دوشنبه 12/می/2025

توطئه برای نابودی دمکراسی در فلسطين

دوشنبه 25-دسامبر-2006

برای کسی که وضعیت نابسامان اقتصادی در سرزمین های اشغالی و مخالفت بانک ها با تحویل کمک های کشورهای عربی به تشکیلات خودگردان را که از بیم رویایی با مجازات آمریکا صورت می گیرد، پیگیری می کند این سئوال مهم مطرح می شود که آیا ایالت متحده آمریکا تصمیم گرفته است با رژیم صهیونیستی در از بین بردن تجربه دمکراتیک فلسطینیان که با شرکت در انتخابات جنبش فتح را از کرسی های دولت پایین کشیده اند و دولت حماس را جایگزین آن کرده اند، شرکت کند. این سئوال تنها در قبال موضع مشترک آمریکایی ـ صهیونیستی مطرح نمی شود بلکه در قبال همه دولت های عربی نیز مطرح می گردد، این بدان معناست که واشنگتن نحوه دعوت خود را به سوی دمکراسی تغییر داده است. یعنی عمل و نتیجه روند دمکراسی باید در راستای رویکرد آمریکایی ـ “اسرائیلی” باشد و گرنه نتایج آن از نظر این دو دولت بی ارزش است. آخرین نظرسنجی که در بین ساکنان کرانه باختری و نوار غزه در زمینه تحریم اقتصادی و سیاسی دولت جدید صورت گرفته است دو رویکرد مهم را نشان داد که باید بین آن دو تفاوت قائل شد، رویکرد اول اینکه دکتر خلیل الشقاقی مدیر مرکز آمار اعلام کرد که تهدیدات رژیم صهیونیستی و غرب سبب تقویت جایگاه حماس در بین افکار عمومی فلسطین می شود. نتایج این نظر سنجی نشان می دهد با وجود محاصره و تهدیداتی که علیه دولت جدید صورت می گیرد محبوبیت حماس از زمان تأسیس آن در سال 1987 سال آغاز انتفاضه به بالاترین حد خود رسیده است به طوری که 47 درصد از مردم اعلام کردند که در صورت برگزاری انتخابات به جنبش حماس رأی می دهند در حالی که جنبش فتح تنها 39 درصد از آرا را از آن خود کرد. اما رویکرد دوم که باید درباره آن تأمل کرد، این است که حمایت از حماس در مقابله با تحریم به معنای تأیید موضع این جنبش در قبال سازش از سوی اغلب فلسطینیان نیست بلکه شمار زیادی از سئوال شوندگان یعنی 75 درصد بر لزوم اجرای مذاکرات بین دولت حماس و “اسرائیل” به منظور دستیابی به راه حل مسالمت آمیز در زمینه درگیری که به تشکیل دولت فلسطینی در کنار دولت صهیونیستی می انجامد، تأکید کردند.همچنین این درصد بالای سئوال شوندگان بر لزوم راه حل مسالمت آمیز در چارچوب به رسمیت شناختن متبادل تأکید کردند، اینکه “اسرائیل” فلسطین را به عنوان دولت ملت فلسطین به رسمیت بشناسد و در مقابل فلسطین نیز رژیم صهیونیستی را به عنوان دولت ملت یهود به رسمیت بشناسد. ارزیابی من درباره این رویکرد این است که ملت فلسطین دولت حماس را انتخاب نکرده است تا وارد جنگ جدیدی برای نابودی “اسرائیل” شود بلکه این انتخاب بدان خاطر بوده است تا ناکامی جنبش فتح را در زمینه تشکیل دولتی فلسطینی در کنار دولت “اسرائیل” جبران کند. در اغلب اظهارات این نکته مشهود است که برنامه سیاسی حماس که این جنبش بر اساس آن در انتخابات شرکت کرده است از منشور اساسی آن جنبش یعنی تحریم به رسمیت شناختن “اسرائیل” جداست به علاوه فلسطینیان براساس برنامه ای که جنبش حماس در انتخابات اعلام کرد یعنی تشکیل دولتی فلسطینی به پایتختی قدس در کنار رژیم “اسرائیل”، به این جنبش رأی دادند.  