طی پروندههای حقوقی گذشته، صهیونیستها متحمل هزینههای گزاف مادی و معنوی شدند. آنها مجبور شدند لابیهای بسیاری را برای بی نتیجه گذاشتن نتایج حقوقی به کار گیرند و این مسئله هزینههای فراوانی در عرصه سیاسی برای آنها به وجود آورد.
طی روزهای گذشته براساس دادخواستی که تشکیلات خودگردان فلسطین علیه رژیم صهیونیستی به دادگاه لاهه ارائه کرده، این دادگاه اعلام کرد بنا دارد در خصوص دادخواست مطرح شده از سوی حکومت خودگردان، اقدام به تحقیق و بررسی کند. دادگاه لاهه اعلام کرد فلسطین عضو دادگاه لاهه است و دادخواستی که ارائه کرده، قانونی است لذا این دادگاه به تحقیق در پروندههایی که ارائه شده خواهد پرداخت.
پروندههای ارائه شده علیه رژیم صهیونیستی
تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان بازوی اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین – که تنها نماینده رسمی و قانونی ملت فلسطین در سازمان ملل محسوب میشود- دادخواستی به دادگاه بین الملل لاهه ارائه کرده که در آن 3 پرونده را برای دادرسی در اختیار دادگاه قرار داده است.
- پرونده جنگ 51 روزه سال 2014
براساس آنچه دادگاه لاهه اعلام کرده است، به درخواست فلسطینیها در جنگ سال 2014، رژیم صهیونیستی در 3 مورد ( براساس اعلام دادگاه لاهه 3 زمان مشخص)، نظامیان رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به نوار غزه اقداماتی را انجام دادهاند که مشکوک به جنایت جنگی است. یعنی میتوان آن اقدامات را جنایت جنگی دانست. آن اقدامات به طور مشخص از سوی دادگاه لاهه مشخص نشده است و تنها گفته شده که 3 واقعه مشخص در 3 زمان مشخص به عنوان مصادیق جنایت جنگی مدنظر قرار دارند.
- راهپیمایی بازگشت
دومین پروندهایی که از سوی فلسطین برای بررسی و شکایت به دادگاه لاهه ارائه شده، پرونده حمله نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی به تظاهرکنندگان راهپیمایی بازگشت در مرزهای نوار غزه با سرزمینهای اشغالی سال 1948 است. در این پرونده، مطرح شده که نظامیان رژیم صهیونیستی افراد بیدفاع را با گلولههای جنگی هدف قرار دادهاند. دادگاه لاهه از جزئیات این درخواست مطلبی را رسانهای نکرده است اما براساس آنچه طی 2 سال مستمر راهپیمایی در مرزهای غزه ثبت شده ، صهیونیستها در این راهپیمایهای مسالمت آمیز، تظاهرکنندگان، اصحاب رسانه و خودروها و نیروهای کمکرسان و امدادی را هدف قرار دادهاند. عمده این هدف نیز توسط تک تیراندازان ارتش رژیم صهیونیستی انجام شده است.
- غصب اراضی فلسطینیها
براساس قطعنامههای 242 و 338 سازمان ملل ، قدس شرقی، پایتخت فلسطین و شهری اشغال شده است. علاوه بر آنکه براساس توافقنامه اسلو- که مورد توافق سازشکاران فلسطینی با صهونیستها است و مقاومت آن را قبول ندارد- کرانه باختری و نوار غزه مناطقی هستند که به دولت فلسطین اختصاص دارند. اما صهیونیستها طی تمام مدتی که توافقنامه اسلو بین آنها و ساف در جریان بوده است با دادن مجوز ساخت مجتمعهای شهرکنشن در این دو منطقه ، زمینهای فلسطینیان را غصب کردهاند. آنها در قدس تمام آنچه به فلسطینیان تعلق دارد را بلعیده، حتی اجازه تعمیر خانههای فلسطینیان را به آنها نمیدهند. بر این اساس، هر گونه اقدام سلطه گرانه در مناطق فوق غصب و غیر قانونی است و صهیونیستها متهم به اشغال در آن مناطق هستند.
ترس صهیونیستها و اقدامات ناشی از آن
براساس اقدامی که تشکیلات خودگردان به نمایندگی از ساف انجام داده، صهیونیستها به شدت به تکاپو افتادهاند. در همین راستا آنها به دنبال لابیهای صهیونیستی آمریکا افتادهاند تا دولت بایدن را متقاعد کنند که مانع این اقدام فلسطینیها شود. از سوی دیگر برخی کشورهای غربی و همراه با غرب مثل استرالیا، آلمان، اتریش و جمهوری چک را تشویق کردهاند تا این اقدام را غیر قانونی بخوانند.
