تلآویو پس از پایان جنگ غزه، تحقیقات جامعی را درباره عملکرد ارتش «اسرائیل» در جریان حمله غافلگیرکننده 7 اکتبر 2023 توسط حماس آغاز کرد. این حمله که با برنامهریزی دقیق و هماهنگی گسترده انجام شد، ارتش «اسرائیل» را در سه سطح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی غافلگیر کرده و به یکی از بزرگترین شکستهای نظامی این کشور تبدیل شد.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی فلسطین به نقل از پایگاه خبری الجزیره، سرتیپ فایز الدویری اعلام کرد که این عملیات از نظر استراتژیک غیرمنتظره بود، حتی با وجود برخی نشانهها و مقدمات احتمالی که میتوانست وقوع آن را پیشبینی کند. تحقیقات ارتش عبری نشان داد که نیروهای نظامی این کشور در ساعات اولیه حمله بهطور کامل از هم پاشیدند و “تیپ غزه” در زمانی کوتاه بهطور کامل سقوط کرد. همچنین مشخص شد که یحیی السنوار، از رهبران حماس، از سال 2017 برای این عملیات برنامهریزی کرده بود، درحالیکه ارتش «اسرائیل» بهجای آمادهسازی مناسب، به فناوریهایی مانند دیوارهای امنیتی و سیستمهای تکنولوژیکی برای حفاظت از مرزها متکی بوده و از ارتقای توان دفاع زمینی غفلت کرده بود.
در سطح عملیاتی، ارتش صهیونیستی هرگز احتمال نمیداد که حماس بتواند عملیاتی در این مقیاس را در داخل مرزها اجرا کند. پرتاب بیش از سه هزار موشک در لحظات آغازین حمله و نفوذ به نقاط حساس نظامی مانند پایگاه 8200، گویای برنامهریزی دقیق و توان بالای شاخه نظامی حماس، گردانهای القسام، بود. ارتش «اسرائیل» به دلیل ضعفهای ساختاری و عملکردی قادر به واکنش مناسب در برابر این حمله نبود. سقوط سریع “تیپ غزه” در کمتر از سه ساعت، بازتابی از نبود آمادگی و ضعف شدید در توان نیروهای زمینی بود. دستگاه نظامی رژیم صهیونیستی ظهر همان روز با اتکا به نیروی هوایی توانست تا حدودی تعادل را بازگرداند، اما نیروهای زمینی همچنان تحت فشار بودند. وضعیت تنها با استفاده از آتش سنگین و هماهنگ در سطح ستاد کل طی روزهای بعد تثبیت شد.
یکی از دلایل اصلی این شکست، تغییرات ساختاری در دستگاه نظامی صهیونیست ها طی سالهای اخیر بود. این تغییرات، که بر تقویت نیروی هوایی، هوش مصنوعی و موانع فنی مانند دیوارهای بتنی متمرکز شده بود، عملاً به تضعیف توانایی و آمادگی نیروهای زمینی منجر شد. علاوه بر این، تمرکز تل آویو بر تهدید اصلی خود یعنی ایران و نادیده گرفتن غزه بهعنوان یک “جبهه ثانویه” نقش مهمی در این شکست ایفا کرد. برخلاف حزبالله که آشکارا تواناییهای نظامی خود را به نمایش میگذارد، حماس بهعنوان یک “صندوق سیاه” عمل کرده و اطلاعات کمی از قدرت و تجهیزات خود ارائه داده است. این امر باعث شد که ارتش مذکور نتواند برآورد دقیقی از توان نظامی حماس داشته باشد. بهعنوان مثال، تخمین تعداد نیروهای حماس بین 35 هزار تا 50 هزار نفر متغیر است و تعداد موشکهای در اختیار این گروه نیز بهطور دقیق مشخص نیست.
تحقیقات یادشده پیامدهای گستردهای برای ساختار و عملکرد این نهاد به همراه داشته است. این گزارش به استعفای چندین فرمانده ارشد از جمله رئیس ستاد کل ارتش، هرتسی هالوی، فرمانده جبهه جنوبی و برخی از مقامات امنیتی منجر شد. تحلیلگران پیشبینی میکنند که این شکست موجب تقویت گرایشهای راستگرایانه افراطی در ارتش صهیونیستی شود و تغییرات عقیدتی و ساختاری بیشتری را به دنبال داشته باشد. این تغییرات میتوانند بر آینده ارتش تأثیرات عمیقی بگذارند، بهویژه در کرانه باختری که اکنون شاهد تخریبهای گسترده و استفاده از تانکها و هواپیماها در عملیات نظامی هستیم. این اقدامات که بهعنوان “زبان جدید” در نظامیگری «اسرائیل» توصیف شده، نشاندهنده تغییر در رویکرد نظامی این کشور است. رئیس ستاد جدید، ایال زمیر، که بهعنوان فردی با گرایشهای افراطیتر شناخته میشود، احتمالاً این روند را تشدید خواهد کرد.
این تحلیل نشان میدهد که عملیات 7 اکتبر نهتنها موفقیتی استراتژیک برای حماس محسوب میشود، بلکه ضعفهای ساختاری و عملیاتی ارتش عبری را نیز عیان کرد. پیامدهای سیاسی، نظامی و اجتماعی این شکست احتمالاً در آینده بر سیاستها و عملکرد دستگاه نظامی صهیونیست ها تأثیرگذار خواهد بود و ممکن است به بازنگریهای عمیقی در استراتژیهای دفاعی و امنیتی این رژیم منجر شود.
