شمارش معکوس برای برگزاری کنفرانس بین المللی به اصطلاح “صلح خاورمیانه” آغاز شده است. این کنفرانس به درخواست جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا قرار است اواسط ماه نوامبر آینده برای حل و فصل مناقشه اعراب و “اسرائیل” برگزار شود. با این که هنوز برنامه هایی که قرار است در این کنفرانس مورد بررسی قرار بگیرد، فاش نشده، اما می توان گفت که مسائل مربوط به مناقشه اعراب و “اسرائیل” از پنج مساله اساسی که در پیمان “اسلو” نیز بدان ها اشاره شده خارج نیست. این مسائل عبارتند از: قدس، آوارگان، آب ها، مرزها و اقدامات امنیتی به علاوه مشخص کردن زمان تشکیل کشور فلسطینی. در روز 4 مه 1999م. بر اساس پیمان “اسلو” مساله تشکیل کشور فلسطینی مطرح شد، اما این مهم تا به امروز به خاطر مانع تراشی های رژیم صهیونیستی تحقق نیافته است. مذاکرات درباره این مساله در اواخر دوران حکومت نتانیاهو متوقف شد و در زمان حکومت باراک در ژوئن 1999م. نیز ناکام ماند. علت این ناکامی، مخالفت باراک با چشم پوشی از بخش هایی از قدس و بازگشت آوارگان ب خانه و کاشانه شان بر اساس قطعنامه 194م. و نیز مخالفت با عقب نشینی تا مرزهای 1967م. بود.
همزمان با بحرانی شدن روند مذاکرات بین طرفین فلسطینی و “اسرائیلی” بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا چند ماه قبل از پایان دوران ریاست جمهوری اش، تلاش کرد تا دیدگاه های دو طرف را به یکدیگر نزدیک کند و برای این کار از عرفات و باراک خواست تا در 11 و 25 ژوئن 2001م. نشست “کمپ دیوید” را برگزار کنند. این نشست نیز بدون دستیابی به یک توافق مشترک فلسطینی و “اسرائیلی” به کار خود پایان داد. تنها دستاورد این نشست ـ که اقدامی بی سابقه در طول مذاکرات به شمار می آمد ـ موافقت باراک با هفت مساله زیر بود:
1ـ تقسیم قدس شرقی بین “اسرائیل” و تشکیلات خودگردان مشروط بر این که فلسطینیان تنها کنترل برخی از محله ها را در اختیار بگیرند و بر اماکن مقدس نظارتی سوری داشته باشند.
2ـ تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نوار غزه و 18 درصد از کرانه باختری
3ـ تاسیس دفتر ریاست تشکیلات خودگردان در قدس مشروط بر موافقت عرفات با دستیابی به راه حل های میانه در خصوص کنترل این منطقه
4ـ صدور بیانیه ای در خصوص پایان دادن به مناقشه اعراب و “اسرائیل” و فلسطین
5ـ مبادله اراضی در مقابل ضمیمه کردن شهرک های یهودی به “اسرائیل”
6ـ واگذاری کنترل “دشت اردن” به طرف فلسطینی هنگام امضای پیمان حل و فصل نهایی مساله فلسطین
7ـ به رسمیت شناختن قطعنامه 194 مشروط بر این که نامی از حق بازگشت آوارگان برده نشود.
پس از روی کار آمدن شارون به سمت نخست وزیری در فوریه 2001م. وضعیت به مدت شش سال یعنی تا زمانی که نامبرده به کمای طولانی مدتی رفت، 180 درجه بی هیچ فایده ای برای فلسطینیان تغییر یافت. شارون در طول مدت حکومتش به طرح یهودی سازی قدس ادامه داد.
اکنون سوالی که مطرح است و آمریکایی ها و صهیونیست ها تاکنون به آن پاسخ روشنی نداده اند این که کنفرانس آینده کار خود را از کجا و چگونه تحت نظارت بوش که پیش از ترک کاخ سفید در ژانویه 2009م. قصد بهبود چهره اش در میان جهانیان دارد، آغاز خواهد کرد؟
اگر آمریکا تلاش می کند تا تنها “نقشه راه” را در این کنفرانس تحمیل کند، سخت در اشتباه است. محمود عباس در 9 آگوست کنونی طی اظهاراتی بر ضرورت مد نظر قرار دادن طرح “صلح کشورهای عربی” در کنار “نقشه راه” در یک چنین کنفرانس هایی ـ که مساله صلح بین اعراب و “اسرائیل” را مورد بررسی قرار می دهد ـ تاکید کرد. وی همچنین گفت که اهداف این کنفرانس و طرف هایی که در آن حضور خواهند یافت می بایست مشخص شود. یک چنین اظهاراتی توسط یک شخصیت مخالف با تجربه که از آغاز، با “اسلو” حرکت و آن را به خوبی درک کرده مطرح می شود.
با توجه به آن چه گفته شد مسئولیت “کمیته پیگیری عربی” همزمان با شمارش معکوس این کنفرانس، بیشتر می شود. اگر چه ماموریت اصلی این کمیته تبلیغ و جلب حمایت جامعه جهانی از طرح صلح کشورهای عربی است، اما علاوه بر تبلیغ، این کمیته یک ماموریت خطیر سیاسی را نیز بر دوش می کشد و آن ترغیب مجامع بین المللی (آسیایی، آفریقایی، اروپایی و آمریکای لاتین) برای اتخاذ مواضع جدی تر در سازمان ملل است، به طوری که رژیم صهیونیستی را به قبول بی چون و چرای این طرح با هفت بند آن ملزم کند.
کمیته پیگیری می بایست در دور جدید فعالیت هایش در سوم سپتامبر آینده، تحرکات خود در سازمان ملل را افزایش دهد و بر ضرورت تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی و حل و فصل نهایی مسائل پنجگانه قدس و آوارگان و آب ها و مرزها و اقدامات امنیتی تاکید و کلیه موارد قانوشکنی در طول چهار دهه اخیر (1967 الی 2007) را فاش سازد. در این جا نقش رسانه های عربی در حمایت از کمیته پیگیری نقشی انکار ناپذیر است.