دیدار و گفت و گو با “معن بشور” دبیر کل پیشین کنگره قومی ـ عربی و نویسنده برجسته لبنانی انسان را به آینده خوش بین می کند.
وی با بررسی علمی و واقع گریانه اوضاع کنونی کشورهای عربی، به نتایج منطقی و عقلانی دست می یابد مبنی بر این که جهان عرب هم اکنون در وضعیت خوب و رو به رشد به سر می برد.
مرکز اطلاع رسانی فلسطین با استاد بشور درباره اوضاع کنونی فلسطین و راه های برون رفت از بحران کنونی و اوضاع کشورهای عربی و منازعه عربی ـ اسرائیلی و آخرین تحولات منطقه و نیز حمله آمریکا علیه عراق گفت و گویی طولانی انجام داده است. متن گفت و گو به شرح زیر است:
بحران کنونی فلسطین
س: بحران داخلی و شکاف سیاسی و جغرافیایی کنونی در فلسطین را چگونه ارزیابی می کنید و راه برون رفت از این بحران چیست؟
ج: به اعتقاد من بحران کنونی فلسطین به ویژه پس از حوادث اخیر نوار غزه در ماه ژوئن گذشته مانعی بزرگ در راه برنامه آزادی بخش ملی فلسطین و رویارویی با چالش های کنونی به شمار می آید. وارد جزئیات نمی شوم و قصد ندارم درباره علل وقوع این بحران سخن بگویم به این جهت که ما خواهان گفت و گو و ارتباط و اتحاد بین بین غزه و رام الله و جنبش های حماس و فتح هستیم و در این میان کنگره قومی ـ عربی و خالد سفیانی دبیر کل آن و کنگره قومی ـ اسلامی و کنگره احزاب عربی تلاش های زیادی انجام داده اند.
ما معتقدیم که کلیه تلاش ها می بایست برای ازسرگیری گفت و گو نه فقط بین جنبش های فتح و حماس که بین تمامی گروه ها و مقامات فلسطینی متمرکز شود. عدم گفت و گو به معنای ادامه شکاف ها و اختلاف هاست و این مساله بر آینده مساله فلسطین تاثیر بسیار بدی خواهد گذاشت.
باید درباره این مساله قدری تامل کرد که برنامه فلسطین (بر اساس برنامه ریاست تشکیلات خودگردان و رهبری سازمان آزادی خبش فلسطین) برای آزادسازی اراضی فلسطینی تنها شامل کمتر از 20 درصد این اراضی می شود حال چه اتفاقی می افتد اگر این اراضی به دو بخش مجزا از هم در کرانه باختری و نوار غزه تبدیل شود و در صورت ادامه درگیری ها و اختلافات بین گروه های اصلی فلسطینی چه وضعیتی پیش می آید؟
بدون شک گفت و گو بهترین فرصت برای گروه های فلسطینی برای ارائه دیدگاه شان درباره حوادث و رخدادهای اخیر می باشد و چه بسا با همفکری و مشورت بتوان به یک راهکار کلی و مورد تایید همگان دست یافت و بر اساس آن مسئولیت هر گروهی را مشخص کرد.
همانطور که همگان می دانند طرفی در فلسطین بر این مساله تاکید می کند که آن چه اخیرا در نوار غزه اتفاق افتاد مقابله و رویارویی با گروهکی مرتبط با طرف های خارجی به ویژه برنامه های آمریکا و رژیم صهیوینستی بود و این طرف مجبور بود تا با این گروهک به مبارزه برخیزد و اما طرفی دیگر حوادث اخیر غزه را کودتا علیه مشروعیت می داند.
ما به رغم تلاش برای ایجاد وفاق و همبستگی بین طرف های درگیر اما هرگز نمی توانیم در تعیین مسئولیت طرف ها دخالتی کنیم. هر گونه دخالت در این مساله وظایف ما را به چالش خواهد کشاند. حل بحران، نخست از طریق گفت و گو و در سایه وحدت ملی و سپس از طریق دستیابی به نتایج و مشخص کردن مسئولیت ها هر یک از گروه ها صورت می گیرد.
حمایت حماس از گفت و گو
س: از سخن شما چنین به نظر می رسد که برای حل اختلاف بین جنبش های فتح و حماس اقداماتی را انجام می دهید پاسخ طرفین به این اقدامات چیست؟
س: منظورتان چیست؟
ج: بدیهی است که موضع گیری جنبش حماس در قبال گفت و گو کاملا مشخص است حماس با گفت و گو موافق است و از آن حمایت می کند و این در حالی است که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان و رهبری فتح خواهان عدم گفت و گو با حماس جز در صورت بازگشت امور به وضعیت پیش از حوادث غزه هستند.
