جمعه 09/می/2025

قدس پایتخت فرهنگی جهان عرب

یکشنبه 29-مارس-2009

“قدس پایتخت فرهنگی جهان عرب است”… این همایش فرصت مناسبی بود تا هویت واقعی این شهر به جهانیان ثابت شود، اما رژیم صهیونیستی به شدت با چنین مساله مخالف است و به اعتقاد آن، شهر قدس یک شهر عربی نبوده و هیچ فرهنگ عربی هم بر این شهر حاکم نیست و از همین رو، فلسطینیان و دیگر ملت های عربی نیز حق بزرگداشت و تکریم چنین مناسبتی را ندارند، بلکه لازم است که فرهنگ “اسرائیلی” در این سرزمین و در این بهشت زمینی رواج داده شود.

اما این فرهنگ چیزی نیست جز تروریسم و کشتار و جنایت و اخراج ساکنان اصلی و اسکان صهیونیست ها در شهر و دیار آنها و در نهایت مصادره اراضی فلسطینیان. اینها از جمله اقداماتی بودند که رژیم صهیونیستی طی روزهای گذشته و پس از اعلام آغاز فعالیت ها و برنامه های ویژه جشن های فرهنگی برای تثبیت جایگاه قدس شریف به عنوان پایتخت فرهنگی جهان عرب آغاز کرد. به اعتقاد مقامات این رژیم، اولا قدس یک شهر فلسطینی نیست و ثانیا پایتخت کشور فلسطینی محسوب نمی شود. از سوی دیگر، تل آویو معتقد است که فرهنگ غالب در این شهر، فرهنگ عربی نیست، بلکه لازم است که تمامی آثار و نشانه های دال بر هویت عربی این شهر و حتی اماکن مقدس موجود در آن از بین بروند. از نظر مقامات صهیونیستی هیچ اقدام ممنوعه ای درباره قدس وجود ندارد و آنها حاضرند برای حاکم کردن فرهنگ “اسرائیلی” در شهر اشغالی قدس دست به هر کاری بزنند. البته این مساله جای هیچ تعجبی ندارد و حیات سیاسی این رژیم چه در گذشته و چه در دوران معاصر مملو از چنین اقداماتی بوده و در حقیقت محور اصلی سیاست های این رژیم بر کشتار و جنایت و تروریسم متکی بوده است.

فعالیت های جسته و گریخته ای برای آغاز جشن های “قدس پایتخت فرهنگی جهان عرب” آغاز می شود، اما در همین حال اختلافات میان گروه های مختلف فلسطینی به ویژه در زمینه حکومت موج می زند و آنها در زمینه تصمیم گیری، رویکرد سیاسی، برقراری روابط سیاسی با طرف های خارجی، برنامه ها و راه حل ها برای مسائل مهم با همدیگر اختلاف دارند و یکی از مهمترین مسائلی که مرز میان برنامه ها و سیاست های آنها را تشکیل می دهد به رسمیت شناختن و یا نشناختن رژیم صهیونیستی است. شاید در یک کلام بتوان گفت که گروه های فلسطینی در تمامی مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارند و این معضل بزرگ به نوبه خود مانع از مدیریت موفق جنگ با دشمن صهیونیستی می شود. اما در عین حال من معتقدم که آنها در زمینه هویت و جایگاه قدس شریف هیچ اختلافی با هم نداشته و آنرا در هر حال پایتخت کشور فلسطین و پایتخت جهان عرب می دانند و سعی دارند با بزرگداشت این مساله این شهر را به عنوان یک مرکز دینی و قومیتی مطرح کنند.

هیئت های کشورهای عربی به منظور مشارکت در جشن های مذکور به سوی قدس شریف حرکت می کنند، اما رژیم صهیونیستی حتی از ورود آنها به کرانه باختری نیز ممانعت به عمل می آورد و معدود گروه هایی نیز که اجازه ورد پیدا می کنند، در معرض انواع بی احترامی ها و اهانت های زشت و زننده قرار می گیرند. تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان راس هرم مدیریتی فلسطین برنامه ریزی مناسب و شایسته ای برای این مناسبت صورت نداده است و این در حالی است که انتظار می رفت فعالیت های لازم برای برگزاری این جشن ها در سراسر سرزمین های فلسطینی آغاز شده و در عین حال این فعالیت ها تنها به برگزاری برخی تظاهرات ها و یا برافراشتن علم ها و پارچه نوشته ها محدود نشود. اهمیت این مساله چنین ایجاب می کرد که رسانه های فلسطینی و عربی موضوعات مختلف این مراسم چه در قالب شعر و چه در قالب دیگر برنامه ادبی را در راس برنامه های تلویزیونی خود قرار می داد و در واقع این رسانه ها به زبان گویای قدس شریف تبدیل شده و تاریخ پر فراز و نشیب و مشکلات ساکنان آنرا به سمع و نظر افکار عمومی جهانیان می رساندند.

