آنها عرب هستند، اهل سخاوت، سخاوت و سخاوت! آنها به مهمان نوازی شهره عام و خاص هستند. همیشه درهای خانه های خود را به روی هر میهمان و رهگذری می گشایند و به چهره بیگانگان و مهاجران می نگرند و مهمانان خود را گرامی می دارند و از آنها به خوبی پذیرایی می کنند. از خانه های خود اتاق هایی را به میهمانان اختصاص می دهند و از زمین خود مسکن می دهند و به سوی هر نیازمندی دست یاری دراز می کنند و در بخشش بین غریبه و خویشاوند یا اقوام و دور فرقی نمی گذارند و در پناه خود همه را می پذیرند. کسانی که به آنها پناه می بردند، یاری می طلبیدند و چشم انتظار حمایت بودند، امان می خواستند و در جستجوی امنیت بودند، در میان آنها و با آنها زندگی می کردند و احساس امنیت داشتند، همچنین صاحب رزق و روزی بودند.
اعراب فلسطینی با این اخلاق والا، ارزشهای والای انسانی، در سال 1880 تعدادی یهودی را که از ظلم و ستم در اروپا فرار کرده بودند، را پذیرفتند. یهودیانی که از آزار و اذیت و تبعیض گریخته بودند. این در حالی بود که اعراب در آن زمان اخباری در زمینه بدرفتاری و فساد یهودیان در اروپا را شنیده بودند. قومی که با پول و تجارت فساد کردند و اروپایی ها را در بدهی غرق کردند و بر آنها فشار آوردند. در آن زمان اروپایی ها می گفتند که از رفتارهای روزمره، پلیدی های فردی و معایب اجتماعی و افسانه های مذهبی و مناسک عجیب و غریب یهودیان، به ستوه آمده اند.
با این حال، اعراب فلسطینی به شکایت اروپاییها گوش ندادند، روایات رایج آنها را باور نکردند و با پایبندی به اخلاقیات خود و هماهنگ با ارزشهایشان، اصرار داشتند که از یهودیان آواره که به آنها پناه بردند، پذیرایی کنند. یهودیان نیز دریافتند که علیرغم شهرت و آوازه بدی که دارند و روایت های فراوانی که پشت سر آنها وجود دارد، این بار اخراج یا رها نمی شوند. اعراب فلسطینی از اجداد خود آموخته بودند که باید از هر ابن سبیلی که چاره و پناهی ندارد به گرمی استقبال کنند.
در میان یهودیانی که به فلسطین آمدند، یک گروه از یهودیان فراری از اروپا به رهبری یوسف بن رحامیم بودند که وارد قدس شدند. قدس در آن زمان شهری پر از وسعت و عروس شهرهای اسلامی بود. ساکنان آن سخاوتمندانه در رفاه و نعمت زندگی می کند و از تنگی و گرسنگی رنج نمی بردند. قدس در آن زمان حرم مطهری بود که نه ساکنانش ستم می کردند، نه مردمش گرسنه می ماندند، نه پناهندگان از آن رانده می شدند و نه به مستضعفان در آن ستم روا داشته می شد.
یوسف بن رحامیم یهودی که با گروهی از یهودیان از اروپا آمده بود، به خانه عبد ربه خلیل بن ابراهیم از اعراب فلسطینی در محله شیخ جراح پناه برد. مسلمانان نزدیک به هزار سال پیش نام این محله را «شیخ جراح» نام گذاشتند. نامی که آن را از نام حسام الدین بن شرف الدین عیسی جراحی، پزشک صلاح الدین ایوبی، وام گرفته بودند. محلهای با معماری زیبا، درختان سرسبز و پربار ، خیابانها و باغهایی بینظیر که آن را از دیگر محلههای بیتالمقدس متمایز می کرد.
