نوار غزه طی دهه های گذشته همواره اسباب رنج و ناراحتی سران رژیم صهیونیستی بوده تا جایی که صهیونیست ها برای نجات از این وضعیت بارها به مقامات مصری پناه برده اند و اسحاق رابین” نخست وزیر اسبق این رژیم آرزو می کرد که یک روز صبح از خواب بیدار شود و غزه را زیر آب ببیند!.
محدود کردن مقاومت
پیمان اسلو در مدت زمان اندکی پس از آغاز اجرای خود توانست هدف اصلی طراحان خود را برآورده کرده و گروه های مقاومت نوار غزه را به شدت سرکوب کند. مبارزان مقاومت در مقابل این وضعیت راهی جز انتقال فعالیت های خود به کرانه باختری نداشتند، اما رژیم صهیونیستی پس از اینکه از اقدام جنبش حماس در انتقال فعالیت ها و تجارب مقاومتی خود از نوار غزه به کرانه باختری مطلع شد و مجموعه های وابسته به گردان های شهید “عزالدین قسام” پس از سال 1993 عملیات هایی را به رهبری مهندس “یحیی عیاش” انجام دادند، بلافاصله با ایجاد موانع امنیتی در مرزهای کرانه باختری در صدد ممانعت از انتقال گروه های مقاومت به این منطقه در آمد.
از زمانی که دیوار الکترونیکی در مرزهای نوار غزه احداث شد گروه های مقاومت در وضعیت خاصی به سر می برند و علی رغم در اختیار داشتن امکانات فراوان قادر به وارد آوردن ضربه سنگین به رژیم صهیونیستی نبود. با توجه به عدم حضور نظامیان صهیونیستی در کرانه باختری و تدابیر امنیتی شدید در اطراف شهرک های صهیونیست نشین اوضاع این منطقه نیز تفاوت چندانی با اوضاع نوار غزه نداشت.
شاید این مساله بتواند بیانگر دلایل نقش کم رنگ نوار غره در انتفاضه الاقصی باشد که تنها چیزی کمتر از 15 درصد از خسارت های وارده به صهیونیست ها را به خود اختصاص داده بود، اما در عین حال نوار غزه همچنان کانون مشکلات رژیم صهیونیستی بود.
ترس شارون
سوالی که هنوز ذهن خیلی ها را به خود مشغول داشته این است که چرا شارون همانگونه که کرانه باختری را به صورت کامل ویران کرده و علاوه بر نابودی مراکز مقاومت، شخصیت های برجسته آنرا نیز ترور کرد، در نوار غزه نیز بدین شکل عمل نکرد؟ عده ای در پاسخ به این سوال می گویند که نوار غزه به هیچ وجه از عملیات یورش، هلی برن و ترور صهیونیست ها در امان نبود و ضربات سنگینی را نیز از این لحاظ متحمل شد، اما در مقایسه با کرانه باختری که در معرض حملات همه جانبه صهیونیست ها قرار داشت، اوضاع نوار غزه نسبتا بهتر بود. البته اشاره به این مساله نیز لازم است که شارون به دو دلیل اقدامات صورت گرفته در کرانه باختری را در نوار غزه تکرار نکرد؛ دلیل اول ماهیت امنیتی و نظامی داشت، اما دلیل دوم سیاسی بود که آن هم مشتمل بر ابعاد امنیتی و سیاسی بود.
از لحاظ نظامی و امنیتی، شارون قدرت این را نداشت که همان گونه که به برخی شهرهای کرانه باختری حمله کرده و بدون تحمل خسارت های زیادی آنها را به اشغال خود در آورد، به نوار غزه حمله برده و انرا برای چند هفته و یا حتی چند روز در اشغال کامل خود نگهدارد؛ چرا که با توجه به شمار زیادی مبارزان فلسطینی در نوار غزه و از سوی دیگر تراکم جمعیتی بالای این منطقه حمله به آن می توانست جنایتی بزرگ را رقم زده و هزینه های سیاسی سنگینی را برای رژیم اشغالگر قدس به همراه داشته باشد و این مساله به نوبه خود این احتمال را مطرح می کرد که سناریوی اردوگاه جنین این بار در سطح وسیعتری تکرار شود.
از سوی دیگر، اشغال کامل و بی حد و حصر نوار غزه می توانست به معنای پایان حاکمیت تشکیلات خودگردان در این منطقه باشد که این مساله بر خلاف شرایط “اشغالگری روزمره” شارون در این منطقه که تقریبا از سال 2002 میلادی آغاز شده بود، می توانست خسارت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی زیادی را برای رژیم صهیونیستی به دنبال داشته باشد.