علاوه بر این، برای برگزاری چنین مراسم مهم و با ارزشی اقلیت های فلسطینی مقیم کشورهای دیگر و نیز اقلیت های عربی و اسلامی نیز باید از تمامی امکانات دیپلماتیک، سیاسی و رسانه ای خود در جهان به منظور برگزاری هر چه باشکوهتر این رویداد مهم فلسطینی ـ عربی ـ اسلامی استفاده می کردند و فعالیت های فرهنگی بهتری را در سفارتخانه ها و پژوهشکده ها و نیز مراکز سینمایی خود برگزار می کردند تا بدین ترتیب بتوانند پس از گذشت 60 سال از اشغال این سرزمین از سوی رژیم غاصب صهیونیستی افکار عمومی جهان را هر چه بیشتر با اهمیت و جایگاه تاریخی و دینی شهر اشغالی قدس آشنا کنند. گزافه نیست اگر بگوییم که برای چنین رویداد مهمی لازم بود که تمامی نقاشان، هنرمندان، پیکر تراشان، موسیقی دانان، بازیگران، نویسندگان، شعرا، نمایشنامه نویسان، کارگردانان و فعالان عرصه سینما و نیز تمامی ملت فلسطین برای مشارکت در تظاهرات ها و فعالیت های ویژه این مراسم بزرگ حضور به هم رسانند. درست است این مساله برای کشورهای عربی ممکن و بلکه واجب بود که همانند دهه های 60 و 70 با ترجمه آثار شعرا و نویسندگان و داستان نویسان و دیگر ادبای فلسطینی برای مردم دیگر نقاط جهان آنها را بیش از بیش با فرهنگ عربی قدس شریف آشنا کنند. فعالیت های دهه های 60 و 70 تاثیر زیادی در آشنایی مردم کشورهای دیگر با جایگاه و ارزش تاریخی مساله قدس شد و این در حالی بود که در آنزمان خبری از شبکه های ماهواره ای و وسایل ارتباطی پیشرفته امروزی نبود. از همین رو سوالی که امروزه مطرح می شود این است که چرا امروزه چنین اقداماتی صورت نمی گیرد؟ و چرا در وضعیت کنونی که ما در اوج مناقشه با رژیم صهیونیستی به سر می بریم و با گذشت زمان بیش از بیش حقانیت مساله فلسطین بر همگان آشکارتر می شود، چنین فعالیت هایی ترتیب داده نمی شود؟

از سوی دیگر، اتحادیه عرب به عنوان یک نهاد منطقه ای عربی نیز می توانست اقدامات و برنامه های مشابهی را در این راستا ترتیب دهد و دیگر کشورهای عربی، وزارتخانه های فرهنگ این کشورها و هیات های مختلف جوامع عربی را به این عرصه سوق دهد. اما متاسفانه هیچ اقدام مناسبی در این زمینه صورت نگرفت و در همین حال توجه به این نکته لازم است که رژیم صهیونیستی از برگزاری مراسم مربوط به همایش “قدس پایتخت فرهنگی جهان عرب” ممانعت به عمل آورد و در واقع بدین وسیله تلاش دارد که تفکر مذکور را از افکار شهروندان فلسطینی و دیگر ملت های عربی پاک کند و این خود نشانگر این است که دولت عبری تا چه اندازه از برگزاری همایش ها و مراسم مشابه نسبت به فرهنگ و آرمان خود بیمناک است و به همین دلیل تمامی نهادهای سیاسی و رسانه ای خود را برای ممانعت از برگزاری چنین مراسمی بسیج کرده و حتی برای این منظور از دست یازیدن به اقدامات تروریستی نیز هیچ ابایی ندارد. دولت ها، ملت ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای عربی حداقل باید با دیدن این اقدامات رژیم صهیونیستی موضعی مناسب در این زمینه اتخاذ کنند، چه برسد به اینکه بخواهند اقدامات این رژیم در جنگ غزه و مرحله پس از آن را هم در نظر بگیرند، جنگی که باعث تخریب دهها مدرسه و آواره شدن هزاران تن از شهروندان فلسطینی از خانه و کاشانه خود شد و موج حملات و بازداشت ها و مهاجرت های اجباری این رژیم در مناطق دیگر همچنان ادامه دارد و دولت ائتلافی جدید این رژیم به نخست وزیری “بنیامین نتانیاهو” سعی دارد خود را برای جنگ دیگر و ارتکاب جنایت های بیشتر علیه فلسطینیان آماده کند.