بنده معتقدم که منافع فلسطینیان در این است که به گفت و گو و وحدت روی آورند و در این میان طرف های عربی نیز به خوبی می دانند که در صورت ادامه این وضعیت چه مشکلاتی به وجود خواهد آمد و بنابراین بنده بر این باورم که این طرف ها تلاش خود را برای پایان بحران داخلی به کار خواهند گرفت.
دو دیدگاه
س: به گفته ناظران سیاسی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان در راه انجام هر گونه گفت و گوی ملی سنگ اندازی و مانع تراشی می کند به اعتقاد شما آیا عباس در دام فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی افتاده است که نمی تواند برای پایان اختلاف کاری انجام دهد؟
ج: همانگونه که در آغاز گفتم دخالت ما در جزئیات مانع از موفقیت تلاش های مان خواهد شد. به نظر من، در وضعیت کنونی دو دیدگاه اصلی وجود دارد؛ یک دیدگاه خواهان انجام فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک و دیدگاه دیگر خواهان ادامه و گسترش مقاومت است. ما در آغاز امیدوار بودیم که این دو دیدگاه در تقابل یکدیگر قرار نگیرند و مکمل یکدیگر باشند، به طوری که دیپلماسی از مقاومت و مقاومت از دیپلماسی حمایت کند. یک چنین اختلافی هم به دیپلماسی و هم به مقاومت ضربه می زند اما باید به این نکته اذعان داشت که تحقق اهداف رژیم صهیونیستی و آمریکا، در پس ادامه این اختلافات است.
از عباس می خواهیم که به مقتضیات گفت و گو اهمیت دهد
س: عباس همچنان با گفت و گو با حماس مخالف است و در عین حال با سران رژیم صهیونیستی و آمریکا گفت و گو و همکاری می کند آیا می توان گفت که توطئه ای برای حذف مساله فلسطین در سایه اختلاف کنونی صورت می گیرد؟
ج: مساله فلسطین چه در گذشته و چه در حال حاضر بارها در معرض توطئه های مختلفی قرار داشته است و ما بارها شاهد این بودیم که طرف مذاکره کننده برای دادن امتیازهای مجانی و چشم پوشی از اصول و آرمان های ملی به ویژه مساله قدس و بازگشت آوارگان و تشکیل یک کشور مستقل، تحت فشار رژیم صهیونیستی و طرف های خارجی قرار داشته است.
به نظر من همه این مذاکرات و این تلاش های سیاسی و دیپلماتیک پیوسته با دیوار مخالفت و یک دندگی رژیم صهیونیستی رو به رو بوده است. این رژیم به رغم همه وعده هایی که به محمود عباس داده و می دهد اما هیچ یک از این وعده ها را تا کنون به اجرا نگذاشته است گویی طرف فلسطینی می بایست همواره امتیاز بدهد. اگر فلسطینیان جدا از هم و با یکدیگر اختلاف داشته باشند در رویارویی با فشارهای خارجی ناتوان خواهند ماند.
ما امروز می بایست به آینده بیاندیشیم. اگر ما در فکر گذشته باشیم پیوسته در منجلاب اختلاف باقی خواهیم ماند و بدین ترتیب دامنه اختلافات روز به روز بیشتر می شود و در نهایت نیز گروه های فلسطینی قادر به مقابله با توطئه های دشمنان خارجی نخواهند بود.
ما در همین جا از محمود عباس می خواهیم که به مقتضیات گفت و گو اهمیت قائل شود و نظرات یا اعتراضات خود را در قالب گفت و گو عنوان نماید. بنده معتقدم که می بایست در زمینه کلیه اتهامات وارده علیه این یا آن گروه به دقت تحقیق و بررسی شود تا حقایق بر فلسطینیان آشکار شود. ما معتقدیم که همه گروه های فلسطینی می بایست با یکدیگر گفت و گو کنند. در خصوص توطئه ها علیه ملت و آرمان های ملی آن باید عرض کنم که ما به مقاومت و پایداری ملت برای گذار از محنت ها و مشکلات امیدوار و خوش بین هستیم، اما برای این که ملت بتواند به مقاومت در برابر اشغالگران و توطئه ها ادامه دهد می بایست متحد و یکپارچه باشد بدون شک بروز شکاف و اختلاف موضع گیری فلسطینیان را تضعیف کرده و آن را در زمینه رویارویی با چالش ها ناتوان خواهد ساخت.
