پنج شنبه 01/می/2025

تا به کی خوش بینی؟!

پنج‌شنبه 1-نوامبر-2007

هر چه به زمان تعیین شده برای برگزاری نشست صلحی كه جرج بوش خواستار برگزاری آن شده و قرار است كه با حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی و تشكیلات خودگردان و برخی كشورهای عربی و با محوریت مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی برگزار شود،  نزدیك تر می شویم ؛ امیدها برای به نتیجه رسیدن این نشست كه دولت آمریكا قصد دارد آن را در اواخر نوامبر یا اوایل دسامبر سال جاری برگزار كند،  كم و كمتر می شود.      

برای آنكه به كمرنگ شدن امیدها و همچنین تردید طرف های مختلف نسبت به نتایج نشست پاییز پی ببرید،  كافی است تا نگاهی به تعدد نام ها و توصیفاتی بیاندازید كه از ابتدای طرح مسئله (در سه ماه قبل) تا لحظه کنونی از این كنفرانس صورت گرفته است.  در آغاز كار این نشست را به نام “كنفرانس بین المللی صلح در خاورمیانه” معرفی می كردند و می گفتند كه در این كنفرانس قرار است تا تمامی مسائل محوری و – به گفته صهیونیست ها – مسائل نهایی كه به عنوان نقطه ثقل چالش میان اعراب و صهیونیست ها به شمار می رود، مورد بررسی قرار گیرد.

با توصیف خوش بینانه ای كه از نشست پاییز صورت گرفته بود، این نكته كاملا طبیعی می نمود كه درخواست هایی برای حضور فعال سازمان های بین المللی و منطقه ای ذیربط در مسئله چالش میان اعراب و اسرائیل مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب و همچنین برخی قدرت های اساسی در جهان مانند چین و روسیه صورت گیرد ؛ ولی طولی نكشید كه دولت آمریكا خود را دریافت و اعلام كرد كه زمینه ای برای مشاركت طرف های بین المللی و منطقه ای وجود ندارد و منظور جرج بوش برگزاری نشستی است كه با نظارت و حمایت آمریكا و حضور مقامات “اسرائیل” و تشكیلات خودگردان و همچنین برخی كشورهای عربی برگزار می شود. 

دولت آمریكا سپس اعتراف كرد كه نشست واشنگتن هرگز برای حل مشكلاتی كه زمان زیادی از بروز آنها می گذرد، كافی نیست و هدف اصلی كه در این نشست دنبال می شود، برداشتن گامی در جهت فعال سازی روند كاملا متوقف شده مذاكرات میان طرفین صهیونیستی و عربی است.

با وجود آنكه توصیف جدید آمریكا از نشست پاییز سطح انتظارات را پایین آورد ؛ ولی در برخی محافل رسمی عربی هنوز هستند كسانی كه در اهمیت برگزاری این نشست و نتایج آن تاكید دارند و مدعی هستند كه جزئیات مربوط به مرزهای كشور فلسطینی در این نشست مشخص خواهد شد ؛ البته این افراد خوش بین پا را از این هم فراتر گذارده اند و زبان به ستایش رئیس جمهور آمریكا و دولت این كشور می گشایند و از آنها به خاطر موضع مثبتی كه در قبال مسائل منطقه اتخاذ كرده و تلاش هایی كه برای حل آنها صورت می دهند، تشكر می نمایند. چیزی كه در این میان كاملا مشهود می باشد، آن است كه دولت آمریكا توجه زیادی به ستایش خوش بینان و امید امیدواران نمی کند و از این رو، تاكید دارد انتظاری كه از نشست موسوم به آناپلیس می رود، آن است كه فرصتی برای بیان مواضع طرف های حاضر و رایزنی در خصوص برخی مسائلی باشد كه بعدها شكل یك دستور كار برای مذاكرات آتی را به خود می گیرد.    

چیزی كه باعث می شود تا هر چه بیشتر به واقعی بودن توصیف جدید آمریكا از نشست پاییز برسیم، تاكید مداومی است كه نخست وزیر رژیم صهیونیستی بر عدم پایبندی اش نسبت به برنامه زمانی یا هر گونه جزئیات مربوط به آغاز یا پایان مذاكره، مخالفتش با اتخاذ تصمیمات نهایی در خصوص مسائل محوری و موافقت نكردنش با اعلام برنامه هایی كه برای برقراری صلح در آینده مد نظر قرار داده است، دارد كه از جمله برنامه های مذكور می توان به متوقف ساختن روند شهرك سازی، آزادی برخی اسیران فلسطینی، كاستن از میزان محدودیت های اعمال شده بر رفت و آمد فلسطینیان و اعطای حداقل حقوق انسانی شان اشاره كرد.

