پنج شنبه 01/می/2025

تا در حق حماس اجحاف نکنیم!

جمعه 21-مارس-2008

  بسی مایه تاسف است که برخی طرف های فلسطینی و عربی و اسلامی در نحوه تعامل با جنبش مقاومت اسلامی حماس تا این اندازه عقل و منطق را زیر پا می گذارند. آن ها نه تنها هیچ گونه ارزشی برای دستاوردهای قابل تقدیر حماس در عرصه های ملی و سیاسی طی 21 سال از زمان تاسیسش قائل نیستند که حتی به جانفشانی ها و ایثارگری های پی در پی رهبران این جنبش در راه خداوند و میهن چه در گذشته و چه در حال، پشت می کنند و به آن وقعی نمی نهند.

در سایه این همه ظلم و اجحاف طرف های فلسطینی و عربی و اسلامی در حق حماس و این همه سرزنش و ملامت از عملکرد سیاسی و نظامی آن در جبهه مقاومت، اما دشمن صهیونیستی به توانمندی های بالای این جنبش و نفوذ و محبوبیت بالای آن در بافت ملی و همبستگی اش با فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه و قدس و حتی در داخل فلسطین اشغالی بارها زبان به اعتراف گشوده است. حال برای این که حق مطلب را ادا کنیم، برای کسانی که عملکرد سیاسی و جهادی حماس را به باد انتقاد می گیرند برخی نکات را متذکر می شویم:

 

1ـ (حماس و نداشتن فرصت کافی)

 

جنبش حماس در یک انتخابات شفاف و سالم که در طول تاریخ فلسطین بی سابقه بود، قدم به عرصه قدرت نهاد و موفق شد دو سوم کرسی های پارلمان قانونگذاری فلسطین را از آن خود کند. به ضرس قاطع باید گفت که یک چنین انتخاباتی به این دلیل که به مثابه یک همه پرسی حقیقی درباره مشروعیت مقاومت و حمایت مردم از گزینه جهاد و مبارزه به رغم همه چالش ها و موانع بود، در هیچ یک از کشورهای عربی نظیر نداشت. اما آن چه را که همگان می دانند آن است که به حماس به عنوان یک کابینه منتخب فرصت کافی برای اداره امور فلسطین را ندادند. جنبش فتح و دیگر گروه های فلسطینی مشارکت در دولت حماس را نپذیرفتند و بر عکس تلاش کردند دولت حماس را با استفاده از توطئه های آمریکایی و صهیونیستی و نیز با همکاری با برخی کشورهای عربی و ایجاد فتنه انگیزی های داخلی، ساقط کنند و این چیزی است که همه گروه های سیاسی به ویژه پس از فاش شدن قضیه رسوایی “غزه گیت” بر آن واقفند. مجله “وانیتی فیر” آمریکا با انتشار اسناد و مدارکی مستند، نقش و دخالت آشکار آمریکا در حمایت از دحلان و عباس برای سرکوب و نابودی حماس و تخریب زیر ساخت های مقاومت را از طریق شعله ور کردن جنگ داخلی و خنثی کردن هر گونه ارتباط و همکاری گروه ها برای احیای وحدت ملی و انسجام داخلی، رسوا ساخته است. همچنین جامعه جهانی از جمله برخی کشورهای عربی با تحمیل محاصره ظالمانه علیه حماس و گزینه دمکراتیک ملت فلسطین ـ که این محاصره لکه ننگی در تاریخ معاصر بوده و سیمای تابناک تمدن انسانی را در هزاره سوم میلاد مسیح خدشه دار کرده است ـ به حماس این فرصت را ندادند که آزادانه در عرصه سیاسی و اجتماعی و غیره فعالیت کند.

 

2ـ (فلسه مقاومت..کنش و واکنش)

 