رابطه بین مقاومت فلسطین و مقاومت کشورهای عربی
س: در سایه حمایت های آمریکا و رژیم صهیونیستی از ریاست تشکیلات خودگردان آیا نمی توان گفت آن چه که اتفاق می افتاد تلاش برای نابودی زیرساخت های مقاومت فلسطین بر اساس منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است؟
ج: امت عربی هم اکنون دو وضعیت متفاوت از هم دارد؛ وضعیت رویارویی با اشغالگران و فشارهای خارجی و توطئه های آمریکا و رژیم صهیونیستی که این رویارویی از طریق مقاومت صورت می گیرد. من از جمله کسانی هستم که معتقدند تقریبا همه امت عربی تحت اشغال هستند؛ بخشی از این امت زمین آن غصب شده و بخشی دیگر اراده آن و اما وضعیت دیگر مربوط به تسلیم شدن امت عربی در برابر دیکته ها و فشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی می شود. این دو وضعیت همواره در درگیری و نزاع هستند به عبارت دیگر بین گروه های مقاومت و پایداری و گروه های استعماری و صهیونیستی و دیکته های آن در منطقه درگیری وجود دارد.
در این میان مقاومت فلسطین محور اصلی این نزاع بهع شمار می آید به این خاطر که مقاومت فلسطین از بیش از یک قرن بدون توقف همچنان ادامه دارد. مقاومت های دیگر در منطقه همگی به نوعی با مقاومت فلسطین در ارتباط هستند به عنوان مثال مقاومت لبنان زاییده اراده ملت لبنان در مقاومت با رژیم صهیونیستی است؛ رژیمی که توطئه خود را در فلسطین آغاز کرد یا این که مقاومت عراق در برابر آمریکا در حالی صورت می گیرد که این کشور حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی را در راس کارها و برنامه های خود قرار داده است.
بنابراین این مقاومت ها و نظیر آن در سومالی و افغانستان و یا هر کشور عربی یا اسلامی اشغال شده دیگر، در حقیقت به نوعی برگرفته از مقاومت مادر یعنی مقاومت فلسطین است و بدون کمترین شک و شبهه ای هر گونه پیشرفت یا پیروزی برای سایر مقاومت ها در برابر اشغالگران، بر مقاومت فلسطینیان نتیجه مثبتی خواهد داشت و در ضمن هر گونه خسارت یا زیان مقاومت فلسطین، بر جبهه مقاومت و پایداری امت اسلام تاثیر منفی می گذارد و بنابراین می توان گفت که بین این مقاومت ها رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد اگر چه بین آن ها هاهنگی عملی وجود نداشته باشد.
به نظر می رسد که همه روش هایی که برای سرکوب مقاومت فلسطین در نظر گرفته شده برای سرکوب مقاومت های دیگر نیز در نظر گرفته شده است. هنگامی که مقاومت عراق آغاز شد اشغالگران آمریکایی و انگلیسی و همپیمانان آنان، این کشور را با عملیات های تروریستی و فتنه انگیزی های مذهبی و طایفه ای تحت محاصره قرار دادند و عملا میان ملت عراق جدایی افکندند. هدف از همه این اقدامات سرکوب مقاومت است؛ مقاومتی که تاثیر آن امروزه نه تنها در عراق و در جهان اسلام که در قلب جامعه آمریکا و جامعه بین الملل نیز نفوذ کرده است. یک چنین تاثیری امروزه استکبار جهانی را به وحشت انداخته است؛ زیرا در سایه مقاومت عراق تمامی معادلات قدرت تغییر خواهد کرد و این مساله بر اوضاع فلسطین تاثیر مثبتی خواهد داشت.
مقاومت در لبنان نیز تحت محاصره است. “کلاوز ویتس” ژنرال و نظریه پرداز نظامی قرن نوزدهم معتقد است:«جنگ در واقع ادامه سیاست از طریق دیگر است.» اما در لبنان می بینیم که سیاست ادامه جنگ از طریق دیگر است لذا به همین خاطر است که می بینیم مقاومت های سه گانه یعنی فلسطین و عراق و لبنان دارای شرایطی واحد هستند و طبیعی است که شکست ارتش صهیونیستی در جنگ اخیر لبنان، بر کل پروژه صهیونیسم تاثیر گذارده است.
