پنج شنبه 01/می/2025

پناه بر خدا…!!!

دوشنبه 28-آوریل-2008

  اخیرا سخنان و اظهارات و مقالاتی عنوان و منتشر شده است که می خواهند از این طریق وانمود کنند که حماس به برنامه های سازمان آزادی بخش و اجماع ملی فلسطینیان بسیار متمایل و نزدیک شده است. یکی از رهبران فتح در مجلس تشریعی که اکنون این مجلس از جانب فتح و اشغالگران به تعطیلی کشانیده شده ؛ اخیرا گفته است که اظهارات اخیر حماس در مورد موافقت با تشکیل دولت فلسطینی در سرزمین های سال 67 یک تحول مثبتی به شمار می رود ولی بیان چنین سخنانی از جانب حماس اشتباه و خطاست زیرا حماس نمی تواند، درباره اموری سخن بگوید که منحصرا در محدوده اختیارات محمود عباس است . وی افزود که حماس اکنون در حال موافقت با اجماع ملی است و باید دست به تعدیلات لازم بزند که اولین آن طبعا عقب نشینی از اقدام نظامی خود در غزه و تسلیم این منطقه به وکیل انحصاری!! یعنی محمود عباس است.

ما مجبور نیستیم که در این جا از موضع گیری سیاسی حماس دفاع کنیم و همه می دانند که موضع گیری های این جنبش تازگی ندارد ولی من می خواهم سوالات گوناگونی را در این زمینه مطرح کنم و آن این که معنی اصطلاح اجماع ملی چیست؟ این اجماع چگونه به دست می آید؟ تحت کدام شعار و اقدام سیاسی به وجود می آید؟ اصول مشترک حماس با سازمان آزادی بخش در چیست ؟ آیا توافق سیاسی ، راهبردی و تاکتیکی در این میان به چشم می خورد ؟

ما اگر بخواهیم گروه اسلو ـ  آناپولیس به سوال اول ما جواب بدهند طبعا آنان خواهد گفت که منظور از اجماع ملی همان اجماع نهادهای قانونی فلسطینی است و این نهاد ها نیز بر گرفته از کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین است که اکنون بیشتر اعضای آن مرده اند و یا بسیار پیرو فرتوت شده اند . علاوه بر این شورای ملی نیز تاریخ مصرفش از نظر قانونی ، تاریخی ، اخلاقی و منطقی به پایان رسیده است و علاوه بر همه این ها رییس قانونی آن یعنی محمود عباس فقط به وسیله 27 در صد از آرای مردم داخل فلسطین انتخاب شده است!!!

آن ها درباره کدام اجماع ملی سخن می گویند ؟ آیا اجماع ملی فقط برچسب انحصاری شرکت “سازمان آزادی بخش است ؟ آیا اصول این سازمان در شب قدر از آسمان نازل شده است و لایتغیر است ؟ آیا انتخابات اخیر که حزب و افکار و روش جدیدی را به کرسی نشاند، ارزش و اعتباری ندارد؟

درباره کدام موضع ملی حرف می زنند؟ درباره مذاکرات محرمانه ای که سازمان آزادی بخش فلسطین از آغاز دهه شصت تاکنون به عمل می آورد و یا از پیمان لغو بازگشت آوارگان و یا از کنار گذاشتن پیمان ملی و جایگزینی به رسمیت شناختن اسراییل؟ کدام موضع ملی؟ جای شگفتی که عده ای دروغ بزرگی را ساختند و آن را راست انگاشتند و از آن دفاع کردند تا این که این دروغ به موضع گیری ملی تبدیل شد.

صحبت از نزدیک شدن جنبش حماس به موضع سازمان آزادی بخش با آرزوها و خیالات عجین شده است و دیگر کسی فریب این سخنان مسموم را نخواهد خورد زیرا اکنون دو روش و دو فکر وجود دارد که هر کدام پیروان خاص خود را دارند و این دو روش و شیوه با هم اختلافات عمیق و ریشه داری دارند . اکنون سازمان آزادی بخش دیگر آزادی بخش نیست بلکه به سازمانی برای مذاکرات تبدیل شده است و من پیشنهاد می دهم که نام این سازمان به سازمان مذاکرات تغییر یابد و باید دروغی به نام آزادی بخش بودن این سازمان از ذهن مردم ریشه کن شود زیرا نادیده گرفتن پیمان شرف و با شتاب در مسیر خواسته های دشمن گام نهادن در نزد اهل سیاست و کیاست اقدام آزادی بخش به حساب نمی آید بلکه نشان مزدوری دشمن ، خیانت به خون شهدا و بی اعتنایی به درد و رنج ملت ستمدیده فلسطین است.

جنبش حماس هیچگاه با دشمن محرمانه در اسلو مذاکره و هیچگاه شرایط و ضوابطی را بر ملت تحمیل نکرده است که گذشت ایام ثابت کند که این شرایط از نظر سیاسی و اقتصادی ضربه به ملت فلسطین باشد. اما سازمان به اصطلاح آزادی بخش با امضای پیمان های خفت بار و مبارزه با مقاومت و فرصت دادن به اشغالگران در مورد تصاحب بیشتر سرزمین های فلسطیینان آن هم از طریق صلح خیالی جز بدبختی و فاجعه چیزی را برای این ملت به ارمغان نیاروده است.

ولی حماس هرچه را که انجام داده چیزی جز پیمودن پله های آزادی و هوشیاری سیاسی نبوده است و اظهارات اخیر خالد مشعل تاکیدی بر باورها و ایده های شیخ احمد یاسین در سال 1988 میلادی بوده است و این اظهارات هیچ تعارضی با آزاد سازی اراضی فلسطینی ندارد بلکه مقاومتی که حماس آن را تغذیه می کند و از آن حمایت می نماید هر لحظه در حال گسترش و اوج گیری است و این جنبش مانند سازمان آزادی بخش مبارزه نمی کند بلکه هر روز بر حق بازگشت تاکید می ورزد و با شمشیر مقاومت برای احقاق این حق تلاش می کند نه با مذاکرات پوچ و بی اساس.

دشمن صهیونیست به درستی می داند که اظهارات قدیم و جدید حماس صرفا یک اقدام و دیپلوماسی سیاسی است و چیز دیگری نیست. حماس هیچگونه ارتباط و همکاری با سازمان آزادی بخش ندارد بلکه از نظر ایدئولوژی و تاکتیکی با آن تضاد و تقابل فراوان دارد . حماس جنبش مقاومت اسلامی است که بر اساس آزاد سازی سرتاسر وطن از دریا تا رود شکل گرفته است و دارای عملکرد و راهبرد ثابتی است در حالی که سازمان آزادی بخش به یک سازمان قدیمی و به یک اثر باستانی تبدیل شده است و اکنون جز مذاکره و پذیرش خواسته های دشمن و تسلیم در برابر اشغالگران طرحی را فرا روی خود ندارد و اگر توافق میان این دو تفکر و شیوه به وجود آمد دیگر حماس حماس به حساب نمی آید بلکه نهاد بیهوده ای خواهد بود و ما می دانیم که حماس با بیهودگی میانه ای ندارد و باید در مورد نزدیکی و همکاری با سازمان آزادی بخش فلسطین از وسوسه های شیطان به خداوند قادر و متعال پناه برد.

لینک کوتاه:

کپی شد