پنج شنبه 08/می/2025

هدف اصلی نتانیاهو… نابودی حماس به عنوان مقدمه ای برای ضربه زدن به امنیت قومی جهان عرب

یکشنبه 29-مارس-2009

توافق دو جانبه “بنیامین نتانیاهو” مامور تشکیل کابینه جدید رژیم صهیونیستی و “إویگدور لیبرمان” رئیس حزب “اسرائیل خانه ما” درباره نحوه تعامل با جنبش مقاومت اسلامی “حماس” در آینده مفاهیم عمیقی را با خود به همراه دارد و علاوه بر این، می تواند پیامدهای خطرناکی را نیز به دنبال داشته باشد که کشورهای عربی باید آنها را درک کرده و در اتخاذ سیاست های خود در قبال رژیم صهیونیستی این مسائل را مد نظر داشته باشند.

شاید مهمترین بند توافقنامه مذکور که به موجب آن حزب لیبرمان با مشارکت خود در ترکیب دولت جدید نتانیاهو موافقت کرده است، تعهد دولت جدید عبری به نابودی دولت حماس و گنجاندن این هدف در ضمن اهداف استراتژیک دولت نتانیاهو باشد. این مساله درست است که حتی برخی وزرای دولت سابق عبری نیز خواستار نابودی دولت حماس بودند و دولت اولمرت نیز در همین راستا جنگ خانمانسوزی را علیه ساکنان نوار غزه به راه انداخت، اما نکته اصلی در توافق نتانیاهو و لیبرمان این است که صرفنظر از تحولات فلسطین، این مساله یکی از برنامه های اصلی دولت جدید خواهد بود. به عبارت دیگر، نابودی جنبش حماس یکی از اهداف آشکار دولت جدید عبری و ضامن موفقیت برنامه آن خواهد بود و شاید دولت نتانیاهو در همین راستا، حملات نظامی گسترده ای را علیه فلسطینیان انجام دهد. هرچند که رژیم صهیونیستی تا حد زیادی به این مساله پی برده است که توسل به زور نمی تواند گزینه مطمئنی برای شکست فلسطینیان باشد، اما مطمئنا دولت نتانیاهو نیز تلاش خواهد کرد که در دوره حکومت خود از قدرت نظامی و فشارهای اقتصادی و حتی مجازات های دسته جمعی علیه فلسطینیان استفاده کند.

بی شک نتانیاهو خود نیز از این مساله به خوبی آگاه است که برای فراهم کردن شرایط لازم به منظور تحقق این اهداف خود به مشروعیت بین المللی و در واقع حمایت طرف های بین المللی از این مساله نیازمند است و در همین راستا، پس از ناکامی در جلب موافقت حزب کادیما برای مشارکت در ترکیب کابینه ائتلافی دولت جدید عبری، در تلاش است که موافقت حزب کار را برای حضور در ترکیب دولت جدید به دست بیاورد. لذا جای تعجب ندارد که وی علی رغم افت محسوس حزب کار در انتخابات مذکور و تصدی تنها 13 کرسی کنست از سوی این حزب، وعده تصدی 5 پست وزارتی از جمله سمت وزارت جنگ را به این حزب پیشنهاد کرده است؛ چرا که رئیس حزب لیکود به خوبی به این مساله پی برده است که برای بهبود وجهه و کسب پرستیژ بین المللی به حضور حزب کار در ترکیب کابینه خود نیازمند است و علاوه بر این، وی سعی دارد که از حزب کار به عنوان “پیمانکار طرح های شیطانی و خبیث” خود استفاده کند و این مساله را نیز به خوبی در نظر دارد که حزب کار در زمان حضور خود در ترکیب دولت های گذشته عبری کارنامه درخشانی در این زمینه از خود به جای گذاشته است. از سوی دیگر، “ایهود باراک” رئیس حزب کار نیز تلاش خواهد کرد که به عنوان وزیر جنگ، سریال جنایت های خود علیه فلسطینیان در دوره حکومت اولمرت را در این دوره تکمیل کند.