شکست سیاسی و امنیتی شارون
شکست امنیتی مفتضحانه شارون در ناتوانی از فرو نشاندن آتش مقاومت و شکست سیاسی وی در ناتوانی وی در تحمیل دیدگاه راه حل انتقالی دراز مدت نمود پیدا کرد که بر اساس این راهکار قرار بود کشور فلسطینی ضعیفی در 42 درصد از مساحت کرانه باختری و بخش اعظم خاک نوار غزه تشکیل شود.
در این شرایط ـ و در حالی که رویای عراق بر باد می رفت ـ حمایت های بی قید و شرط واشنگتن از شارون به تدریج رنگ می باخت و آمریکا به برخی خواسته های طرف صهیونیستی از جمله در زمینه تبعید عرفات، تشدید بحران در منطقه با پایان دادن به حاکمیت تشکیلات خودگردان و اقدامات گسترده امنیتی و حتی سیاسی (از لحاظ تحمیل راه حل های یکجانبه گرایانه) پاسخ منفی داد. این در حالی بود که “جورج بوش” قدرت تحمل بحران شدیدتر در عرصه فلسطین را نداشت و مهمتر از آن به خوبی از این مساله آگاه بود که با توجه به اوضاع بحرانی و در حال انفجار عراق، وخامت اوضاع فلسطین باعث بحرانی تر شدن اوضاع جهان عربی خواهد شد.
شکست در مقابل “گروه های مقاومت”
دیوار امنیتی یکی از تلاش های شکست خورده شارون برای پایان دادن به نگرانی های امنیتی خود بود، پس از آن نیز شارون طرح جداسازی یکجانبه سرزمین های اشغالی از مناطق فلسطینی نشین را مطرح کرد که به اعتقاد تمامی تحلیلگران صهیونیستی اجرای آن به منزله شکست در برابر “گروه های مقاومت” بود. مساله جالب توجه در این زمینه اظهار نظر دو تن از شخصیت های راستگرا به نام های “بنتسی لیبرمن” رئیس شورای شهرک نشینان “یشع” و “یوسین بیلن” در روزنامه صهیونیستی “معاریو” بود که طرح اخیر شارون را هدیه ای به گروه های مقاومت و نشانه شکست وی در مقابل این گروه ها قلمداد کردند.
تحلیلگران سیاسی به این اظهار نظر خود کاملا اطمینان داشتند و طرح جداسازی یکجانبه شارون و در ادامه تخلیه شهرک های نوار غزه را همان طرح انتقالی دراز مدت می دانستند که بر اساس آن طرف فلسطینی ضمن تعهد برای نابودی گروه های مقاومت، توافقنامه ها و قراردادهای متعدد دیگری را نیز باید می پذیرفت. حال سوالی که اینجا پیش می آید این است که آن چیزی که صهیونیست ها ادعا داشتند شارون آنرا بلا عوض به طرف فلسطینی اعطا می کند، چه بود؟ این در حالی است که خود شارون نیز برای حفظ آبروی خود در مقابل افکار عمومی جامعه صهیونیستی چنین وانمود می کرد که این امتیازهای واگذار شده بلا عوض نخواهد بود.
نادیده گرفتن نقش مقاومت
تسلیم شارون در برابر مقاومت و فرار وی از نوار غزه
در پرتو حوادث و رویدادهای متوالی در جامعه فلسطینی و صهیونیستی، شارون به راه حلی دردناک برای رژیم صهیونیستی تن در داد و تحت فشار گروه های مقاومت فلسطینی و شاخه های فعال آنها در نوار غزه وادار به عقب نشینی و فرار از نوار غزه شد و شکست تلخی را در تاریخ حیات سیاسی رژیم اشغالگر قدس ثبت کرد.
مسلما گروه های مقاومت فلسطین با اجرای عملیات های شهادت طلبانه و شلیک خمپاره و موشک های دست ساز به سوی شهرک های صهیونیست نشین زندگی را چنان به کام صهیونیست ها تلخ کرد که آنها خروج فوری از نوار غزه را بر تداوم اشغال و حضور در این منطقه ترجیح دادند.
در واقع رژیم صهیونیستی با خواری و شکست تلخ در مقابل هیبت و شکوه مقاومت مجبور به خروج از نوار غزه شد و آزاد سازی و پاک سازی این منطقه از وجود شهرک های صهیونیستی برای طرفداران مذاکرات سازش و کسانی که صلح با اسراییل را راه حلی استراتژیک برای حل منازعه فلسطینی ـ صهیونیستی می دانند، بسیار تلخ و ناراحت کننده بود، اما به هر حال مقاومت بار دیگر توانست پیروزی دیگری را رقم بزند و شاید در سال های آینده نیز بتواند پیروزی دیگری را در مقابل دشمن صهیونیستی رقم بزند.