ادعایی که برخی طرف ها به کرات آن را مطرح کرده اند مبنی بر آن که باید به اهالی غزه فرصت نفس کشیدن و بهبود آلام و زخم هایش را داد، سخنی گزاف و بیهوده است و هیچ ارتباطی با حوادث غزه ندارد و هدف از آن در حقیقت انتقاد از حماس است. در واقع موشک های مقاومت که عده ای تلاش می کنند آن را کنش و نه واکنش معرفی کنند تنها توسط گردان های قسام شلیک نمی شود بلکه همه گروه های مقاومت از جمله گردان های شهدای الاقصی وابسته به فتح به طرف مواضع صهیونیست ها موشک شلیک می کنند. چه بسا تجربه آتش بسی را که مصر در سال 2005م. بانی آن شد بهترین دلیل برای منطقی نبودن این فرضیه باشد؛ تمامی گروه های مقاومت پس از پیمان قاهره به مدت هجده ما به این آتش بس پایبند بودند، اما رژیم صهیونیستی هرگز بدان عمل نکرد و لحظه ای جنایت های خود در غزه متوقف نساخت. اگر حماس در تلفیق فعالیت های جهادی و شهادت طلبانه و مقاومت مسالمت آمیز مانعی نمی بیند اما نباید از حماس و سایر گروه های مقاومت خواست تا با دشمن صهیونیستی به طور مجانی آتش بس کنند یعنی این که مقاومت از پاسخ دادن و واکنش دست بردارد و رژیم صهیونیستی شب و روز خون انسان های بی گناه را بر زمین بریزد! اگر یک چنین وضعیتی پیش آید حتما حماس در مظان اتهام قرار خواهد گرفت و به آن می گویند که چرا واکنشی به این جنایت ها نمی دهد؟!! واقعیت موجود این را نشان می دهد که حملات موشکی گروه های مقاومت واکنشی طبیعی به جنایت های رژیم صهیونیستی است و مقاومت حقی است که همه موازین و قوانین بین المللی آن را برای کلیه طرف های تحت اشغال امری طبیعی و جایز دانسته اند.

 

3ـ (حماس و وحدت ملی)

 

حماس از همان روز نخست پیروزی در انتخابات تلاش کرد تا با همه گروه های فلسطینی و در راس همه جنبش فتح ارتباط نزدیک و همکاری صمیمانه داشته باشد اما پاسخ تند و نسنجیده جنبش فتح تمامی درها را به روی دولت وحدت ملی حماس بست. حماس در آن زمان برای کابینه سه برنامه کاری ارائه داد که این برنامه ها، برنامه هایی اعتدالی و میانه رو بودند و یک برنامه صرف ویژه حماس نبودند. همچنین حماس هرگز برای براندازی تشکیلات محمود عباس تلاش نکرده است و تاکنون نیز همواره با وی به عنوان رئیس منتخب مردم تعامل کرده است. کابینه حماس یک بار درباره ورود سلاح از گذرگاه رفح و تحویل آن به نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان، نزد عباس ابراز نگرانی کرد، اما نامبرده به این درخواست هیچ پاسخی نگفت. حماس با تشکیل کابینه وحدت ملی موافقت کرد و خواستار اصلاح ساختار سازمان آزادی بخش فلسطین شد ـ که حاضر به مشارکت و عضویت جنبش های حماس و جهاد اسلامی نیست ـ حماس همچنین بر ضرورت مشارکت همه گروه های فلسطینی در امور سیاسی تاکید کرد و حتی حاضر شد تا وزارتخانه های خارجه و دارایی و وزارت کشور را به نامزدهای مستقل واگذار کند، اما واکنشی که خیلی زود به این خواسته های حماس داده شد این بود که دحلان به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب و به وی با اختیارات تام اجازه داده شد تا زیر ساخت های وحدت ملی را ویران و مقاومت را نابود کند و در این میان حمایت آمریکا و برخی کشورهای عربی از دحلان یک حقیقت است که شخص وی نیز بدان اقرار کرده است و دحلان تنها قیمت این کمک ها را انکار کرده است. وی مدعی شده که مبلغ این کمک ها 30 میلیون دلار بود نه 80 میلیون دلار.

این حقایق را همگان می دانند اما عده ای تلاش می کنند تا بین قربانی و جلاد مساوات ایجاد و جنبش های مقاومت را به هر ترتیبی که شده سرکوب کنند.

در حالی که حماس خواستار گفت و گوی بدون قید و شرط است، در مقابل شاهد این هستیم که عباس و گروهش با هر گونه گفت و گو با حماس مخالفت می کنند و پیوسته با سران صهیونیستی پای میز مذاکره می نشینند. این موضع گیری تشکیلات خودگردان در حالی صورت می گیرد که خود و همه می دانند که کابینه فعلی رژیم صهیونیستی حاضر به دادن هیچ امتیازی و لو اندک به فلسطینیان نیست و همچنان به محاصره و ساخت ایست های بازرسی در کرانه باختری و شهرک سازی و انزوای قدس و حفاری ها در مسجد الاقصی و نسل کشی فلسطینیان ادامه می دهد. هر گونه اظهار نظر و سخن گفتن درباره وحدت جبهه داخلی فلسطین در وهله نخست می بایست متوجه گروه رام الله شود که اراضی فلسطین را به بیگانگان می فروشد و این گونه در مقابل دیدگان جهانیان مرتکب خیانتی دیگر علیه ملت خود می شود.