ترس صهیونیستها از این اقدام حکومت خودگردان در این راستا است که اگر هر حکمی در مسیرهای نامبرده فوق، از سوی ساف به صدور حکمی علیه صهیونیستها بیانجامد، سرانجام آن این خواهد شد که رفت و آمد مقامات رژیم صهیونیستی، شامل نخست وزیر رژیم صهیونیستی، وزیران کابینه، رئیس ستاد ارتش و فرماندهان یگانهای کوچک ارتش رژیم صهیونیستی، به کشورهای جهان محدود خواهد شد و این مقامات نخواهند توانست به دیگر نقاط دنیا سفر کنند. چرا که با حکم قضایی دادگاه لاهه دستگیر و دادگاهی خواهند شد.
سابقه اقدامات حقوقی علیه رژیم صهیونیستی
پیش از این ساف در مواردی شبیه به موارد فوق، اقدام به ارائه دادخواست حقوقی علیه رژیم صهیونیستی کرده است که مهمترین و معروف ترین آنها گزارش «گلدستون» مربوط به جنگ 22 روزه در سال 2009 و دادخواست ساف علیه عاملان آتش زدن خانواده دوابشه است. ماجرایی که در آن پدر و مادر و کودک نوزاد خانواده دوابشه در آن در آتش سوزانده شده، تنها کودک خردسال 5 ساله آنها زنده ماند.
گزارش گلدستون به محکومیت فرماندهان رژیم صهیونیستی ختم شد اما آنقدر لابیهای صهیونیستی به نگارنده آن فشار وارد کردند که سرانجام «گلدستون» گزارش خود را پس گرفت.
دادخواست خانواده وابشه پس از 5 سال هنوز به نتیجه نرسیده است و دادگاه رژیم صهیونیستی نیز متهم ردیف اول آن پرونده را چندی پیش تبرئه کرد.
با وجود این سابقه اقدام حقوقی علیه رژیم صهیونیستی، تنها چیزی که میتوان از این اقدام انتظار داشت، سرنوشت همان پروندههای قبلی است. اما سؤال اینجا است که چرا صهیونیستها با وجود این شرایط باز هم به صرافت افتادهاند تا این اقدام را در نطفه خفه کنند؟
چرا صهیونیستها به صرافت افتادهاند؟
طی پروندههای حقوقی گذشته، صهیونیستها متحمل هزینههای گزاف مادی و معنوی شدند. آنها مجبور شدند لابیهای بسیاری را برای عقیم گذاشتن نتایج حقوقی به کار گیرند و این مسئله هزینههای فراوانی در عرصه سیاسی برای آنها به وجود آورد. در یک نمونه، زمانی که هنوز «گلدستون» گزارش خود را پس نگرفته بود در سال 2012 هنگامی که نتانیاهو با کابینه خود به لندن سفر کرده بود با حکم یک دادگاه محلی در لندن مواجه شد که قصد داشت برخی وزیران کابینه وی را دستگیر کند و وزیران نامبرده بدون آنکه از هواپیما پیاده شوند مجبور به بازگشت به سرزمینهای اشغالی شدند.
اما مهمتر از این هزینه، هزینه سنگینی بود که صهیونیست نزد افکار عمومی پرداخت کردند. با محکوم شدن صهیونیستها، افکار عمومی به شدت نسبت به این رژیم منزجر شدند. این انزجار، واکنشهای مردمی وسیعی در کشورهای مختلف به بار آورد. این هزینه برای صهیونیستها بسیار سنگینتر از هزینههای مادی ناشی محکوم شدن است که تاب تحمل آن را ندارند.
به طور کلی باید گفت ارائه دادخواست علیه صهیونیستها -به دلیل آنکه زیرساختهای مجامع بین الملل وابسته به حامیان رژیم صهیونیستی هستند و به نفع آنها عمل میکنند- نتیجه حقیقی خود را در بر نخواهد داشت اما در دو حیطه میتواند عرصه را بر آنها تنگ کند. اول اینکه هزینههای مقطعی و کوتاه مدت بر صهیونیستها تحمیل میکند که در اقدامات کوتاه مدت آنها تأثیر خواهد گذاشت. و دوم آنکه، نتایج حقیقی این اقدامات در افکار عمومی خود را نشان میدهد و با برداشتن نقاب از چهره سیاه صهیونیستها آنها را هر روز در نزد افکار عمومی جهان منفورتر خواهد کرد.
منبع : تسنیم ، 18/11/1399