌شود به طوری که حتی بدون اجرای یک بند از توافق اسلو محقق گردید در حالی که مدت زمان پایبندی اسرائیل به دیگر بندهای اسلو نیز 5 سال بود و این همان روشی است بیش از 31 سال در موضوعات راه حل نهایی از آن استفاده می‌شود.

3- طرف‌های مذاکره:

اسرائیل تمایلی به مذاکره با مجموعی از کشورهای عربی ندارد بلکه با هر کدام از آنها به تنهایی مذاکره می‌کند و حتی هیچ مشکلی با ارتباط گرفتن با نمایندگان اقلیت‌ها در کشورهای عربی شرقی و غربی ندارد. اسرائیل تاکید دارد که مذاکره با هر کشوری به تنهایی تاثیر بیشتری از مذاکره با مجموعه چند کشور دارد لذا اسرائیل با تمام کشورهایی که خواستار عادی سازی روابط بودند به تنهایی و بدون مشارکت هر طرف دیگری مذاکره کرد چرا که مذاکره یکجانبه نتایج بهتری از مذاکره با یک گروه دارد.

خواسته‌های اسرائیل در شرایط کنونی

1- تجزیه موضوع غزه به موضوعات مانند قدرتی جایگزین حماس، وجود یک قدرت بین المللی یا عربی یا مشترک، خلع سلاح غزه، موضوع ورود کمک‌ها، رابطه میان تکمیل روند عادی سازی روابط با حل مساله غزه، موضوع پایان دادن به فعالیت آنروا در فلسطین، منطقه حائل در شمال غزه (طرح ژنرال‌ها)، موضوع نظارت بر مرزهای مصر و اسرائیل، موضوع گروگان‌ها و … . اسرائیل به دنبال ارائه موضوعاتی است که برای آن بسیار مهم است که اولین آنها موضوع گروگان‌ها و نابودی مقاومت و جدایی مسیر غزه از لبنان یا یمن و حتی عراق است – امنیت اولویت اول اسرائیل است – و پس از آن پیگیری بقیه موضوعاتی که بر اساس جدول آنها از اهمیت برخوردار است.

2- تقسیم زمان:

این تقسیم بندی از آنجایی روشن می‌شود که اسرائیل تنها با آتش بس در زمانی کوتاه موافقت می‌کند (مانند پیشنهاد دو روزه اخیر مصر) و در هر مرحله کوتاه که به نتایجی دست پیدا می‌کند مجدداً به جنگ ادامه می‌دهد. سپس ورود کمک‌ها را تا پایان مرحله زمانی به تاخیر انداخته تا فشار محاصره به مقاومت وارد شود و از هر گونه تحولات پس از آن به نفع اسرائیل یا تعیین برنامه‌های آینده مانند انتخابات آمریکا و دیگر مسائل استفاده نماید.

3- تقسیم طرف‌های مذاکره:

اسرائیل از حساسیت‌ ذاتی نهفته میان مصر و قطر آگاه است لذا به حضور هر دو کشور در گروه مذاکرات اشتیاق دارد اما طرفین نسبت به یکدیگر ملاحظات پنهانی دارند که می‌تواند در مقاطعی نمایان شود. اسرائیل تلاش می‌کند از روابط هر یک از طرفین مذاکره (مصر و قطر) برای ارتباط با طرف دیگر استفاده نماید سپس برای بکارگیری کشورهایی که روابط عادی با آن دارند تلاش کرده تا هر کدام از آنها در مذاکره مستقیم یا غیر مستقیم با ارائه تسهیلاتی ایفای نقش کنند تا به اسرائیل برای فشار به مقاومت کمک شود. هدف با مذاکره غیر مستقیم به دست می‌آید زیرا عرب‌ها را به یک تیم مذاکره کننده، تیم عادی سازی، تیم مخالف و تیمی میانه‌رو تقسیم می‌کند و روابط را با هر کدام از آنها به تنهایی مدیریت می‌کند.

نتیجه گیری:

مقاومت باید در هر مذاکره‌ای از همه موارد فوق اجتناب کرده و بر پیوستگی همزمان سه موضوع آتش بس، خروج کامل از غزه و بازگشایی گذرگاه‌ها برای ورود کمک‌ها پافشاری نماید و این باید مبنایی برای پیگیری موضوعات گروگان‌ها باشد و نه بر عکس.

از سوی دیگر مهمترین آزمو‌ن‌ها برای محور مقاومت و میزان پایبندی آن در هفته‌های آینده به ویژه پس از انتخابات آمریکا است و تاکید بر ارتباط میان جبهه‌های مختلف محور مقاومت امری ضروری است. اسرائیل برای بازگرداندن تاکتیک تجزیه از طریق طرح مساله آتش بس در لبنان و پس از آن بحث در موضوع غزه تلاش می‌کند علاوه بر آنکه برای طرح موضوعاتی تلاش می‌کند که می‌تواند محل اختلاف میان مقاومت در غزه و تشکیلات خودگردان در رام الله یا میان گروه‌های مقاومت یا برخی عرب‌ها با گروه‌های مذاکراتی باشد. پس تجزیه ایده مهم در عقل مذاکراتی اسرائیل است اما در مقابل استراتژی مذاکراتی فلسطینی باید وحدت، همراهی و ارتباط موضوع برای محور مقاومت باشد و در عین حال این نباید به مانعی برای برخی تاکتیک‌ها مذاکراتی تبدیل شود به شرط آنکه به استراتژی مذاکراتی لطمه‌ای وارد نکند.

لینک کوتاه:

کپی شد