جنبش فتح در حال حاضر در وضعیت بسیار بغرنج و بر سر دو راهی تداوم مسیر و یا فروپاشی قرار گرفته است. بسیاری از جنبش ها و احزاب سیاسی و حتی کشورها مانند نوزاد انسان مراحل رشد و نمو خود را آغاز کرده و پس از گذر از مرحله جوانی به پیری و اواخر عمر خود می رسند و حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا جنبش فتح که هفته آینده چهل و چهارمین سالگرد تاسیس خود را جشن خواهد گرفت، همان طوری که دکتر “سفیان ابو زایده” بیان کرده، به آخر خط رسیده است؟
من که به شخصه پیگیر مسائل و تحولات داخلی فلسطین هستم، بر این باورم که جنبش فتح در حال حاضر در میان چکش و سندان هم جنس هم قرار گرفته است و نیازمند اتخاذ تصمیمی سرنوشت ساز درباره برگزاری ششمین کنگره سالانه خود و پذیرش راهکار مبارزات مسلحانه به عنوان استراتژی و اولویت خود و اجرای آن از طریق بازسازی ساختار تشکیلات نظامی یکپارچه خود در مقابل دشمن صهیونیستی است. واقعیت این است که جنبش فتح در ادامه مسیر فعالیت خود از برنامه اصلی و مفاد منشور خود که بهای سنگینی را هم در راه آن پرداخت کرده بود، منحرف شد و پس از امضای توافقنامه ننگین اسلو و ادغام در داخل تشکیلات خودگردان قدرت و هیبت خود را از دست داده و علاوه بر اینکه وحدت و یکپارچگی خود را از دست داد، موسسات وابسته به آن نیز تضعیف شدند و این روند در حال حاضر نیز ادامه دارد. این جنبش حتی نتوانست از شکست خود در مقابل جنبش حماس در انتخابات پارلمانی سال 2006 فلسطین و پس از آن از نتایج و پیامدهای سیطره نظامی حماس بر نوار غزه درس عبرت نگرفت و به روند اقدامات خود پس از پیمان اسلو ادامه داد.
“محمود عباس” رئیس جنبش فتح و تشکیلات خودگردان راهکار سازش را گزینه استراتژیک خود قلمداد کرده و قصد ندارد که آنرا با هیچ گزینه دیگری جایگزین کند. اما سوال اینجاست که آیا در صورت شکست روند سازش جنبش فتح دچار فروپاشی خواهد شد؟ و شاید اصلا این سوال مطرح شود که ارتباط جنبش فتح به تشکیلات خودگردان چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که اشتباه بزرگی که جنبش فتح بهای آنرا خواهد پرداخت دو شغله بودن عباس و تصدی هر دو سمت ریاست جنبش فتح و ریاست تشکیلات خودگردان از سوی اوست و علاوه بر این، مدتی قبل نیز شورای مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) ابو مازن را به سمت رئیس “دولت فلسطین” انتصاب کرد. بدین ترتیب می توان گفت که متاسفانه جنبش فتح از تمامی فلسطینیان فاصله گرفته است و در حالی که تمامی گروه های زیر مجموعه ساف و نیز گروه های دیگر، مبارزات مسلحانه را در راس اولویت های خود قرار داده اند، جنبش فتح از این مبارزات دست برداشته است و هر چند که برخی گروه های عضو گردان های الاقصی دست به یک سری عملیات های مسلحانه می زنند، اما این عملیات ها خودجوش و موردی بوده و در راستای موضع رسمی جنبش فتح صورت نمی گیرد. اظهارات مکرر عباس در محکومیت این اقدامات دلیل روشنی بر این مدعای ماست و تشکیلات مذکور که هر از چند گاهی اقدام به عملیات های مسلحانه علیه رژیم صهیونیستی می کنند از نظر محمود عباس مشروعیت سیاسی ندارند و حتی هزینه های این عملیات خود را از دیگر گروه های مقاومت تامین می کنند.
هر گروهی که پیشینه تاریخی مثبتی نداشته باشد، مطمئنا در زمان حاضر هم نمی تواند نقش چندان مهمی را ایفا کند و در صورتی که مقامات فتح سعی در بازگشت به مسیر پروژه ملی آزادی خواهی گروه های فلسطینی داشته باشند، باید “صلاح الدین ایوبی” فرمانده دلاور سپاه اسلام را اسوه و الگوی خود قرار دهد. این فرمانده کرد تبار زمانی که شعار آزادی قدس شریف را سر داد، تمامی مسلمانان به حمایت از وی برخاستند، اما زمانی که از این شعار خود دست برداشته و اهداف دیگری را سر لوحه کار خود قرار دادند، همین ملت مسلمان از اطراف آنها پراکنده شدند.
در پایان آرزو می کنیم که جنبش فتح به همان اصول اولیه خود در زمان تاسیس این جنبش در 44 سال قبل بازگردد و راهکار مبارزات مسلحانه و به دست گرفتن سلاح را سر لوحه فعالیت های خود قرار دهد و ما مطمئن هستیم در صورتی که این جنبش افسار مفسدان و مقامات “صهیونیست شده” خود را کشیده و نقش رهبری خود در جامعه و عرصه مبارزات را از سر بگیرد، وحدت و یکپارچگی میان دو پاره فلسطین؛ نوار غزه و کرانه باختری احیاء خواهد شد و حال ابتکار عمل در دست این جنبش است تا با تصمیمات سرنوشت ساز خود آینده خود و وحدت فلسطین را رقم بزند.