 

4ـ (پا از گلیم دراز کردن)

 

عده ای دوست دارند این گونه القا کنند که حماس تنها مسئول همه بدبختی ها در جامعه فلسطین است و با هر گونه مسئولیت دیگران در این خصوص مخالفت می کنند. این عده طرف های عربی و اسلامی را که عامدانه خود را از صحنه منازعه فلسطین دور کرده اند و یا موضع گیری های مشکوک پاره ای از دستگاه ها و نظام های عربی و همکاری آشکار تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی و آمریکا را نادیده می گیرند تا از این طریق حماس را مسئول بحران داخلی فلسطین به ویژه در غزه معرفی کنند، اما واقعیت نشان می دهد که اوضاع بحرانی در کرانه باختری خیلی هم بهتر از اوضاع نوار غزه نیست. تعداد ایست های بازرسی رژیم صهیونیستی از چهارصد به بیش از ششصد ایست بازرسی رسیده است. ترور فعالان گروه های مقاومت و ساخت دیوار حایل، حمله و یورش روزمره به شهرها و روستاهای کرانه باختری به رغم ادامه دیدارها رئیس تشکیلات خودگردان و نخست وزیر رژیم صهیونیستی ادامه دارد.

همچنین عده ای خوش شان می آید که حماس را عامل توقف کمک های سیاسی و مالی جهان اسلام و عرب به فلسطینیان بدانند یا با جا زدن خود در جبهه ای دیگر، حماس را به انواع اتهامات آزار رسانند و این جنبش را بخشی از توطئه صهیونیستی برای اشغال اراضی فلسطین و اسکان یهودیان در آن بدانند. برخی نیز پا را فراتر از این گذاشته و مدعی اند که مجاهدان حماس به زودی خود را برای عملیات های انتحاری در میان مردم مصر و اردن آماده می کنند، اما این عده فراموش کرده اند که رژیم صهیونیستی مسئول اصلی همه این جنایت ها و عملیات های تروریستی و تبعید و آواره و زندانی کردن مبارزان همه گروه های مقاومت است نه حماس. این عده همچنین فراموش کرده اند که امروزه نوار غزه آرام شده است در حالی که در گذشته به خانه و مساجد حمله می شد و مردم تنها به بهانه داشتن ریش و عضویت در یک گروه خاص به قتل می رسیدند. روح زندگی مجددا در کالبد نوار غزه دمیده شده است و تنها محاصره کشورهای عربی علیه اهالی این منطقه و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی است که اندکی صفای آن را از بین برده است. عجیب آن است که اینان آماده اند که از هر گونه خیانت و مزدوری برای رژیم صهیونیستی و غرب بر ضد اصول و آرمان های ملی و میهن و دین و حقوق بشر چشم بپوشند، اما هرگز حق مقاومت را با توان اندکی که آن هم در زمان خفت و حقارت جهان عرب و اسلام در واکنش به جنایت های اشغالگران در اختیار دارد، هرگز نمی بخشند. گویی این عده نمی دانند که جنایت های رژیم صهیونیستی هرگز متوقف نخواهد شد؛ چرا که این رژیم بر اساس جنگ و خون ریزی و ارعاب بنا نهاده شده است و هرگز نمی تواند در صلح و آرامش دوام بیاورد و آرامش این رژیم را از پای در می آورد و مانع از ورود کمک های هنگفت مالی کشورهای اروپایی و آمریکا به آن می شود. هر گاه که شعله مقاومت خاموش شود، رژیم صهیونیستی آتش جنگ با سوریه یا مصر یا لبنان یا ایران را آغاز می کند. “اسرائیل” رژیمی است که بدون جنگ و خونریزی نمی تواند پا بر جا بماند.

 

5ـ (بیهودگی حملات موشکی یا بیهودگی دیوار حایل)

 