عبد ربه خلیل فلسطینی از یوسف بن رحامیم پناهنده یهودی و کسانی که با او بودند استقبال کرد و موافقت کرد که بر اساس سیستم عثمانی زمینی را در محله شیخ جراح اورشلیم برای مدت 99 سال به او اجاره دهد. این قانون اجازه اجاره طولانی مدت در شهر اورشلیم را می داد، اما از فروش قطعی زمین به بیگانگان جلوگیری می کرد. یهودیان آواره در قدس شهروند خارجی محسوب شده و مشمول قانون عثمانی بودند که تصرف اراضی اورشلیم را محدود می کرد.
آوارگان یهودی در کنار فلسطینی ها در محله شیخ جراح، در چارچوب قرارداد اجاره قانونی، با پرداخت مستمر اجاره بها سالیانه به زندگی خود ادامه دادند و با برخورد خوبی که از سوی اهالی محله مواجه شدند در مدت اقامتشان احساس نارضایتی در آنها ایجاد نمی شد. تا زمان جنگ 1948 که صهیونیستها بخش غربی شهر قدس را اشغال کردند و بعد از اینکه نتوانستند محله شیخ جراح را اشغال کنند، ساکنان یهودی از ترس اینکه فلسطینیها و اردنیها از آنها انتقام بگیرند از آنجا فرار کردند. از آن سال شرایط کاملا دگرگون شد و میان فلسطینی ها و یهودیان تنش های شدید به وجود آمد، همه فلسطینی ها از قدس غربی خارج شده و هیچ یهودی هم در قدس شرقی باقی نماند. از آن زمان تاکنون درگیری و تنش میان مناطق عربی و یهودی نیز ادامه داشته است.
در سال 1956، دولت اردن که پس از جنگ 1948 کرانه باختری و قدس را اداره می کرد، نزدیک به دویست خانواده فلسطینی را که در اثر جنگ آواره شده بودند، در منطقه کرم الجاعونی اسکان داد و قصد داشت مالکیت خانه هایی که در آن سکونت داشتند را به آنها واگذار کند. اما در پی جنگ سال 1976 تمام بیت المقدس تحت اشغال و اداره رژیم صهیونیستی درآمد و عملیات مصادره زمین، توسعه و شهرک سازی آغاز شد، اما ساکنان کرم الجاعونی در محله شیخ جراح به حقوق خود پایبند ماندند، در خانه های خود ساکن شدند و ثابت قدم ماندند. آنهادر سرزمین خود، با رد تمام تلاش ها برای حذف آنها با زور یا با توافق باقی ماندند.
نوادگان یهودیان آواره ای که جوزف بن رحامیم آنها را در قدس سکنی داده بود، و در محله شیخ جراح اقامت داشتند، خواستار مالکیت بر خانههایی شدند که والدینشان آنها را اجاره کرده بودند و بر اساس قرارداد اجاره در آنها زندگی میکردند. آنها با استفاده از ابزار دادگاههای صهیونیستی برای ساکنان فلسطینی این منطقه، اجاره بها تعیین کردند. با وجود اینکه قراردادهای اجاره شان پایان یافته بود و این زمین ها و خانه ها باید به طور قانونی به صاحبان اصلی آنها یعنی فلسطینی ها باز می گشت.
این حکایت محله شیخ جراح است که مردم شریف آن همواره کمک به مستضعفان و تکریم پناهندگان و آوارگان را به عنوان یک اصل رعایت می کردند اما از شانس بدشان به کسانی نیکی کردند که شایسته کرم نبودند ، آنها طینتی بد و ناپاک داشتند و حیله گری ، مکر ، دزدی ، سرقت و غارتگری ، غصب و کسب حرام از اصول اولیه حیات کثیف شان بود. اما این باطل ماندگار نخواهد بود و این ظلم غالب نخواهد شد. و روزی بدی به اهلش خواهد رسید و حق نیز به اهلش باز خواهد گشت. و در آن زمان است که باید گفت : سیعلم الذین ظلموا أی منقلبٍ سینقلبون.
منبع : خبرگزاری قدس (قدسنا) ، 04/12/1400