رژیم صهیونیستی نقش اصلی اش را از دست داده
س: آیا این به معنای آن است که شکست اخیر ارتش رژیم صهیونیستی در برابر مقاومت لبنان طرف های حامی این رژیم را به بازنگری در سیاست های شان واخواهد داشت؟
ج: پیامدها و نتایج جنگ اخیر لبنان تقریبا بر کلیه عرصه های رژیم صهیونیستی تاثیر گذاشته است؛ جنگی که هدف آن حذف مقاومت لبنان بود، وبال گردن آغازگر آن و به یک بحران داخلی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شد. یک صهیونیست امروزه بیش از هر زمان دیگری این احساس را دارد که پروژه و آرمانش در معرض نابودی قرار گرفته است. اگر تنها صدها تن از رزمندگان مقاومت در لبنان توانستند نیرومندترین ارتش منطقه را شکست دهند چه رسد به این که خواست و اراده کشورهای عربی برای مبارزه با این پروژه با یکدیگر متحد و یکپارچه شوند.
در زمینه مقاومت فلسطین نیز مساله بر همین منوال است. به رغم انواع جنایت های اشغالگران علیه ملت فلسطین، اما مقاومت توانست به راه خود علیه اشغالگران طی دهه های گذشته ادامه دهد و این روند همچنان ادامه دارد.
پروژه صهیونیسم به فضل حمایت های خارجی ادامه یافت اما رژیم صهیونیستی امروزه دریافته است که حامی تاریخی آن یعنی آمریکا با بحران بزرگی رو به رو شده است و از سوی دیگر این حامی تاریخی رژیم صهیونیستی را به عنوان رژیمی می پندارد که وظیفه و نقش اصلی خود را از دست داده و این رژیم امروز به جای خدمت به طرح استعماری آمریکا به یک وزنه سنگینی برای آن تبدیل شده است.
درست است که دولت کنونی آمریکا ـ که البته صهیونیست ها آن را اداره می کنند ـ همچنان از رژیم صهیونیستی همانگونه که در جنگ لبنان کاملا نمایان بود با تمام قدرت حمایت و پشتیبانی می کند، اما امروزه در آمریکا آرا و عقایدی نو ظهور کرده که اعمال فشار لابی صهیونیستی بر سیاست خارجی آمریکا را محکوم می کند و آن را مسئول گرفتاری کنونی آمریکا در جنگ هایی می داند که آبروی آن را در سطح جهان برده است و باعث شده که ده ها هزار تن از سربازان خود را از دست دهد و هزاران میلیارد دلار خسارت مالی ببیند. بر این اساس، می توان گفت که آمریکا که پس از جنگ سرد رهبریت جهان تک قطبی را در ید خود داشت اینک در آستانه از دست دادن آن است.
بنابراین آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از آن که در گذشته از یکدیگر حمایت می کردند، امروزه به عامل بحران برای یگدیگر تبدیل شده اند. من این مساله را در چارچوب یک دیدگاه تاریخی و نه یک برداشت سطحی و موقتی بیان می کنم. به اعتقاد من جامعه آمریکا، وابستگی سیاسی آمریکا به رژیم صهیونیستی را دیگر بر نمی تابد به ویژه آن که هم اکنون تاوان سنگینی را بابت این وابستگی پرداخت می کند.
آینده رابطه آمریکا با رژیم صهیونیستی
س: آیا مقصود شما این است که در سیاست های آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی یک سری تغییرات اساسی رخ خواهد داد؟
ج: به باور من این وضعیت در حال تغییر مهم و اساسی است. بدیهی است که آمریکا در منطقه منافعی را دنبال می کند. این کشور در آینده می بایست برای حفظ منافع خود و بدون تکیه بر رژیم صهیونیستی سیاست جدیدی را اتخاذ نماید. بنده معتقدم که این تغییرات اساسی حتما اتفاق خواهد افتاد. ما دیدیم که افکار عمومی “اسرائیل” چگونه در آغاز جنگ علیه لبنان، حامی جنگ بود اما ظرف کمتر از یک ماه تمامی اهداف و نتایج جنگ را زیر سوال بردند.
مهم این است که مقاومت ادامه یابد. شما می بینید که به رغم کلیه محنت های گریبانگیر ملت فلسطین خواه در روابط داخلی و و خواه در زمینه محاصره اقتصادی و ادامه جنایت های اشغالگران علیه غزه و کرانه باختری، اما این ملت محکم و استوار باقی مانده و ما را به یاد پایداری و مقاومت عمار بن یاسر می اندازد که در حین شکنجه فقط می گفت “احد … احد” و اکنون ملت فلسطین نیز همین عبارت را تکرار می کند و با حملات موشکی علیه شهرک های صهیونیستی به مقاومت خود ادامه می دهد. گزارش های دریافتی حاکی از ان است که روز به روز توان موشکی مبارزان فلسطینی افزایش می یابد. این ملت به رغم همه زخم ها و دردها و اختلاف ها اما راه اصلی خود را که همان مقاومت است گم نکرده است و به وحدت ملی و گفت و گو و همبستگی اهمیت ویژه ای می دهد.
