پیمان ابراهیم دومین ابتکار دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، در ارتباط با مسئله “اسرائیل” و فلسطین بود که در سال 2020 از آن رونمایی شد. در بخش قبلی به بررسی نخستین طرح ترامپ در این باره پرداختیم که عبارت از طرح صلح موسوم به «معامله قرن» بود.
پیمان ابراهیم با هدف عادیسازی روابط بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی طراحی شده بود و به طور مشخص، شناسایی موجودیت “اسرائیل” و برقراری روابط رسمی دیپلماتیک بین این رژیم و دولتهای عربی را ترویج میداد.
پیشینه و زمینههای شکلگیری
به طور کلی تا کنون 2 موج عادی سازی روابط میان دولتها (یا گروهها و تشکیلات عربی) با “اسرائیل” به وقوع پیوسته است؛ در فاز نخست دو کشور عربی مصر (1979) و اردن (1994) – روابط دیپلماتیک رسمی با “اسرائیل” برقرار کردند. همچنین سازمان آزادیبخش فلسطین نیز در جریان مذاکرات اسلو وارد این مسیر شد و با کنار گذاشتن مشی مبارزه مسلحانه، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. این درحالیست که دیگر کشورهای عربی و اسلامی به طور سنتی از به رسمیت شناختن “اسرائیل” امتناع میکردند و این موضع را به حل مسئله فلسطین مشروط میکردند.
دولت ترامپ بر این باور بود که میتوان با ایجاد روابط بین “اسرائیل” و کشورهای عربی، صرف نظر از وضعیت مذاکرات سازش میان دو طرف و عدم پایبندی تل آویو به تعهدات خود در همین توافقات، روند تحولات منطقهای را به سوی نوعی ثبات همسو با منافع “اسرائیل” و آمریکا سوق دهد. این رویکرد در تضاد با سیاستهای سنتی آمریکا و اجماع بینالمللی قرار داشت که حل مسئله فلسطین را پیشنیاز عادیسازی روابط میدانستند.
محتوا و کشورهای امضاکننده
پیمان ابراهیم در ابتدا با امضای توافقنامههای عادیسازی روابط بین “اسرائیل”، امارات متحده عربی و بحرین در 15 سپتامبر 2020 در کاخ سفید آغاز شد. در ادامه، مراکش (دسامبر 2020) و سودان (ژانویه 2021) نیز به این روند پیوستند.
این توافقنامهها شامل موارد زیر بود:
برقراری روابط دیپلماتیک کامل
تبادل سفیر
همکاری اقتصادی و تجاری
گشایش خطوط هوایی مستقیم
همکاری در زمینههای امنیتی، فناوری و انرژی
پیامدها برای مسئله فلسطین
پیمان ابراهیم واکنشهای متفاوتی در جهان برانگیخت:
حامیان: معتقد بودند این توافق به ثبات منطقهای کمک میکند و میتواند روزنهای برای حل مسئله فلسطین باشد، چرا که کشورهای عربی اکنون میتوانند نفوذ بیشتری بر “اسرائیل” داشته باشند.
منتقدان: استدلال میکردند که این پیمان آرمان فلسطین را تضعیف میکند، زیرا اهرم فشار اصلی اعراب بر “اسرائیل” – یعنی عدم شناسایی – را بدون دریافت امتیازات مشخص برای فلسطینیان از بین میبرد.
مقامات فلسطینی این توافقنامهها را «خیانت» به آرمان فلسطین توصیف کردند و مدعی شدند که کشورهای عربی امضاکننده، اجماع عربی برای حل مسئله فلسطین پیش از عادیسازی روابط با “اسرائیل” را نقض کردهاند.
پیمان ابراهیم نشاندهنده تغییر پارادایم در رویکرد به مناقشه اسرائیل-فلسطین بود. این توافق به جای تأکید بر «صلح در برابر زمین» یا حل دو دولتی، بر منافع مشترک “اسرائیل” و کشورهای عربی متمرکز بود. بنیامین نتانیاهو از این توافق با عنوان یک پیروزی یاد کرد و گفت پیمان ابراهیم، باعث شد وتوی فلسطینیها از برابر روابط “اسرائیل” و دولتهای عربی برداشته شود. وی همچنین ایده مستتر در این توافق را «صلح برای صلح» خواند که رقیب صلح در برابر زمین به حساب میآید.
دولت بایدن، با وجود اختلافات سیاسی با ترامپ، از پیمان ابراهیم حمایت کرده و برای گسترش آن به سایر کشورها تلاش کرد. با این حال، چالشهای اساسی مربوط به حقوق فلسطینیان همچنان باقی مانده است.
در سومین مقاله از این مجموعه به بررسی طرح جدید دونالد ترامپ برای آینده نوار غزه خواهیم پرداخت که از آن به «ریوییِرای خاورمیانه» یاد میشود.