مرکز سیاستها و استراتراتژیهای اسرائیل ” هرتزلیا (IPS) “
به ریاست ژنرال (احتیاط) عاموس گلعاد
الف- تنشهای اوکراین افزایش یافته و عرصه بین الملل با بدترین بحران پس از پایان جنگ سرد مواجه شده است. مسکو به دنبال تضعیف نظم جهانی است که رهبری آن را آمریکا بر عهده داشته و قصد دارد ساختار امنیتی مطابق با منافع استراتژیک خود در اروپا را بنا نهاده و از الحاق اوکراین به ناتو جلوگیری نماید.
کارتهایی که در دستان پوتین رئیس جمهور روسیه قرار دارد وی را برای اتخاذ تصمیم و انتخاب راه حلی میانه که پاسخگوی خواستههای امنیتی این کشور در اوکراین (عدم الحاق اوکراین به ناتو) و اروپای شرقی (محدود شدن تسلیح این منطقه) باشد و همچنین اشغال محدود شرق اوکراین و حتی اشغال بخش گستردهای از کشورهای مختلف و تغییر نظام کنونی ، توانمند میسازد.
روسیه نمیتواند از خواستههای خود عقب نشینی کند مگر آنکه به موفقیتی مهم دست یابد که به استراتژی عقب نشینی غرب از مرزهای استراتژیک در اروپای شرقی و تقویت جایگاه روسیه در داخل و خارج کمک کند.
هدف مسکو پایان دادن به مجادلات در خصوص الحاق اوکراین به ناتو و جلوگیری از استقرار نیروهای غربی در مناطقی است که به منزله تهدید امنیتی برای روسیه به شمار میرود.
غرب نیز به نوبه خود تلاش خواهد کرد خسارت زیادی به اقتصاد روسیه وارد کرده و جایگاه این کشور در عرصه بین الملل را تضعیف نماید.
آمریکا قدرت خود برای تشکیل ائتلاف اروپایی تحت رهبری خود را ثابت کرده اما اثر بخشی ابزارهای تحریمی و بازدارندگی همچنان در هالهای از ابهام قرار دارند. حمله نظامی به اوکراین بر ساختار امنیتی همه جانبه در اروپا تاثیر گذار بوده و میتواند انسجام اتحادیه اروپا را تضعیف نماید که البته در مواجهه با این بحران عملاً از خود ضعف نشان داده است. اقدام نظامی در اوکراین همچنین رقابت و بی اعتمادی میان غرب و روسیه را افزایش داده و بر اقتصاد جهانی و قیمت انرژی تاثیر گذار است. علاوه بر آن در جریان این بحران احتمال انجام اقدام مشابه توسط چین (در خصوص تایوان) و کره شمالی در برابر آمریکا قرار خواهد داشت.
توصیهها:
1- تضعیف نظم جهانی و صعود روسیه و چین به عنوان قدرت جهانی تسلط آمریکا بر توازن قوا در خاورمیانه و قدرت اسرائیل برای مانور میان واشنگتن، پکن و مسکو را تحت تاثیر قرار میدهد. علاوه بر آن تقویت نفوذ روسیه و چین در خاورمیانه تاثیرات مستقیمی بر رقابت تسلیحاتی منطقهای و برتری نسبی نظامی اسرائیل خواهد داشت. در چنین شرایطی اسرائیل به تقویت ائتلاف استراتژیک با آمریکا نیاز دارد تا برتری نظامی و امنیتی خود را حفظ کند.
2- بحران اوکراین بیانگر اهمیت خاورمیانه برای واشنگتن در رقابت استراتژیک جهانی علیه روسیه و چین است. آمریکا به بازار انرژی خاورمیانه به عنوان عاملی برای به چالش کشیدن انحصار طلبی روسیه در اروپا نگاه میکند. خطوط کشتیرانی بین المللی و موقعیت جغرافیایی استراتژیک خاورمیانه در پهنه شطرنج جهانی، سرمایه گذاریهای مداوم آمریکا در منطقه را در پی خواهد داشت. با وجود نیاز واشنگتن به تمرکز بر چین و روسیه در عرصه بین المللی به عنوان اولویت اول و فوری اما این وضعیت فرصتی برای اسرائیل جهت بهره برداری از چالشهای منطقهای فراهم میکند تا با استفاده از حمایت همه جانبه آمریکا (سیاسی و نظامی) برای تقویت روابط استراتژیک خود با جهان عرب اقدام نماید.
