در فوریه ۲۰۲۵، اندیشکده «میتویم» (نزدیک به وزارت خارجه اسرائیل) مقالهای با عنوان «پیشنهادات ترامپ برای غزه: یک قمار سیاسی با ریسکهای جهانی» به قلم پروفسور اِلی پوده منتشر کرد که به بررسی ابعاد و پیامدهای طرح جنجالی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، میپردازد. این گزارش، که بهتازگی در اختیار رسانهها قرار گرفته، دیدار میان ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی را نقطه عطفی توصیف میکند که فراتر از انتظارات، توجه جهانی را به خود جلب کرده است.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد داده حدود دو میلیون فلسطینی از نوار غزه به کشورهای دیگر منتقل شوند و ایالات متحده مسئولیت اداره این منطقه را بر عهده بگیرد. این ایدهها که با برچسب «خارج از چارچوب» مطرح شدهاند، بهعنوان رویکردی نوآورانه معرفی شدند، اما به گفته نویسنده، فقدان برنامهریزی دقیق و در نظر نگرفتن منافع و محدودیتهای طرفهای درگیر، آنها را به مجموعهای آشوبناک از افکار تبدیل کرده است. برخلاف «معامله قرن» که در ژانویه ۲۰۲۰ با جزئیات ۱۸۱ صفحهای ارائه شد، این پیشنهادات بهصورت ناگهانی و پیش از دیدار با نتانیاهو اعلام شدند و به نظر میرسد بیشتر یک تصمیم لحظهای باشند تا یک طرح مدون.
پروفسور پوده در این گزارش استدلال میکند که رویکرد ترامپ ریشه در اصول تجاری دارد: ارائه پیشنهاداتی افراطی برای رسیدن به هدفی معتدلتر در نهایت، مشابه استراتژیای که لِوی اِشکول، نخستوزیر پیشین “اسرائیل” توصیف کرده بود: «سازش میکنم تا به خواستهام برسم.» با این حال، این طرح از شعارهای انتخاباتی ترامپ که بر اجتناب از مداخلات خارجی تأکید داشت، فاصله گرفته و او را در معرض چالشهای داخلی و بینالمللی قرار داده است. بهویژه، روابط او با رهبرانی چون محمد بن سلمان از عربستان سعودی، رجب طیب اردوغان از ترکیه، عبدالفتاح السیسی از مصر و عبدالله دوم از اردن ممکن است تحت فشار قرار گیرد.
به گزارش میتویم، به جز “اسرائیل”، هیچیک از بازیگران منطقهای یا بینالمللی از این پیشنهاد استقبال نکردهاند. در آمریکا، افکار عمومی و سیاستمداران، پس از تجربه شکستهای پرهزینه در عراق، افغانستان و سوریه، تمایلی به درگیری در ماجراجوییهای جدید ندارند. در منطقه، کشورهای عربی این طرح را بهشدت رد کردهاند، زیرا پذیرش آن نهتنها با منافعشان در تضاد است، بلکه مشروعیت و ثبات حکومتهایشان را به خطر میاندازد. عربستان سعودی، به نمایندگی از محمد بن سلمان، بلافاصله موضع خود را تکرار کرد: تشکیل کشور فلسطینی با مرزهای ۱۹۶۷ و پایتختی قدس، امارات متحده عربی نیز به سرعت همراستا با ریاض موضع گرفت.
مصر و اردن، که در طول جنگ غزه بارها با جابهجایی فلسطینیها مخالفت کردهاند، از پیامدهای ورود جمعیت بزرگ به خاک خود و تأثیر آن بر ثبات داخلی نگرانند. این گزارش تأکید میکند که حتی اجرای توافقی این طرح (بهجای اجبار) هم مخالفت آنها را کاهش نمیدهد و تهدید مالی آمریکا ممکن است نتیجه معکوس داده و به روابط “اسرائیل” با این کشورها آسیب بزند. مراکش نیز، که بهعنوان مقصد احتمالی آوارگان مطرح شده، بهدلیل حمایت تاریخی از فلسطین و میزبانی مذاکرات اسرائیلی-فلسطینی، از مشارکت سر باز میزند.
این مقاله هشدار میدهد که همکاری با طرح آمریکا میتواند رژیمهای عربی را در نظر مردم خود خائن جلوه دهد و پروژه فلسطین را نابود کند. پوده خاطرنشان میکند که حمایت مردمی از آرمان فلسطین در جهان عرب، که در نظرسنجیها نیز مشهود است، برای رهبران این کشورها قابل چشمپوشی نیست و به نظر میرسد ترامپ درک درستی از این اهمیت نمادین ندارد و گمان میکند با پول میتوان همهچیز را خرید.
از منظر فلسطینیها، این پیشنهاد تهدیدی جدی است. ارزشهایی چون قدس، حق بازگشت و صمود (پایبندی به سرزمین) در فرهنگ آنها ریشهدار است و طرح ترامپ میتواند جنگ ۷ اکتبر را به «نکبت دوم» تبدیل کند و هویت فلسطینی و حقشان برای کشور مستقل – که اکثر جهان آن را به رسمیت میشناسد – را زیر سؤال ببرد.
این گزارش همچنین به نکته دیگری در سخنان ترامپ اشاره میکند: بازنگری الحاق بخشهایی از کرانه باختری (یهودا و سامره). این موضوع میتواند بحث الحاق منطقه C را، که پس از «معامله قرن» کمرنگ شده بود، دوباره شعلهور کند و اعتراضات گستردهای در جهان عرب و فلسطین به دنبال داشته باشد.
پروفسور پوده حدس میزند که شاید این پیشنهادات شوکآور برای رسیدن به هدفی معتدلتر طراحی شده باشند، اما بعید است خریداری پیدا کنند. او هشدار میدهد که مطرح شدن چنین ایدههایی توسط آمریکا میتواند هنجارهای بینالمللی را تضعیف کند. بهعنوان راهحل، پیشنهاد میدهد ترامپ بهجای جابهجایی مردم، طرحی مشابه مارشال را برای بازسازی غزه اجرا کند – برنامهای که اروپا را پس از جنگ جهانی دوم با هزینهای معادل ۱۷۳ میلیارد دلار امروزی احیا کرد.
در پایان، گزارش میتویم نتیجهگیری میکند که واکنشها به این پیشنهادات تازه آغاز شده و ممکن است به هیاهویی گذرا یا طوفانی ویرانگر تبدیل شود. شدت خسارات احتمالی هنوز مشخص نیست، اما این طرح بهعنوان یک قمار سیاسی پرمخاطره توصیف شده است که ریسکهای جهانی را به همراه دارد.