در مقابل ملت، تشکیلات خودگردانش متاسفانه به این دل بسته که از طریق راه های و برنامه های سیاسی می توان دستاوردی را محقق سازد اما این تشکیلات وقتی که به دیوار و بن بست برخورد کند حتما مجبور به عقب نشینی خواهد شد و در غیر این صورت خود را از ملت فلسطین دور خواهد دید.
دوران سازش به پایان رسیده است
ـ اما تشکیلات خودگردان سازشی را که به پیمان “اسلو” منتهی شد و ملت و مساله فلسطین را نابود ساخت تجربه کرد و فلسطینیان هم اکنون به دنبال راه حلی برای آن هستند….
ـ آنان امروز معتقدند که چه بسا شرایط فراهم شود و بتوانند چیزی به دست آورند.
س: آیا در صورت به حرکت درآمدن قطار سازش، اوضاع به نفع فلسطینیان خواهد بود؟
ج: شرایط امروزه بدتر از زمان پیش از “اسلو” شده است و مذاکرات و کنفرانس ها از جمله کنفرانس بین المللی بوش بالاخره برای ملت فلسطین ثابت خواهد کرد که قدم گذاشتن در این راه هیچ نفع و فایده ای ندارد.
مساله این است که روند سازش به گفته عمرو موسی دبیر کل اتحادیه عرب مرده است و در این میان آمریکا و برخی رژیم های عربی در تلاشند تا این روند را بار دیگر احیا کنند و برای این کار اعلام می کنند که در تل آویو، شرم الشیخ و کنفرانس بین المللی صلح در نیویورک و… نشست هایی برگزار می شود تا از این طریق مردم به مقاومت فکر نکنند.
این امور در گذشته نیز تکرار شده بود. ما پس از انتفاضه الاقصی جرج میشل و پیمان های آن، تنت و پیشنهادهای آن، نشست های متعدد در شرم الشیخ و عقبه، نقشه راه، کمیته چهارجانبه بین الملل و کمیته چهارجانبه عربی را به خوبی به یاد داریم هیچ یک از این پیمان ها و نشست ها نتوانستند کاری از پیش ببرند و مشکل این است که تل آویو بر این باور است که همچنان قوی تر از آن است که امتیاز دهد و در این میان کشورهای عربی نیز امروزه آنقدر ضعیف هستند که رژیم صهیونیستی را هرگز مجبور به امتیاز دهی نمی کنند و گذشته از این اوضاع فلسطینیان امروز به گونه ای است که هیچ بهانه ای به این رژیم برای امتیاز دهی نمی دهد.
خاورمیانه در آستانه طلوعی دیگر
س: برخی از ناظران بر این عقیده اند که هدف از پیشنهادهای حل مناقشه کنونی، متشنج کردن اوضاع داخلی فلسطین و پر کردن خلاء سیاسی ناشی از مخالفت رژیم صهیونیستی با دستیابی به راه حل این مناقشه است نظر شما در این باره چیست؟
ج: بنده شخصا مانعی در این راه نمی بینم که یک فلسطینی از طریق انجام مذاکرات تلاش کند تا خود و امت اسلام و جامعه بین المللی را قانع سازد که مشکل اصلی در رژیم صهیونیستی است و نیز معتقدم که یک چنین تلاش هایی منطق و منهج مقاومت را قوی تر خواهد کرد.
دامنه مقاومت در امت اسلام هر روز گسترش می یابد به این مفهوم که هنگامی که انتفاضه آغاز شد لبنان سرزمینی آزاد بود و اوضاع در افغانستان و عراق نیز خوب بود به عبارت دیگر، در این کشورها اشغالگری وجود نداشت. به اعتقاد من یکی از فاکتورهای اصلی صلابت و اقتدار ادامه مقاومت در کشورهای عربی، همان مقاومت در فلسطین است. هر وقت که اوضاع در فلسطین به علت جنایت های اشغالگران وخیم و بحرانی شود، به همان میزان توان مقاومت در امت اسلام بیشتر خواهد شد، بر همین اساس، بنده معتقدم که منطقه ما در آستانه طلوعی جدید قرار گرفته است و طولی نخواهد کشید که این منطقه عاری از هر گونه هیمنه آمریکا و خالی از توسعه طلبی های رژیم صهیونیستی خواهد شد. پرواضح است که وضعیت “پروژه صهیونیسم” به گونه ای است که یا باید گسترش یابد یا این که از هم پاشیده شود. این پروژه بیش از این قادر به ادامه بقا نیست. ما اگر مانع از گسترش آن شویم و تجربه لبنان نیز مثالی بر آن است و ما همچنین اگر بتوانیم ادامه سلطه گری های آمریکا را از بین ببریم این رژیم خود به خود نابود خواهد شد و “پروژه صهیونیسم” دیری نمی پاید که رو به افول خواهد نهاد.
