پنج شنبه 19/سپتامبر/2024

چرایی تداوم ناسازگاری نظام های رسمی عربی با حماس و مقاومت؟!

دوشنبه 17-ژوئن-2024

پس از گذشت نزدیک به 8 ماه از آغاز نبرد طوفان الاقصی و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه و با وجود تداوم مقاومت فلسطینیان و بازتاب های بزرگ آن در عرصه فلسطین، منطقه و عرصه بین المللی، این سوال مطرح می شود که آیا زمان آن فرا نرسیده است که موضع رسمی جهان عرب از حالت رکود، سردی، بی تفاوتی و خفت خارج شود؟!!

شاید این سوال عجیب باشت؛ چرا که «زدن مرده حرام است!! و چرا که خواب برخی ها «عبادت» است!! اما این سوال تلاشی است برای فهمیدن موضع رسمی نظام های عربی و نه توجیه یا حتی تغییر آنها!!

در مراحل نخست نبرد و تجاوز، تحلیل ها حاکی از نارضایتی نظام های رسمی به اصطلاح «میانه رو»ی عربی از جنبش حماس به خاطر «بر هم زدن» معادلات روند مسالمت آمیز سازش و عادی سازی روابط بود که ضربه سنگینی خورده بود و حتی برخی رهبران و شخصیت های عربی در گفتگوهای شان با مقامات آمریکایی یا غربی، ابایی از آشکار کردن تمایل خود به نابودی حماس و پایان حاکمیت آن بر نوار غزه نداشتند و برخی کشورهای سازشکار مانند امارات و بحرین به شدت از جنبش حماس انتقاد می کردند. در همین راستا، اخیرا اجلاس سران کشورهای عربی و اسلامی برگزار شد که فضای سردی بر آن حاکم بود و از لحاظ محتوا و نتیجه تقریبا دستاوردی نداشت و با وجود برگزاری آن، کشورهای سازشکار به روابط سیاسی خود با رژیم صهیونیستی ادامه دادند؛ هر چند که روند عادی سازی روابط تا حدودی فروکش کرد؛ به طوری که برخی از آنها شاهراه اقتصادی و تجاری زمینی جایگزین (از امارات تا فلسطین اشغالی) برای رژیم صهیونیستی فراهم کردند تا این مسیر جایگزینی برای قطع راه های ترانزیتی رژیم صهیونیستی از طریق دریای سرخ باشد.

اما سوال این است که آیا این حوادث و رویدادهای مهم باعث نشد که نظام های عربی ضمن بررسی اوضاع، در حساب و کتاب های خود بازنگری کنند تا از قافله حوادث و رویدادهای تاریخی عقب نمانند؟!

از جمله مهمترین این رویدادها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • 1-عملکرد استثنائی اسطوره ای مقاومت فلسطین در طول جنگ غزه و تداوم عمکرد قوی و موثر آن به موازات توانمندیش در وارد کردن خسارت های سنگین به دشمن صهیونیستی ادامه مقاومت برای مدت های طولانی که اکثر کارشناسان، تحلیلگران و مقامات آمریکایی، غربی و صهیونیستی را به این باور رسانده است که نابودی حماس غیر ممکن است.
  • 2-تداوم حمایت پایگاه مردمی از جنبش حماس و مقاومت و برخورداری آن از حمایت اکثریت قاطع ملت فلسطین در داخل و خارج در کنار افزایش محبوبیت آن در جهان عرب و اسلام و حتی جامعه بین المللی و شکست تمام تلاش ها برای تخریب وجهه مقاومت و دور کردن آن از پایگاه مردمی اش.
  • 3-شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی در تحقق اهداف خود از جنگ؛ چه در زمینه نابودی حماس و چه آزادی نظامیان اسیر صهیونیست و یا اشغال باریکه غزه و یا تحمیل نهاد حاکمیتی جایگزین یا دست نشانده در آن؛ تا جایی که محافل صهیونیستی، آمریکایی و بین المللی به این واقعیت پی برده اند که بدون توافق با حماس نمی توان هیچ اقدامی در نوار غزه انجام داد.
  • 4-شکست آمریکا و همپیمانان آن در مدیریت جنگ به نفع رژیم صهیونیستی و خدشه دار شدن وجهه خود آمریکا و تبدیل شدن رژیم صهیونیستی به سرباری بزرگ برای این کشور که هزینه های سنگینی هم در عرصه داخلی و هم خارجی بر روی دوش دولت آمریکا گذاشته است. این شکست به نوبه خود حامل این پیام برای نظام های عربی است که نباید زیاد به «ارباب آمریکایی» خود دل ببندند؛ چرا که تجربه های گذشته حجم ناکامی ها و شکست ها و عدم تداوم حمایت ها از همپیمانانش و نیز خودخواهی و مصلحت گرایی آنرا نشان داده اند.
  • 5-دستاوردهای عظیم مقاومت در ماه های گذشته به ویژه در ضربه زدن به دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی و تفکر حاکم بر وجود پناهگاه امن برای یهودیان صهیونیست در فلسطین اشغالی و همچنین اعتقاد رایج مبنی بر ایفای نقش پلیس منطقه از سوی این رژیم، اثبات امکان پذیر بودن شکست رژیم اشغالگر قدس و وضعیت عظیم الهام بخشی که مقاومت در میان ملت شعله ور کرده است.

