از زمانی که امنیت و آرامش به نوار غزه بازگشته و ساکنان آن از نعمت تردد آزادانه در هر وقت و زمان و مکانی بهره مند شدند، (بدون این که خطری زندگی و دارایی های مردم را تهدید کند) حمله سازمان یافته و برنامه ریزی شده ای از سوی گروهی آغاز شده است که همیشه اشک تمساح می ریزند و تنها به دنبال منافع شخصی خود از قضیه فلسطین هستند. اکنون این گروه سنگ دوران ظلم و عربده کشی و سردمداری امرای شورش و ناامنی را به سینه می زنند و با زبان و قلم و هر طریق دیگری علیه کسانی می ایستند که در پی برقراری امنیت و تثبیت حاکمیت قانون هستند.
تنها هدف این گروه ترویج این اندیشه است که حماس تهدیدی برای امنیت جهانی و عربی و فلسطینی است و شیوه آن ها هم بزرگ نمایی کوچک ترین اشتباهی است که شاید حماس مرتکب شود و در کنار آن هم اخبار کذب و دروغ برای مرعوب ساختن جامعه فلسطین از حماس ساخته می شود و این گونه وانمود می کنند که حماس آرزو و رؤیای فلسطینی ها را بر باد خواهد داد.
جالب اینجاست که آن ها همان شیوه دشمنان اسلام در غرب را در پیش گرفته اند، دشمنانی که از اواخر قرن گذشته پدیده اسلام ستیزی در غرب را ترویج می دهند و از لحاظ مالی و فکری هم از آن حمایت می کنند. پدیده ای که قربانی آن در این روزها مسلمانان اروپا هستند. اکنون حکومت استبدادی رام الله با حمایت از تل آویو و واشنگتن با همان شیوه بانیان اسلام ستیزی در پی شکل گیری پدیده جدیدی هستند که در مرعوب ساختن و ترساندن از هر چه با حماس در ارتباط است، نمود دارد و من نام این پدیده را “حماس ستیزی” می گذارم.
این گروه که یک بار خود را “اندیشمندان و تحلیگران مستقل” می نامند و بار دیگر خود را “رهبران گروه های ملی و اسلامی” معرفی می کنند، هر بار اشک های تازه ای می ریزند و به یاد دوران ناامنی و بی بندوباری و کشت و کشتار می گریند و تلاش می کنند که چهره ای خوب از باقیمانده آنچه، آن را مشروعیت می نامند، به نمایش بگذارند و خواستار بازگشت آن هستند ؛ حتی اگر این بازگشت مقتضی مجازات دسته جمعی فلسطینیان و مرکب آن ها هم تانک های صهیونیستی باشد.
بله! جبهه باطل و همپیمانان آن همواره به وضوح و آشکارا بر باطل بودن خود، پنهان حقیقت، دفاع از ناامنی و مقابله با حق و “نگهبانان الاقصی” تاکید می کنند.
این افراد تلاش می کنند که دیدگاه مردم را در فلسطین عزیز و بقیه کشورهای عربی و اسلامی در قبال جنبش مقاومت اسلامی حماس و در کل بیداری اسلامی تغییر دهند و نسبت به آنچه آن را حماسستان و یا شکل گیری امارت اسلامی در غزه می نامند، هشدار می دهند. اکثریت آن ها کوچک ترین اشتباه فردی را که در نوار غزه اتفاق می افتد، بزرگ جلوه می دهند و دید همه را به آن جلب کرده و به شدت محکوم می کنند. در حالی که وقتی جمعیت های خیریه به آتش کشیده می شوند و نمایندگان پارلمان فلسطین و اعضای شوراها و شهرداری ها بازداشت می شوند، همه لال شده و سکوت اختیار می کنند. همه این ها بر این نکته تاکید دارد که این افراد به اصطلاح روشنفکر به شیوه “مقاولت” (کلمه ای عربی به معنای پیمانکاری و بده و بستان) و نه مقاومت کار می کنند و فعالیت سیاسی آن ها در این عبارت خلاصه می شود: هر اندازه بیش تر از حماس انتقاد کنی و به آن حمله کنی، پول بیش تری به دست می آوری.
این تبلیغات شدید و مسموم رسانه ای علیه حاکمیت قانون و مجریان آن از دلاورمردان یگان اجرایی حماس و توصیف آن ها با القاب و عناوین زشت و ناروا در چارچوب یک برنامه سازمان یافته و با حمایت مالی اروپا و هدایت آمریکا و رژیم صهیونیستی صورت می گیرد که هدف از آن، جا انداختن چهره ای خدشه دار از اعضای جنبش اسلامی به خصوص نیروهای یگان اجرایی است.
این حمله و تبلیغات که از دیرباز شروع شده و اکنون تشدید شده و نهادهای سیاسی و رسانه ای رژیم صهیونیستی آغازگر آن بودند و اخیرا برخی طرف های فلسطینی از زمان پیروزی فراکسیون پارلمانی تغییر و اصلاح (وابسته به حماس) در انتخابات مجلس قانونگذاری، آن را در پیش گرفته اند، مورد حمایت مالی گسترده لابی صهیونیستی در اروپا، آمریکا و تعدادی از تجار و بازرگانان چپ گرا قرار گرفته است و همه این افراد و نهادها متحد شده اند تا اهالی نوار غزه را از حق طبیعی خود در زندگی در امنیت و آرامش محروم کنند.
این نکته را هم باید اضافه کنیم که این حمله صهیونیستی ـ عباسی ایجاب می کند که از لحاظ تبلیغاتی و سیاسی مورد بررسی دقیق قرار گیرد و تنها به واکنش و تکذیب ادعاها و شایعات دروغ اکتفا نکنیم. باید حماس و حکومت منتخب فلسطین از چارچوب سیاست دفاع از خود خارج شده و ابتکار عمل را در دست گیرد. عیب و عار نیست که اگر حماس کمیته ای برای مبارزه با “حماس ستیزی” به هر شیوه ممکن تشکیل دهد و تنها نباید به آن هم اکتفا کند، بلکه باید مردم را از خطراتی که این پدیده و مروجان آن برای آرمان ملت فلسطین دارند، آگاه ساخت.
