پنج شنبه 08/می/2025

نقطه ضعف مرگبار ارتش اشغالگران

سه‌شنبه 6-ژانویه-2009

  عده ای بر این باورند که هجوم گسترده رژیم صهیونیستی به نوارغزه صرفا به خاطر پیروزی در انتخابات آینده صورت گرفته است که به باور من این نظریه ساده لوحانه است زیرا این تجاوز عملا بیش از یک سال قبل شروع شده و با محاصره کامل نوارغزه به اوج خود رسیده بود.

رژیم صهیونیستی از کشورهای منطقه که دارای رسانه های تبلیغاتی گسترده ای هستند ، خواسته بود تا برای بدنام کردن مقاومت در نوارغزه دست به تحرکات وسیعی بزنند و این رژیم از این رهگذر توانست شکاف بزرگی در میان برادران فلسطینی ایجاد کند تا جایی که فلسطینیان به جان هم افتادند و به برادر کشی پرداختند و صهیونیست ها نیز با استفاده از فرصت پیش آمده و با دستاویز قراردادن بهانه های مختلف به تشدید محاصره این مردم مظلوم دست زدند و نوارغزه را به ظاهر منزوی کردند. لیونی توانست کشورهای عرب را با خود همراه و هم صدا سازد تا این محاصره شدت بیشتری یابد و فلسطینیان بیشتر در تنگنا قرار گیرند و شاید شروط صهیونیست ها را بپذیرند و تسلیم خواسته های آنان شوند . این زمینه سازی ها بیش از یک سال طول کشید ولی نتیجه ای نداد ، این ملت نه تنها تسلیم نشد بلکه به مقاومت خود نیز افزود تا این که گزینه ای جز حمله نظامی باقی نماند بنا براین به این گزینه روی آورد و کشورهای عربی نیز به حمایت از این رژیم و طرح حمله نظامی پرداختند و به اصطلاح آمریکاییان دولت های میانه رو عرب با این رژیم همگام شدند .

دشمن با استفاده از بهترین و پیشرفته ترین امکانات و تکنولوژی روز دنیا به تشدید محاصره نظامی بعد از محاصره اقتصادی پرداخت و از بهترین سیستم های شنود بهره برد و شبکه وسیعی از مزدوران را نیز به کار گرفت . سیستم های شنود و کنترل هوایی شبانه روز و در تمامی شرایط  مشغول به کار شدند و شبکه از خبرنگاران عرب و بیگانه تمامی نقل و انتقالات داخل نوارغزه را لحظه به لحظه به دشمن گزارش دادند و چه بسا همین شبکه های خبری که به مقاومت نیز نزدیک بودند ، بسیاری از اسرار و تحرکات اعضای مقاومت را به دشمن منتقل کردند و این درست همان شیوه ای بود که برای دستگیری رهبران القاعده در پاکستان از آن استفاده شد و به طور مثال بن شیبه با از استفاده از همین روش دستگیر گردید و برخی از کشورهای عرب نیز در این زمینه نقش های آشکار و نهانی را بازی می کنند و تحرکات آنها نیز در این زمینه بسیار مشکوک و سوال برانگیز است .

با توجه به تمامی موارد مذکور نقاط ضعف کشنده ای نیز در این ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیست ها دیده می شود و آن این که این ارتش در جنگ زمینی و جنگ شهری بسیار آسیب پذیر است و در چنین نبردهایی نمی تواند از نظر تدارکاتی از نیروهای خود به خوبی حمایت کند و هرچه قدر این ارتش به خط تماس نزدیک تر می شود این ضعف نیز آشکار تر می شود . شاید این ضعف مختص ارتش رژیم صهیونیستی نباشد بلکه تمامی ارتش های دنیا در چنین شرایط دچار هرج و مرج و از هم پاشیدگی می شوند . در چنین شرایطی است که نیروهای مقاومت و کماندوهایش به سرعت به سوی شکار این نیروهای مهاجم می شتابند و به شدت به آن ضربه وارد می کنند و این ضربات می توانند نابود کننده و کشنده باشد .

ما نباید در چنین شرایطی دچار اشتباه شویم و شرایط منطقه را با جنوب لبنان یکسان بدانیم زیرا موقعیت جغرافیایی جنوب لبنان با نوار غزه بسیار متفاوت است و دشمن صهیونیستی در اغلب اوقات از حمله به مناطق مسکونی ابایی ندارد و بیرحمانه مردم بی دفاع و غیرنظامی را می کشد . ما باید در نظر داشته باشیم تعداد و کیفیت سلاح های موجود در نوارغزه با جنوب لبنان نیز بسیار متفاوت است بنابراین مقاومت باید از فرصت های مناسب به نحو احسن استفاده کند و مراکز تجمع دشمن را مورد حمله قرار دهد و از نقاط ضعف آن بهره ببرد و خطوط تهاجمی اشغالگران صهیونیست را متزلزل سازد .

لینک کوتاه:

کپی شد