عده ای موشک هایی را که شهرک های صهیونیستی را هدف قرار می دهند، بیهوده می خوانند. حال ما این سوال را مطرح می کنیم که اگر این موشک ها بیهوده هستند پس چرا واکنشی این چنین شدید علیه آن صورت می گیرد؟!! واقعیت نشان می دهد که نبوغ مقاومت ریشه در خلاقیت و نوآوری آن در ساخت و تولید سلاح های جدید با وجود امکانات بسیار اندک و نبود هیچ گونه حمایت های سیاسی یا نظامی از مقاومت دارد. این موشک ها موازنه رعب و وحشت با رژیم صهیونیستی ایجاد می کند و در دل شهرک نشیان صهیونیست ترسی شدید می ندازد؛ شهرک نشینیانی که بخش عمده آنان با آروزی اسکان در “بهشت موعود” و یک زندگی آرام و مرفه، قدم به سرزمین مقدس فلسطین گذاشتند. حتی برخی از این شهرک نشینان، یهودی نیستند و هدف از جذب آنان به اراضی اشغالی، مقابله با افزایش جمعیت فلسطینیان است. برای اثبات این مدعا و کارآمدی موشک های مقاومت، کافی است که نگاهی به شهرک های یهودی بیاندازیم که امروزه به فعل مقاومت به شهر اشباح تبدیل شده اند. نبوغ مقاومت در استفاده از موشک ها و خمپاره ها تا همین اندازه نیست بلکه این نبوغ زمانی بیشتر آشکار می شود که بتواند از دیوار نژادپرستانه حایل نیز نفوذ کند و به اهداف خود دست یابد. دیوار حایل درست است که می تواند مانع از نفوذ مبارزان فلسطین به اراضی اشغالی 48 شود، اما هرگز به جلوگیری از اصابت موشک به ماورای خود قادر نیست. توانمندی های مقاومت به اندازه ای پیشرفت کرده است که دشمن صهیونیستی در جریان نسل کشی اخیر فلسطینیان در غزه به این مساله اعتراف کرد و چه بسا همین عامل باعث شده است که این رژیم و لو به طور موقت در فکر حمله گسترده نظامی به نوار غزه نباشد.

 

6ـ (تاوان آزادی)

 

در سایه اوضاع پیچیده کنونی فلسطین و موضع گیری خائنانه برخی، مساله ای هست که همگان می بایست آن را بدانند و آن این که هر ملتی برای دستیابی به آزادی، می بایست تاوان سنگینی پرداخت کند؛ شهید بدهد، اقتصادش فلج شود، زندانی شود، تبعید گردد و … مصری ها با رضایت خاطر و طیب نفس در جریان “جنگ فرسایشی” (1967م.) و “جنگ اکتبر” (1973) یک چنین تاوانی را پس دادند. ملت های ژاپن، فرانسه و ویتنام نیز وضعیت مشابهی داشته اند. ملت ها هرگز شکست نمی خورند، مگر آن که فرهنگ شکست و سرخوردگی از سوی عده ای منافق و بزدل در کالبد یک جامعه مانند میکروب سرایت کند. ملت فلسطین نیز هم اکنون تاوان آزادی را پس می دهد. فلسطینیان باید تاوان دهند؛ سرزمین شان اشغال و خاک و مقدسات شان و مقدسات مسیحیان زیر پاهای کثیف جانی ترین جنایت کاران جهان آلوده شده است. این ملت دو راه پیش روی خود دارد؛ یا تسلیم شود یا این که تا تحقق پیروزی مقاومت کنند. گروه های فلسطینی به ویژه فتح و حماس باید بدون قید و شرط با یکدیگر گفت و گو کنند و به اشتباهات گذشته از هر طرف که سر زده پایان دهند و دیگر آن را تکرار نکنند و بر سر سند وفاق ملی توافق و بی درنگ آن را اجرا کنند.

 

فصل الخطاب:

 

هرگز نمی توانیم حماس را تنها مسئول اوضاع بحرانی کنونی بدانیم و از اشتباهاتی که همه ما از مردم گرفته تا دولت ها و مسئولان و رهبران در حق فلسطین کرده ایم صرف نظر کنیم. با وجود این هرگز نباید از اشتباهات مزدوران و خائنان چشم بپوشیم و بدون رافت باید آنان را محاکمه و به سزای اعمال پلید شان برسانیم تا دیگر جرات ادامه خیانت را نداشته باشند. ما باید به طور منطقی و واقع گرایانه و نه از موضع ضعف و تسلیم شدن که از موضع قدرت و تحقق منافع ملت فلسطین و عدم چشم پوشی از اصول و آرمان های ملی از مرزها و بازگشت آوارگان گرفته تا آزادی قدس و مسجد الاقصی، اوضاع کنونی جهان را مورد بررسی قرار دهیم. ما باید به جای لعن و نفرین فرستادن، از مقاومت حمایت کنیم و به جای این که اجازه دهیم رژیم صهیونیستی از همه دنیا باج خواهی کند برای خود دوستان شریف و وفاداری پیدا و ملت ها را برای اعمال فشار به دولتمردان شان به سوی خود جلب کنیم.   

لینک کوتاه:

کپی شد