مقامات سیاسی و امنیتی “اسرائیل” به صراحت این مساله را اعلام می کنند که عجز و درماندگی این رژیم در برابر جنبش مقاومت اسلامی حماس، تنها به ناتوانی در متوقف کردن شلیک موشک های قسام و عملیات خودجوش ساکنان نوار غزه خلاصه نمی شود، بلکه مشکل اصلی آنها خطر استراتژیکی به نام وجود یک گروه اسلامگرا در مجاورت رژیم صهیونیستی است که ـ در دراز مدت ـ از یک سو، موجودیت این رژیم را تهدید کرده و از سوی دیگر، بر قدرت و توان خود می افزاید.
گزارش هایی که دستگاه امنیتی اسرائیل در مدت اخیر تهیه کرده است، حاکی از این است که سیطره جنبش حماس بر نوار غزه روز به روز در حال افزایش است. جنبش حماس توانسته است به دستاوردهایی که تشکیلات خودگردان، “محمود عباس” رئیس این تشکیلات و جنبش فتح از دستیابی به آن ناتوان بودند، دست یافته و با اراده پولادین نظم و امنیت را در نوار غزه برقرار کرده و آشوبگری های مسلحانه را متوقف ساخته است و این مساله باعث افزایش محبوبیت مردمی این جنبش و حمایت مردم از آن شده است. اما این همه ماجرا نیست، بلکه تیم های عملیاتی ارتش اسرائیل که خود در نوار غزه در کنار فلسطینیان حضور دارند و از نزدیک شاهد همه واقعیت ها هستند، وقتی می بینند تحریم های اقتصادی نوار غزه باعث تقویت جنبش حماس و افزایش محبوبیت آن در میان ساکنان این منطقه شده است، شگفت زده می شوند؛ چرا که کمک های غذایی و دارو و نیازهای اساسی دیگری که رژیم صهیونیستی و محافل بین المللی به منظور جلوگیری از وقوع فاجعه انسانی اجازه ورود آنها به نوار غزه را می دهند، از وقوع فاجعه انسانی در این منطقه جلوگیری می کند، اما کفاف پویایی اقتصاد نیمه فلج این منطقه را نمی کند. همین مساله باعث می شود که ساکنان این منطقه به سازمان امور اجتماعی وابسته به جنبش حماس موسوم به “الدعوه” روی بیاورند که مسئولیت دریافت کمک های خارجی و تامین نیازهای افراد نیازمند را بر عهده دارد. بدین ترتیب وابستگی و ارتباط ساکنان نوار غزه با سازمان الدعوه افزایش یافته و جایگاه اسلامگرایان و محبوبیت جنبش حماس در میان مردم نیز تقویت شده است.
با چنین شرایطی که خدمت تان عرض کردم، حتی اگر ابو مازن طرح برگزاری انتخابات زود هنگام را به مرحله اجرا در آورد، احتمال خیلی کمی وجود دارد که مردم نوار غزه به نفع او رای دهند. از همین رو مسئولان امنیتی رژیم صهیونیستی وقتی که اظهارات برخی افراد مبنی بر پیروزی جنبش فتح در انتخابات آینده را می شنوند، خنده شان می گیرد.
سیاست رسمی رژیم صهیونیستی و هم پیمانان آن در مقابل جنبش حماس، مبتنی بر تحریم این جنبش و گوشه گیر کردن آن در عرصه داخلی فلسطین و در جهان عرب و نیز عرصه بین المللی است ؛ البته طرف های مذکور به منظور جلوگیری از وقوع فاجعه انسانی در نوار غزه و تقویت موقعیت ابو مازن و جنبش فتح و تسلط آنها بر کرانه باختری، با ارسال کمک های اساسی به این منطقه موافقت می کنند. سیاست سرکوب جنبش حماس سیاستی است که از سوی تل آویو و واشنگتن اتخاذ شده است و آنها با همکاری قاهره و امان سعی در اجرای آن دارند. هدف اصلی این سیاست، جلوگیری از سیطره جنبش حماس بر کرانه باختری و تقویت موقعیت “اخوان المسلمین” در مصر و اردن است.
در حال حاضر تفکر حاکم بر دستگاه امنیتی و سیاسی اسرائیل این است که ابو مازن هیچگاه نخواهد توانست مشکل نوار غزه را برای ما حل کند. از سوی دیگر هر چند که مقامات رژیم صهیونیستی به صراحت این مساله را اعلام نمی کنند، اما به خوبی می دانند که حتی اگر ابو مازن و فیاض بتوانند سیطره امنیتی و مدنی تشکیلات خودگردان در کرانه باختری را تثبیت کنند و ما نیز به این دو در ترسیم یک افق سیاسی و دست یابی به سازش کمک کنیم، باز هم ابو مازن و فیاض و نیز نیروهای وابسته به آنها نخواهند توانست در کوتاه مدت کنترل نوار غزه را در دست گیرند یا با تحریک مردم به شورش علیه جنبش حماس، اقدام به براندازی دولت حماس کنند و یا با برگزاری انتخابات، بار دیگر قدرت را در فلسطین به دست گیرند.