اولمرت و كابینه اش برای تاكید بر مواضع خود در قبال کنفرانس پاییز و مسئله صلح تنها به حرف بسنده نكردند ؛ بلكه دست به اقدامات مستقیم عملی زدند كه از آن میان باید به مصادره مساحت گسترده ای از اراضی فلسطینی شهر قدس جهت گسترش كانال ارتباطی میان شهرك صهیونیست نشین “معالیه آدومیم” و شهر قدس اشاره كرد. این كانال ارتباطی به شكلی است كه امكان هر گونه ارتباط جغرافیایی میان شمال كرانه باختری و جنوب آن را قطع می كند. از دیگر گام های عملی كه اولمرت در بیان مخالفتش با هر گونه برنامه ای كه در راستای برقراری صلح باشد، برداشته است باید از اقدام وی در بمباران منازل غیرنظامیان در غزه و تداوم ساخت دیوار حائل یاد كرد.      

از دیگر فاكتورهایی كه باعث می شود تا امیدها به نشست آناپلیس هر چه كمرنگ و كمرنگ تر شود، نامشخص بودن كشورهایی است كه از آنها برای حضور در كنفرانس دعوت به عمل می آید.

ضمنا اظهارات دولت آمریکا مبنی بر عدم حضور سوریه در کنفرانس پاییز نشان می دهد که این کنفرانس به ابعاد اساسی چالش میان اعراب و “اسرائیل” نمی پردازد و هرگز به دنبال ارائه راهکارهای فراگیر برای حل مسائل مورد مناقشه نیست.

سیل شک ها و تردیدها تنها متوجه مسائل مورد بحث در کنفرانس پاییز یا نتایج آن نیست ؛ بلکه این بار دامنگیر احتمال برگزاری این کنفرانس نیز شده است. افیگدور لیبرمن، رهبر حزب “اسرائیل، خانه ما” و وزیر امور استراتژیک رژیم اشغالگر قدس، یکی از برجسته ترین چهره هایی است که به صراحت تردید خود را نسبت به احتمال برگزاری کنفرانس پاییز اعلام و تاکید کرده است: “در صورت برپایی چنین کنفرانسی اولمرت توانایی بحث و تصمیم گیری در مورد مسائل نهایی را ندارد.”

صرف نظر از انگیزه های آمریکا از برگزاری نشست پاییز که صد البته در پیوند با تنگنای فراروی واشنگتن در عراق، ضربات سهمگین و هر روزه مقاومت، طرح های کاخ سفید برای تثبیت حاکمیتش بر منطقه و مقابله با ایران می باشد و صرف نظر از تغییراتی که در توصیف نشست آناپلیس صورت گرفت و باعث تبدیل آن از کنفرانسی بین المللی به یک نشست ویژه رایزنی و مشاوره شد ؛ عوامل دیگری نیز باعث شده است تا امید به اینکه کنفرانس آناپلیس فرصتی را برای حل مناقشه موجود فراهم سازد، کم شود که ریشه آن را می توان در وضعیت رژیم صهیونیستی، فلسطین و منطقه جستجو کرد.

تمامی طرح هایی که در طول تاریخ برای دست یابی به راهکاری جهت حل و فصل مناقشه اعراب و “اسرائیل” ارائه شده است ـ از کمپ دیوید گرفته تا کنفرانس مادرید، توافق نامه اسلو و مذاکرات کمپ دیوید 2 ـ با سه مسئله اساسی رو به رو بوده که برقراری هر گونه صلح و آرامشی در گروه حل این سه امر است و در عین حال نیز حل این سه مسئله بدون قبول خسارت های سنگینی که ممکن است حتی به پایان موجودیت یکی از طرف ها بیانجامد، امکان پذیر نیست. سه مسئله مذکور عبارتند از سرنوشت شهرک های صهیونیست نشین، وضعیت قدس و حق بازگشت آوارگان فلسطینی که از میهن خود رانده شده اند.

برای روشن شدن بیشتر مطلب فوق باید عرض کنم که اگر رژیم اشغالگر قدس خواسته فلسطینی ها در تخلیه شهرک های صهیونیست نشین را بپذیرد و اراضی اشغالی را بازپس دهد، دیگر یکی از اساسی ترین محورهای شکل گیری و موجودیت خود به عنوان یک رژیم استعمارگر را از دست می دهد. از سوی دیگر، موافقت با حق بازگشت پناهندگان فلسطینی به شهر و دیار خود باعث می شود تا “ماهیت یهودی” رژیم صهیونیستی به زیر سوال برود ؛ زیرا در صورت تحقق این امر (بازگشت)، عرب ها اکثریت ساکنان فلسطین را تشکیل خواهند داد. ضمنا هیچ مقامی در جهان عرب نمی تواند به خاطر تحقق ادعای صهیونیست ها مبنی بر اینکه قدس پایتخت ابدی و ازلی شان به شمار می رود، از حق عرب ها در مسئله قدس چشم پوشی کند.

در یک جمع بندی می توان گفت که اولمرت و دیگر رهبران صهیونیست در وضعیت کنونی چیزی ندارند تا برای تحقق حداقل خواست های طرف فلسطینی و عربی اعطا نمایند ؛ همچنانکه طرف عربی چیزی ندارد تا برای تحقق خواسته های اشغالگران تقدیم نماید.   

لینک کوتاه:

کپی شد