این موضوع یک مسئله میهنی بود، اما آنچه به سیاست داخلی مربوط می شود و سبب پذیرش برنامه انتخاباتی حماس گردید، مبارزه با فساد در تشکیلات و توسعه داخلی بر اساس شایستگی وعدالت اقتصادی بود. موضع ملت فلسطین تا این اندازه واضح و روشن بود، اما پیشنهاد من به دولت های آمریکا و “اسرائیل” از یک سو و جنبش حماس از سوی دیگر این است که به اقدامات ذیل دست بزنند: الف: به نظر من دولت حماس در پذیرش پیشنهاد دولت های عربی که از سوی نمایندگان دائمی کشورهای عربی در اتحادیه عرب به محمود الزهار وزیر امور خارجه حماس در دیدار اخیر وی از قاهره ارائه گردید، شتاب کند. پیشنهاد مذکور این بود که حماس طرح صلح عربی را که در سال 2002 در نشست بیروت ارائه شد، بپذیرد. ایالت متحده آمریکا به هنگام طرح نقشه راه این طرح عربی را به عنوان مبانی تدوین این طرح اعلام کرد. از این رو این طرح که در آن چشم پوشی از عقب نشینی “اسرائیل” از سرزمین اشغالی 67 مورد پذیرش تمام دولت های عضو اتحادیه عرب قرار گرفت مقدمه ای برای مبانی مذاکره تبدیل شد. از این رو نباید دولت حماس نسبت به اشکالات “اسرائیل” بر طرح نقشه راه ـ که درج طرح ابتکار عربی به عنوان یکی از منابع پذیرفته شده صلح از آن جمله است ـ نگران باشد، زیرا مهم آن است که با اعلام موافقت حماس با این طرح، تلاش های بین المللی با استفاده از کانال های دیپلماتیک عربی برای ایجاد اجماع جهانی در جهت مخالفت با اشکالات “اسرائیل” بر طرح نقشه راه، شکل می گیرد و این طرح جایگاه واقعی خود را باز می یابد و حماس نیز به عنوان مذاکره کننده به نمایندگی از عرب ها شناخته می شود. ب: اما آنچه به دولت آمریکا مربوط می شود به عقیده من منافع استراتژیک آمریکا در منطقه اقتضا می کند که از جانبداری “اسرائیل” از یک سو و مخالفت با نتیجه روند دمکراسی در فلسطین از سوی دیگر دست بردارد و دیدگاه خود را نسبت به طرح نشست بیروت به روشنی بیان کند و آن را به عنوان یکی از مبانی طرح نقشه راه بپذیرد تا از این طریق دولت حماس را برای پذیرش این طرح تشویق کند؛ زیرا موضع کنونی آمریکا تنها سبب بروز خصومت هایی علیه آن در منطقه خواهد شد. ج: پیشنهاد من به دولت “اسرائیل” که هنوز مشغول تشکیل ائتلاف داخلی است، این است که شریک های اصلی خود را در زمینه راه حل مبتنی بر مذاکره بر اساس نقشه راه بر راه حل یک جانبه (حزب کار، شاس، یهدوت هتورات و میرتس) ترجیح دهد و لازم است که دیدگاهی بلند مدت داشته باشد؛ زیرا دستیابی به سازش با حماس در زمینه درگیری بر سر تشکیل دو دولت و طرح کشورهای عربی نیازمند آرامشی طولانی مدت است که در خلال آن خونریزی در منطقه قطع و امنیت برای همه محقق شود. این راه حل خلاف گرایش توسعه طلبانه ای است که در راه حل یک جانبه نهفته است زیرا این گرایش در جهنم را همیشه باز نگه می دارد.

منبع:روزنامه الاهرام

لینک کوتاه:

کپی شد