3- حمله نظامی به اوکراین به یک بحران اقتصادی و افزایش قیمت انرژی منتهی خواهد شد به نحوی که بر ثبات رژیمهای منطقه خاورمیانه تاثیر گذار خواهد بود. کشورهای با بدهیهای فراوان که به واردات انرژی و گندم اتکا دارند با افزایش قیمتها و نسبت دیون به تولید ناخالص داخلی مواجه شده که بر ثبات آنها تاثیر گذار خواهد بود. اسرائیل باید امکان آغاز موج دیگری از اعتراضات منطقهای را مد نظر داشته باشد.
4- اسرائیل باید تا حد امکان به بحران اوکراین ورود نداشته باشد تا سازوکار هماهنگی با روسیه و آزادی عمل آمریکا در سوریه در خطر قرار نگیرد و ائتلاف استراتژیک اسرائیل با واشنگتن دچار اختلال نشود.
ب- مذاکرات هستهای در وین پس از وقفهای کوتاه برای مشورت هیئتهای دیپلماتیک با پایتختهای خود ادامه یافته و به مراحل نهایی خود نزدیک میشود. ایران همچنان بر مواضع اصلی خود پافشاری دارد که عبارتند از: رفع کامل تحریمها و پایبندی آمریکا به عدم نقض مجدد این توافق.
از همین جهت واشنگتن به شرکتهای اروپایی، چینی و روسی اجازه داد در زمینه مسائل غیر نظامی هستهای با ایران همکاری نموده و آنها را از ذیل تحریمهای اعمال شده علیه این کشور خارج کرد. برداشتن این گام بیانگر آن است که واشنگتن میخواهد جدیت خود برای به حرکت درآوردن چرخ مذاکرات را نشان دهد اگر چه متحدان خاورمیانهای آن به این اقدام آمریکا انتقاد دارند. کاملاً روشن است که آمریکا و روسیه هماهنگی خوبی در مذاکرات وین با یکدیگر دارند. از سوی دیگر همزمان با آغاز مذاکرات، ایران از تکمیل یکی از پروژههای موشکی نقطهزن دور بُرد خود (1450 کیلومتر) پرده برداشت که توسط سپاه پاسدران اجرا شده است. این اقدام حاوی پیامی روشن بود مبنی بر اینکه پروژه موشکی ایران ادامه یافته و سرمایه گذاری در برنامه موشکهای بالستیک همچنان ادامه مییابد.
مذاکرات هستهای در مرحله حساسی بوده و روشن است که آمریکا برای عقب نشینیهای گسترده جهت دستیابی به توافقی جدید آمادگی دارد.
به سرانجام رسیدن یا عدم دستیابی به این توافق برای ایران فشاری محسوب نمیشود چنانچه این مسئله در سخنان ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران در 11 مارس مشهود است. وی تاکید کرد تهران امید زیادی به مذاکرات وین نداشته و ایران برای توسعه سیاست خارجی متوازن خود در قبال دیگر قدرتهای جهانی و منطقهای تلاش میکند.
توصیهها:
1- اسرائیل باید برای سناریوی امضای توافق هستهای قدرتهای جهانی با ایران که در راستای منافع امنیت ملی اسرائیل نیست آماده باشد. به عنوان بخشی از این آمادگی باید این احتمال مد نظر قرار گیرد که این توافق تحریمها و یا بخش زیادی از آنها را رفع نماید و هرگز پروژههای دانش محور بلند مدت و قدرت آتش پیشرفته این کشور (موشکهای بالستیک و پهپادهای انتحاری) را محدود نکرده و به دانش و توان هستهای ایران خسارتی وارد نمینماید. علاوه بر آنکه باید احتمال داد این توافق هزینهای برای اقدامات ایران در منطقه علیه اسرائیل و متحدان آمریکا ایجاد نخواهد کرد. در صورت تحقق چنین سناریویی تهدید امنیتی همه جانبه ایران علیه اسرائیل افزایش خواهد یافت.
2- اسرائیل برای تقویت روابط استراتژیک و امنیتی خود با نظامی عربی سنی به حمایت آمریکا نیاز دارد تا از این طریق نفوذ ایران را مهار نموده و عمق استراتژیک خود را توسعه داده و زیر ساختهای امنیتی که نقشی اساسی دارند را طراحی نماید.