درست است که اولمرت نیز به منظور دستیابی به سازش با “گروه های میانه روی” فلسطینی سعی در نابودی جنبش حماس و حذف آن از عرصه سیاسی فلسطین داشت، اما نتانیاهو اصلا به مساله سازش اعتقادی ندارد و به صراحت اعلام کرده است حداکثری لطفی که می تواند در حق تشکیلات خودگردان فلسطین داشته باشد، پذیرش “طرح سازش اقتصادی” در مقابل عقب نشینی فلسطینیان از حقوق ملی شان است با هدف بهبود شرایط معیشتی فلسطینیان است. علاوه بر این، یکی از مهمترین و خطرناکترین بندهای برنامه دولت نتانیاهو، خیزش و انقلاب بزرگ در زمینه طرح های شهرک سازی در کرانه باختری و یهودی سازی قدس شریف است و در همین راستا، نتانیاهو و لیبرمان توافق کرده اند که همزمان با نابودی جنبش حماس بزرگترین شهرک صهیونیست نشین را در کرانه باختری با نام “عیر جنیم” (شهر باغها) احداث کنند.

البته دولت نتانیاهو علاوه بر نابودی جنبش حماس، مسائل دیگری را نیز در راس برنامه های خود قرار داده است که خطر آنها نیز کمتر از این مساله نیست و از جمله آنها می توان به غصب حقوق ملی فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 1948 و ایجاد محدودیت های مختلف علیه آنها اشاره کرد. لیبرمان حتی به صراحت از عزم خود برای سیطره یهودیان بر مسجد مبارک الاقصی و ممانعت از حضور نمازگزاران مسلمان در آن خبر داده است.

شاید چنین سیاست ها و برنامه هایی از سوی دولت جدید عبری چندان جای تعجب و شگفتی نداشته باشد، اما مساله مهم در این میان این است که رژیم های عربی در مقابل این برنامه های دولت نتانیاهو هیچ موضع مشخصی را اتخاذ نکرده و حتی برخی از این کشورها در نهایت تاسف به روابط دوستانه خود با این رژیم ادامه می دهند و به عنوان مثال مقامات مصری اعلام کرده اند که با آغوش باز از لیبرمان به عنوان وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی استقبال خواهند کرد و این در حالی است که وی شخصا در موارد متعددی به “حسنی مبارک” رئیس جمهور این کشور اهانت کرده و با تهدید تخریب سد “العالي” مصر خواستار اسکان آوارگان فلسطینی در صحرای سیناء شده است.

اینکه رژیم های عربی در مقابل جنبش حماس موضعی منفی اتخاذ کرده اند، اما در مقابل گستاخی های نتانیاهو و سیاست های خصمانه وی علیه ملت فلسطین هیچ موضعی اتخاذ نکرده و هیچ اقدامی انجام نمی دهند، یک اشتباه تاریخی از سوی آنهاست؛ چرا که نتانیاهو و لیبرمان نابودی جنبش حماس مقدمه ای برای ضربه زدن به امنیت قومی جهان عرب و امنیت هر یک از کشورهای عربی می دانند. لیبرمان در عین حالی که خواستار نابودی جنبش حماس است از دولت آمریکا خواسته است که برای کاهش شمار نظامیان مصری و عدم اجرای مانورهای نظامی بزرگ از سوی این کشور قاهره را تحت فشار قرار دهد. از سوی دیگر، وی معتقد است که هیچ نیازی به تشکیل کشور فلسطینی وجود ندارد و می توان آوارگان فلسطینی را در کشور عربی اردن اسکان داد. لیبرمان حتی کشورهای به اصطلاح “میانه روی” عربی را نیز از این سیاست ها و تفکرات افراطی گرایانه خود مستثنی نکرده و خواستار عدم فروش سلاح های پیشرفته به عربستان سعودی شده است و حتی در اظهار نظری عجیب خواستار تخریب کاخ ریاستی سوریه و تاسیسات زیربنایی لبنان شده است.

بدین ترتیب در یک عبارت کوتاه می توان گفت که هر کس به دولت ائتلافی نتانیاهو و لیبرمان اجازه نابودی دولت حماس را بدهد و در مقابل این اقدام آنها موضع قاطعانه ای اتخاذ نکند در واقع به آنها اجازه داده است که به امنیت قومی جهان عرب ضربه بزنند و تبعات این اقدام دامن همه کشورهای عربی را خواهد گرفت.    

لینک کوتاه:

کپی شد