    علاوه بر این، مقاومت توانسته است رفتار سیاسی همراه با توانمندی، کارآمدی، مسئولیت پذیری، واقع گرایی، حساسیت نسبت به وحدت ملی، ساماندهی اوضاع داخلی فلسطین بر اساس منافع عالی ملت فلسطین و احترام گذاشتن به اراده آزادانه آن از خود نشان داده است. مقاومت همچنین توانسته است با وجود درد و رنجی که خودی ها متحمل شده است، زخم های خود را ترمیم کرده و با عبور از موج تبلیغات منفی و عدم حمایت و پشتیبانی ها، همگان را وادار کند که به این جریان احترام بگذارند.

  • 6-بحران داخلی سنگین حاکم بر رژیم صهیونیستی در عرصه های سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی و افزایش مخالفان در عرصه داخلی.
  • 7-پیشرفت چشمگیر مساله فلسطین در عرصه بین المللی و افزایش همبستگی ها و حمایت های محافل رسمی و مردمی در عرصه بین المللی از فلسطین و مقاومت و آشکار شدن چهره زشت رژیم صهیونیستی برای همگان و بر باد رفتن تمام تلاش ها و تبلیغات هایش به منظور معرفی خود به عنوان «مهد دموکراسی، هلوکاست و مقابله با سامی ستیزی» و تبدیل آن به رژیمی منزوی و طرد شده در عرصه جهانی. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی برای اولین بار در تاریخ از سوی دیوان بین المللی دادگستری و دادگاه کیفری بین المللی محکوم شد و دانشگاه های سراسر جهان به کانون های حمایت از فلسطین تبدیل شدند.
  • 8-تغییر رفتار بسیاری از نظام ها نسبت به رژیم صهیونیستی در مقایسه با آغاز جنگ علیه نوار غزه؛ به طوری که برخی از آنها اقدام به قطع روابط با این رژیم یا فراخوانی سفرایشان و یا حتی حمایت از حکم دیوان بین المللی دادگستری علیه رژیم اشغالگر قدس کرده اند و برخی کشورهای اروپایی هم کشور فلسطین را به رسمیت شناخته و برخی دیگر فروش سلاح به این رژیم را متوقف کرده اند.

بدون اینکه بخواهیم دامنه این نکات را طولانی تر کنیم، برخی مسائل میان کشورهای عربی وجود دارند که نیازمند بازنگری هستند و ادامه همان تفکر سنتی و پافشاری بر روی این عقیده که رژیم صهیونیستی و آمریکا می توانند مقاومت را نابود کنند، دیدگاه فاجعه باری خواهد بود.

از سوی دیگر، در کل می توان گفت که نظام های رسمی میانه روی عربی آمادگی انجام تغییرات واقعی را ندارند و تا زمانی که آتش وارد خانه یکی از آنها نشود، به همین «رخوت» ادامه خواهند داد و دلیل آنرا می توان در موارد زیر جستجو کرد:

  • تمرکز مرگبار بر روی مسائل ملی و منافع خاص خود و بی توجهی به منافع قومیتی و مسائل امت در زمینه تصمیم گیری.
  • تداوم امید بستن به سلطه آمریکا بر منطقه و قدرت رژیم صهیونیستی در مقابله با جنبش حماس (هر چند با تاخیر) و ساماندهی مجدد اوضاع باریکه غزه
  • تداوم دل بستن به راهکار سازش و تشکیلات خودگردان فلسطین.
  • عدم هضم زلزله بزرگی که طوفان الاقصی ایجاد کرده است و ناتوانی در مشاهده فرصت هایی که این نبرد خلق کرده است؛ به ویژه که این گروه از حاکمان قدرت استفاده از چنین فرصت هایی را ندارند!! و ماهیت این نظام ها باعث می شود که نقش و میدان مانور محدودی داشته باشند.
  • فقدان رویکرد و دیدگاه های تمدنی، وحدت بخش و انقلابی برای رهایی از زیر سلطه آمریکا و غرب.
  • رویکرد دشمنی با گروه های اسلامگرا و ترس از جنبش های انقلابی و تحول خواه و نگرانی نسبت به پروژه اسلامی ـ مقاومتی حماس و بازتاب های آن بر روی منطقه.

شاید برخی نظام های رسمی به همان رفتار کج دار و مریز خود و نظاره گر نشستن تا فرو نشستن گرد و غبار جنگ ادامه دهند، اما تداوم وحشیگری رژيم صهیونیستی و ادامه فاجعه انسانی در فلسطین همزمان با تداوم مقاومت و افزایش واکنش های جهانی؛ همگی مسائلی خواهند بود که زمینه ساز تغییر رویکرد، خیزش و قیام و شعله ور شدن آتشفشان خشم ملت های عربی می شوند و نظام ها نمی توانند به همین سیاست برخورد با مشت آهنین یا سرگرم کردن ملت ها به شیوه های مختلف و یا ابزارهای تخریب وجهه مقاومت ادامه دهند. تجربه تاریخی در منطقه نشان می دهد که تغییرات ناگهانی روی خواهد داد و موج هایی از تغییر نظام ها و تغییر تمامی حساب و کتاب ها در راه خواهد بود.

لینک کوتاه:

کپی شد