3- اسرائیل باید به اقدامات خود از طریق ارتش برای تضعیف ایران در سوریه را ادامه داده و اراده خود برای توقف تحرکات ایران که موجب تضعیف ثبات منطقهای میشود را برای کشورهای منطقه تشریح نماید.
4- ائتلاف استراتژیک با آمریکا یکی از اصول اساسی امنیت اسرائیل بوده که باید آن را حفظ و توسعه بخشید حتی اگر واشنگتن با ایران توافق هستهای جدیدی امضا کند. اسرائیل نیازمند استفاده از این توافق برای تقویت برتری خود از طریق ایجاد سریع ظرفیتهای جدید و استفاده از حمایت نظامی و سیاسی آمریکا برای دستیابی به ائتلاف منطقهای با اردوگاه کشورهای عربی سنی است.
ج- هم اکنون مسئله فلسطین در گفتمان نظام بین الملل در مواجهه با حوادث جدید به حاشیه رانده شده اما با این حال به دلیل انتقادات رو به افزایش مردم از فساد و رفتارهای نهادهای وابسته به تشکیلات خودگردان فلسطین و همچنین رئیس آن ، وخامت اوضاع در کرانه باختری افزایش یافته است. (نشست اخیر سازمان آزادی بخش فلسطین که رهبران جدید این سازمان در آن انتخاب شده و در آن تصمیمات سختی علیه اسرائیل اتخاذ شد اما مردم این تصمیمات را به سخره گرفتند) علاوه بر آن فعالیتهای حماس در توسعه زیر ساختهای (تروریستی) و تحریک علیه اسرائیل افزایش یافته علاوه بر آنکه شاهد رشد روز افزون گفتمان «روز بعد از ابومازن» هستیم.
حماس همچنان به سرمایه گذاری برای تقویت جایگاه سیاسی خود در عرصه فلسطین و همچنین توسعه زیرساختهای خود در کرانه باختری و افزایش اقدامات مردمی علیه اسرائیل تلاش میکند.
در عین حال تلاش ها برای بازسازی نوار غزه با محوریت مصر، قطر و اسرائیل ادامه داشته و آرامش نسبی همچنان برقرار است.
اسرائیل برای دستیابی به توافقات بلند مدت با حماس همزمان با فراهم سازی انگیزههای قابل توجه اقتصادی تلاش میکند اما حماس همچنان از اصول خود عقب نشینی نمیکند که این اصول عبارتند از ادامه سرمایه گذاری برای تقویت توان نظامی، هدایت اقدامات در کرانه باختری، پیگیری سیاست سختگیرانه در مسائل مربوط به اسرا و مفقودین و همچنین آمادگی برای نبرد جهت دستیابی به رهبری تشکیلات خودگردان فلسطین در «روز پس از ابومازن».
توصیهها:
1- اسرائیل باید همچنان به تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین از طریق سرمایه گذاری برای ثبات اقتصادی و افزایش کیفیت زندگی فلسطینیان ادامه دهد و در کنار آن به ضربه زدن ساختاری به زیرساختهای (تروریستی) ادامه دهد. اما با این حال اسرائیل باید بداند که این گونه اقدامات دارای تاثیرات موقت بوده و مدیریت درگیری بدون تدوین یک استراتژی بلند مدت و تصمیم گیری برای اقدام فعال جهت طراحی شروطی که مفهوم جدایی را حفظ کرده و زیر بنایی برای سیاستهای آینده است ضروری است.
2- بدون داشتن ابتکار عمل و یک استراتژی همه جانبه اسرائیل به حماس اجازه خواهد داد تا خود را در عرصه فلسطین و در راستای تضعیف تشکیلات خودگردان فلسطین تقویت نماید. (بسیاری اعتقاد دارند تشکیلات خودگردان فلسطین به لحاظ اقتصادی تقویت نشده است) علاوه بر آنکه حماس میتواند تعامل عمیق خود در جامعه فلسطین به ویژه در کرانه باختری را قوت بخشد که این مسئله میتواند به عملی شدن کشور واحد منتهی شود و این اتفاق از قابلیت لازم برای تبدیل شدن به بحرانی در عرصه بین الملل در پی افزایش اتهامات علیه اسرائیل به دلیل سیاستهای نژاد پرستانه برخوردار است.