پروژه صهیونیسم قادر به گسترش نیست
س: نظر شما درباره آینده مناقشه عربی ـ “اسرائیلی” چیست؟
ج: در آینده مناقشه عربی ـ “اسرائیلی” دو مساله بسیار مهم وجود دارد؛ نخست آن که ما کلیه سیاست های توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی را مهار کرده ایم. عقب نشینی از غزه نشان دهنده عقب نشینی و شکست “پروژه صیهیونیسم” است. عقب نشینی از منطقه سیناء و بخش هایی از جولان و جنوب لبنان همگی به مثابه آن است که این پروژه دیگر قادر به پیشروی نیست. در ثانی این پروژه که اساسا به حمایت بی وقفه آمریکا تکیه دارد، اندکی بعد از این حمایت محروم خواهد ماند؛ چرا که منطقه به فضل گسترش مقاومت رفته رفته خود را از نفوذ و هیمنه آمریکا خواهد رهاند.
بنده معتقدم که جریان های اسلامی از همان آغاز می دانستند که فلسطین تنها با تلاش ها و مقاومت ملت فلسین آزاد نخواهد شد بلکه این آزادی از طریق تغییر اوضاع کشورهای عربی و گسترش دامنه مقاومت در میان جهان اسلام حاصل خواهد شد، به گونه ای که رژیم صهیونیستی و همپیمانان خارجی آن قادر به سیطره بر منطقه و تامین امنیت این رژیم نباشند.
ما اکنون در زمانی هستیم که از سال 1948م. تاکنون خواهان آن بودیم؛ آن هنگام که داوطلبان مبارز مصری و سوری و لبنانی و عراقی و اردنی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی به فلسطین می آمدند. یک چنین همبستگی در آن سال ها نشان دهنده این بود که آزادی فلسطین نیاز به حمایت های اسلامی و عربی دارد.
هنگامی که عراقی ها در خاک خود بر اشغالگران آمریکایی پیروز می شوند بدان معناست که گامی برای لرزندان پایه های رژیم صهیونیستی برداشته شده است. هنگامی که لبنانی ها مقاومت می کنند، هنگامی که مصری ها خود را از بند “کمپ دیوید” می رهانند، هنگامی که سومالی ها خود را از هیمنه آمریکا نجات می دهند، هنگامی که سودانی ها بر طرح تجزیه کشورشان فایق می آیند، هنگامی که عربستان و کشورهای خلیج از خطرات سیاست آمریکا مطلع می شوند که قصد دارد از منابع نفتی آن ها استفاده و این کشورها را به میدانی برای نبرد طرح شوم آمریکا با طرح هایی نظیر ایران یا غیره در منطقه تبدیل کند، باید اذعان کرد که ما در آستانه طلوع صبحی تازه قرار داریم.
به نظر من یک چنین دیدگاه خوشبینانه ای در حال حاضر که سراسر بحران است، امری ضروری است. هنگامی که می شنویم یک فروند بالگرد آمریکایی چند روز قبل در عراق به دست رزمندگان عراقی متلاشی شده و هنگامی که می شنویم فلسطینیان به رغم همه مشکلات و محنت ها در حمله به یک شهرک صهیونیستی موفق شده اند و هنگامی که می بینم مقاومت لبنان تسلیحات موشکی خود را در مقایسه با توان خود در جنگ اخیر، پیشرفته تر ساخته و این چیزی است که ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز بدان اعتراف کرده به آینده بسیار خوش بین می شویم و با افتخار تمام می گوییم که این امت زنده است و هیچ کس نمی تواند اراده پولادین آن را شکست دهد.
فراخوان آمریکا برای برگزاری کنفرانس بین المللی
س: نظر شما درباره کنفرانس بین المللی صلح پاییز چیست؟
ج: هدف از این کنفرانس احیای روند مرده سازش در منطقه و زنده جلوه دادن آن است. این فراخوان بخشی از طرحی است که هدف از آن ساماندهی نیروهای همپیمان آمریکاست.