پر واضح است که جنبش حماس نیز مواضع خود در جهت نابودی رژیم صهیونیستی را تغییر نخواهد داد و هرگز روند تقویت قدرت نظامی خود را متوقف نخواهد کرد و حتی در صورت امضای آتش بس میان این جنبش و رژیم صهیونیستی، به تقویت قدرت نظامی خود و آمادگی برای مقابله قاطعانه با ارتش صهیونیستی در زمان مناسب ادامه خواهد داد. از سوی دیگر مقامات صهیونیستی بر این باورند که این رژیم برای همیشه نمی تواند سیاست تحریم اقتصادی نوار غزه را ادامه دهد حتی اگر این کار به نفع جنبش حماس باشد. علاوه بر این تحریم سیاسی جنبش حماس نیز با اقدام اخیر پارلمان انگلیس و اظهارات مشابه “رومانو پرودی” نخست وزیر ایتالیا تضعیف شده است.
چهار راهکار ناقص
راهکارهایی که برای خروج رژیم صهیونیستی از این بحران ارائه داده شده است، همگی ایراد دارند و هر کدام از آنها از دیگری بدتر است: راهکار اول اینکه این رژیم تلاش کند تا با اعمال تحریم های اقتصادی و سیاسی و فشار بی وقفه نظامی بر این جنبش در نوار غزه، دولت حماس را براندازد ؛ اما مشکلی که در اینجا وجود دارد، آن است که راهکار نخست در آینده نزدیک به ثمر نمی نشیند و به نتیجه رسیدن آن در دراز مدت نیز حتمی نیست.
راهکار دوم این است که رژیم صهیونیستی نسبت به برقراری روابط میان محافل فلسطینی و بین المللی مانند اتحادیه اروپا با جنبش حماس و نیز رابطه ابو مازن با این جنبش بی توجه باشد و سعی کند تا در مرحله اول ضمن صدور اجازه فعالیت گذرگاه ها، فشارهای اقتصادی خود علیه نوار غزه را نیز کاهش دهد و بدین ترتیب جنبش حماس را به تعدیل مواضع خود وادار کند. اما مشکلی که در این مساله وجود دارد این است که جنبش حماس رهایی خود از کنج انزوا را دلیلی بر موفقیت سیاست های خود قلمداد کند و بدین ترتیب از تغییر مواضع اصلی خود و تداوم تقویت قدرت نظامی خود خودداری کرده و با کسب امتیازات بیشتر جایگاه جنبش فتح را در کرانه باختری بیش از پیش تضعیف کند.
راهکار سوم این است که این رژیم با جنبش حماس سازش کند و سیطره این جنبش بر نوار غزه را بپذیرد و علاوه بر گفتگوی خود با مقامات و اعضای جنبش حماس، به ابو مازن نیز اجازه بدهد که با این جنبش گفتگو کند. در مقابل رژیم صهیونیستی نیز خواستار برخورداری از آرامش و امنیت طولانی شده و بتواند برای چندین سال آرامش را در شهرک های صهیونیستی نقب غربی برقرار سازد. البته هدف از همه این برنامه این است که جنبش حماس به مرور زمان، مانند جنبش فتح در زمان یاسر عرفات مواضع خود را تعدیل کرد. اما این راهکار نیز با مشکل مواجه است؛ زیرا هیچ تضمینی نیست که جنبش حماس درصدد اجرای آتش بس برآمده و بتواند مانع از تعقیب مبارزان خود در کرانه باختری شود و بدین ترتیب قدرت سیاسی و نظامی خود را در کرانه باختری افزایش دهد.
در حال حاضر تنها راه حلی که برای نجات رژیم صهیونیستی از دست حماس وجود دارد این است که ارتش از طریق حمله گسترده به این جنبش در نوار غزه، بخشی از خاک آنرا اشغال کند و با ایجاد مانع دریایی و بستن محور فیلادلفیا، تمامی راه های نجات این جنبش را بر روی آن ببندد و در نهایت ابو مازن و نیروهای بین المللی به طور مشترک اداره این منطقه را در دست گیرند.
منبع: روزنامه عبری زبان یدیعوت آهارانوت