جنبش مقاومت اسلامی “حماس” از زمان تاسیس تشکیلات خودگردان فلسطین همواره می کوشد رابطه ای برادرانه با این تشکیلات داشته باشد و نگرانی ها را از بین ببرد و به دورغ پردازی ها و شایعه پراکنی های برخی مسئولان علیه حماس مبنی بر این که این جنبش هیات های تشکیلات خودگردان را به خاک و خون خواهد کشید، پایان بخشد.
حماس طی سه سال نخست روی کار آمدن این تشکیلات به خاطر این شایعه پراکنی ها و دروغ پردازی ها بهای سنگینی پرداخت کرد؛ به گونه ای که کشتار مسجد فلسطین رخ داد و تشکیلات خودگردان دست به بازداشت گسترده و دسته جمعی اعضا و فعالان حماس زد و تمامی نهادها و ارگان ها و موسسه های وابسته به این جنبش را پلمپ کرد و جنگ تبلیغاتی و روانی علیه آن به راه انداخت حتی کار به جایی رسید که این تشکیلات رهبران سیاسی حماس را بازداشت کرد و ریش های آنان را تراشید و آنان را به طرز فجیعی شکنجه کرد. حماس در قبال این جنایات صبر و شکیبایی عجیبی به خرج داد. در این گیر و دار بود که نظامیان رژیم اشغالگر قدس در ماه ژانویه سال 96 مهندس یحیی عیاش را ترور کردند و حماس تصمیم گرفت که به این اقدام جنایتکارانه “اسراییل” پاسخی سهمگین دهد؛ به نحوی که گردان های شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس طی عملیاتی موسوم به عملیات “انتقام جویانه سهمگین” به فرماندهی “حسن سلامه” که اکنون در اسارت رژیم صهیونیستی است به این جنایت هولناک اسراییل پاسخی کوبنده داد که در پی این عملیات دلاورمردانه جهانیان در شرم الشیخ علیه حماس دست به یکی کردند و تصمیم به ریشه کنی آن گرفتند و تشکیلات خودگردان مامور اجرای این توطئه شوم و ننگین شد و این تشکیلات یک تنه به این مسئله پرداخت و تمامی ارکان حماس را آماج حملات وحشیانه خود قرار داد و با وجود این که حماس اسلحه و نیروهای ورزیده و آبدیده داشت و قادر به رویارویی و مقابله به مثل بود، اما باز هم واکنش نشان نداد و صبر و شکیبایی به خرج داد و معادله را با فراست و زیرکی هر چه تمامتر مدیریت کرد. چند ماهی به همین منوال گذشت، اما تجاوزات تشکیلات خودگردان متوقف نشد. شیخ احمد یاسین رهبر معنوی و روحانی حماس از زندان آزاد شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت و بارها تشکیلات خودگردان این رهبر فقید را به بازداشت خانگی محکوم کرد، علاوه بر شیخ احمد یاسین دیگر رهبران این جنبش و علما و شیوخ و مجاهدان حماس به دست عناصر امنیتی تشکیلات خودگردان شکنجه شدند. 4 سال به همین منوال گذشت تا این که انتفاضه الاقصی شکل گرفت و گردان های قسام بدون سلاح و در خفقان روزگار را سپری کردند تا این که پس از این انتفاضه تمامی بازداشت شدگان آزاد شدند. حماس در یک برهه بسیار کوتاه موفق شد تا تجدید قوا کند و دستگاه ها و ارگان ها و نهادهایش را بازسازی کند تا این که بار دیگر به یگانه قدرت وزین و اساسی در زمینه حمایت و پاسداری از مقاومت مبدل گردد و در سایه همین صبر و بردباری و درایت موفق شد یک پیروزی عظیم و چشمگیری را در رقابت های انتخابات دانشجویی، سندیکایی، شهرداری و پارلمانی رقم بزند.
این مسئله تاثیر شگرفی در دگرگون سازی ساختار سیاسی فلسطین و تغییر قواعد بازی و مناسبات داخلی داشت.
جنبش فتح و دیگر گروه های همپیمان آن در این رقابت دمکراسی شکست خوردند و به خاطر اقدامات احماقانه و عربده کشی ها، ظلم و ستم هایشان علیه مردم و اشتباهات سیاسی بی حد و حصرشان از چشم مردم افتادند و در نزد افکار عمومی ذلیل شدند.
به رغم این شکست فتح از این مسئله درس عبرت نگرفت، لذا پس از پیروزی حماس تا شکل گیری دولت دهم به جنگ و جدال های سیاسی، سنگ اندازی بر سر تشکیل دولت، طراحی اعتصاب های سراسری، جنگ تبلیغاتی بیرحمانه و پلید، ایجاد نابسامانی امنیتی، ایجاد فتنه و آشوب و کودتای نظامی روی آورد.
امروز همین وضعیت در کرانه باختری تکرار می شود. تاریخ بار دیگر همان دوران تلخ را تجربه می کند، زیرا سرویس های امنیتی جنبش فتح و تشکیلات خودگردان رهبران حماس، علما، اساتید و مجاهدان را بازداشت و شکنجه می کنند و یک همکاری و هماهنگی امنیتی بی سابقه ای میان این سرویس ها و دشمن صهیونیستی در جریان است. عناصر این سرویس ها دست به سرقت و چپاول اموال عمومی و دارایی های حامیان حماس می زنند و به موسسه ها و نهادهای اقتصادی، آموزشی، علمی و خیریه یورش می برند و تمامی قوانین و مقررات و اعراف بین المللی را نقض می کنند و ارزش های اخلاقی را زیر پا می گذارند.
این رفتار نشانگر روحیه و خوی خودپسندانه و انتقام جویانه و خون آشامانه این سرویس ها است. این رفتارها به هیچ وجه نشان از فراست سیاسی این افراد تبهکار ندارد، بدون این که متوجه احتمال تکرار طرح ضربتی امنیتی در کرانه باختری شوند.