س: تعامل کشورهای عربی با این فراخوان را چگونه ارزیابی می کنید؟
ج: در این مساله باید اندکی بیشتر تامل کرد. بسیاری از رژیم های عربی همچنان گمان می کنند که سرنوشت آنان به دست آمریکا گره خورده است و لذا آنان می بایست هر آن چه را که آمریکا می خواهد اجرا کنند، اما در این میان حقایق جدیدی آشکار شده است. این رژیم ها امروزه دریافته اند که خطراتی که از سوی ملت ها آنان را تهدید می کند، کمتر از خطرات خارجی نیست و به همین منظور تلاش می کنند تا توازنی بین دشمن خارجی و شورشیان داخلی و نیروهای مقاومت که مخالف هیمنه آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه هستند، ایجاد کنند.
هنگامی که نیروهای آمریکایی در منطقه و در بسیاری از مناطق دنیا شکست می خورند و هنگامی که سازمانی مثل سازمان شانگهای چیز از مراکز آسیا تا چین شکل می گیرد و هنگامی که چهره های برجسته نومحافظه کاران بین المللی شکست می خورند و هنگامی که خوزه ماریا ازنار در اسپانیا، سلویو برلسکونی در ایتالیا، تونی بلر در انگلیس و حزب دمکراتیک ژاپن در انتخابات اخیر شکست می خورند و هنگامی که محبوبیت بوش به پایین ترین حد خود در میان روسای جمهور سابق آمریکا می رسد، همگی نشان دهنده آن است که دوران سلطه گری به پایان رسیده است.
بوش با فراخوان جدیدش می خواهد که به جهانیان بگوید همچنان در روند صلح نقش آفرینی می کند. وی قصد دارد تا چهره منفورش را در نزد جهانیان بهبود بخشد و می خواهد بگوید که ما همچنان در منطقه همپیمان داریم و ما همچنان قدرت تاثیر گذاری را در اختیار داریم. اهداف و مکان برگزاری و طرف های شرکت کننده در این کنفرانس هنوز مشخص نشده است.
بوش قادر به انجام کاری نیست
س: آیا منظور شما این است که مخاطب این نشست در وهله نخست جامعه آمریکاست؟
ج: به نظر من بوش و اطرافیانش امروزه گرفتار و سرگرم انتخابات آینده در آمریکا هستند و می خواهند به جهانیان بگویند که امور همچنان در دست آنان است. در این جا لازم می بینم که به این نکته اشاره کنم که بیل کلینتون رئیس جمهوری سابق آمریکا نیز پیش از پایان دوران حکومتش تلاش کرد تا در جریان مذاکره با یاسر عرفات رئیس فقید تشکیلات خودگردان در “کمپ دیوید دوم” تحولی ایجاد کند اما مرحوم عرفات در آن زمان به کلینتون گفت:«مسائلی هست که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.» در حقیقت طرح کلینتون نیز با شکست مواجه شد.
کلینتون نیز قصد داشت تا به افکار عمومی آمریکا بگوید:«برای شما پیروزی ها و دستاوردهای زیادی را به ارمغان آوردم و برای شما از فلسطینیان امتیازاتی گرفتم که هرگز شما قادر به گرفتن آن ها نبودید اما باید گفت که وضعیت کلینتون در زمان ترک کاخ سفید به مراتب بهتر از وضعیت بوش است.
بر این نکته بار دیگر تاکید می کنم که بوش قادر به تحقق هیچ اقدام یا کار مفیدی نیست و نامبرده هرگز نمی تواند چهره اش را میان حزب و نامزدهایش در انتخابات آینده بهبود بخشد.
طرح تقسیم
س: بیم آن می رود که کنفرانس آینده صلح گامی در جهت تجزیه و تقسیم منطقه باشد آیا یک چنین چیزی رخ خواهد شد؟
ج: تقسیم خاورمیانه در راس برنامه برخی از نو محافظه کاران قرار دارد. “برنارد لویس” نخستین کسی بود که این توطئه را مطرح کرد. این نو محافظه کاران با کمک صهیونیست ها تلاش می کنند تا منطقه را به طایفه ها و گروه های مذهبی مختلف تقسیم کنند.
س: نظر شما درباره قراردادهای تسلیحاتی اخیر آمریکا با برخی از کشورهای عربی چیست؟
ج: این تلاش آمریکا نوعی باج خواهی از این کشورهاست و می توان گفت که آمریکا با استفاده از این سیاست تلاش می کند تا از نفت منطقه و درآمدهای نفتی استفاده نماید. این سلاح ها هرگز در جنگ استفاده نخواهد شد و اگر در منطقه خلیج جنگی رخ دهد، جنگ آمریکا علیه ایران خواهد بود و به باور من این سلاح ها هیچ نفع و فایده ای نخواهد داشت.