تمامی شاخص های موجود حاکی از این مساله است که هیچ پیشرفتی در مساله فلسطین صورت نخواهد گرفت، مذاکرات سازش میان طرفین فلسطینی و صهیونیستی موفقیتی در پی نداشته و توافقی صورت نخواهد گرفت، بلکه اوضاع میان طرفین وخیم تر نیز خواهد شد. اما نباید این مساله را نیز از نظر دور داشت که ناامنی فلسطین، ناامنی در کل منطقه خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و باید گفت که علی رغم تمامی فعالیت ها و اقدامات مقدماتی برای فراهم کردن زمینه های مذاکره میان طرفین آمریکایی ـ ایرانی و یا آمریکایی ـ سوری و حتی سوری ـ اسرائیلی در صورت تداوم این وضعیت بار دیگر خشونت به منطقه باز خواهد گشت و به احتمال زیاد درگیری هایی نیز صورت خواهد گرفت که در نهایت همه این مسائل به ضرر فلسطینیان تمام خواهد شد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که تمامی این حوادث و رویدادها به نفع سیاست تفرقه افکنی رژیم صهیونیستی رقم خواهد خورد و در واقع اوضاع کنونی فلسطین و جهان عرب نیز به این مساله کمک می کند.

علاوه بر این، وضعیت موجود گویای این واقعیت است که علی رغم اظهارنظرها و مواضع امیدوار کننده مقامات آمریکایی، مساله فلسطین در راس اولویت های سیاست خارجی آمریکا قرار ندارد، بلکه اولویت های اصلی دولت جدید آمریکا به ریاست “باراک اوباما” را ساماندهی اوضاع داخلی این کشور در زمینه های مالی، اقتصادی و سیاسی و بازسازی ساختار نظام مالی این کشور تشکیل می دهد و در صورت نیاز وی پا را از محدوده داخلی فراتر گذاشته و به عرصه بین المللی نیز خواهد پرداخت. اوباما علاوه بر این سعی دارد که سیاست خارجی این کشور در افغانستان و پاکستان را که دو کانون اصلی خطر برای واشنگتن محسوب می شوند، اصلاح کند و این مساله به نوبه خود هزینه های سنگینی را نیز برای این کشور به همراه خواهد داشت. پس بدین ترتیب باید گفت که دولت اوباما نیز کار خاصی را برای فلسطین و مساله قدس انجام نخواهد داد، بلکه بالطبع منافع ملی آمریکا در راس برنامه های آن قرار خواهد داشت.

مراسم ویژه “قدس پایتخت فرهنگی جهان عرب” در شرایطی برگزار می شود که شاید خطرهای متعددی که متوجه این شهر شریف و تاریخی است، انگیزه ای برای فعالیت و برنامه ریزی ما باشد و باید به این مساله توجه داشته باشیم که هر اندازه هم در وضعیت سختی قرار داشته باشیم می توانیم با استفاده از فکر و درایت خود با این مشکلات مقابله کرده و با استفاده از این مناسبت تاریخی فعالیت های مختلفی از قبیل سخنرانی، نمایشگاه های نقاشی و طراحی و کاریکاتور و ساخت فیلم های سینمایی و نیز هنرهای دیگری مثل موسیقی از حق تاریخی ملت فلسطین و مساله قدس دفاع کنیم. شایسته است که در اینجا اشاره ای هم به جنبش “ابو عمار” و دولت وی و اشعار “محمود درویش”، تفکرات “إدوارد سعید” و دیگر شخصیت های علمی و سیاسی فلسطین داشته باشیم و از ادبا و سیاستمداران کنونی فلسطین بخواهیم که همچنان پرچم پر افتخار فلسطین و مساله قدس را بر افراشته نگه دارند.  

لینک کوتاه:

کپی شد