اغلب مسلمانان مقاومت را تنها گزینه مناسب است
ـ از سخنان شما این گونه بر می آید که منطقه با بحران جدی مواجه است، اما اجازه بدهید که درباره عناصر ذاتی مربوط به تحرکات عربی یعنی دولت ها، ملت ها، احزاب، گروه ها و نخبگان سخن بگوییم.
ـ همانطور که قبلا گفتم دو وضعیت متفاوت از هم در میهن عربی وجود دارد دولت ها، ملت ها نخبگان و احزاب عربی همگی در این وضعیت قرار دارند. اکثریت امت اسلام بر این عقیده اند که مناسب ترین راه مقاومت است. در مقابل برخی از نخبگان و ملت ها و اغلب دولت های عربی نیز بر این عقیده اند که راه درست آن است که خود را با آن چه که آمریکا می خواهد وفق دهیم. نگاهی کلی به این دو وضعیت نشان دهنده آن است که وضعیت نخست در حال توسعه و گسترش و وضعیت دوم رو به شکست و با مشکلات عدیده ای مواجه است.
س: آیا شما از عملکرد کشورهای عربی در قبال حوادث اخیر منطقه راضی هستید؟
ج: کشورهای عربی امروز پس از تحمل سال ها ظلم و ستم و اختلاف و شکاف بین خود بر گرد مقاومت جمع شده اند. آنان می دانند که مقاومت نخستین اصل برای پیشرفت جهان عرب است؛ پیشرفتی که مانع از مداخلات و سیطره خارجی ها در منطقه می شود.
س: مشخصه های برنامه نهضت عربی چیست؟
ج: برنامه نهضت عربی که مقاومت یکی از ابزارهای تحقق آن به شمار می آید عبارت از مجموعه اهدافی است که امروزه بسیاری از گروه های فکری و عقیدتی و ایدئولوژیک از آن حمایت می کنند و در این میان کنگره قومی ـ عربی، قومی اسلامی و کنگره احزاب عربی حمایت خود از آن را اعلام کرده اند، به طوری که همه احزاب اعم از اسلامی و چپ گرا و لیبرال همگی در سایه این برنامه البته با شش عنصر اصلی آن یعنی وحدت عربی، دمکراسی، مشورت و رایزنی، استقلال ملی و قومی، توسعه مستقل، عدالت اجتماعی و نوگرایی از آن حمایت کردند.
امروزه همه جریان هایی که میان آنان رابطه تنش زا و درگیری حکم فرما بود، به این باور رسیده اند که به تنهایی قادر به تحقق اهداف شان نیستن.
بر همین اساس بنده با خوش بینی می گویم:«جامعه عربی تنها زمانی می تواند قیام کند و جراحت خود را التیام بخشد و اختلافات خود را حل کند که احزاب و گروه ها و جریان های فکری آن با یکدیگر گفت و گو کنند. یک چنین همکاری هایی تنها زمانی محقق می شود که هر جریانی به این باور برسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و می بایست عملکرد و روابط خود با دیگران را مورد نقادی قرار دهد. همه ما می بایست در این راستا دست به کار شویم. و ما این گام را در سمینار مرکز مطالعات وحدت عربی در قاهره در سال 1989م. تحت عنوان مذاکرات قومی و دینی آغاز کردیم و اسلام گرایان و قوم گرایان هر یک به نقادی یکدیگر پرداختند.
سفر طولانی در پیش است. جریان های اسلامی و قومی و احزاب چپ گرا هر یک آرا و نظریات متعددی دارند. امروزه همگی به این نتیجه رسیده اند که می بایست با یکدیگر همکاری و تعامل مشترک داشته باشند.
نخبگان
س: آیا صحیح است که گفته شود نخبگان نیز مسئول اختلاف و تفرقه در کشورهای عربی هستند؟
ج: بدیهی است که نخبگان بخشی از این مسئولیت را به عهده دارند. من روزی به خبرنگار یک روزنامه تونسی گفتم که روشنفکران عربی سه دسته اند، عده ای پایبند به اصول و مقاومت، برخی سرگردان و حیران که اکثریت اند و عده ای نیز با توطئه های دشمنان در ارتباطند. هدف ما این است که اکثریت سرگردان و حیران را به سوی دسته نخست یعنی پایبندی به اصول امت اسلام و برنامه مقاومت سوق دهیم.
هنگامی که از معضل نخبگان سخن می گوییم منظور نه اشخاص که افکار، نظریات، اعتماد به نفس، ارتباط با مردم، عملکرد، مکانیزم ها، برنامه ها و طرح های برخی از نخبگان است.