“اسحاق رابین” نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در تاریخ 24/11/1993 در اظهار نظر درباره ترور شهید “عماد عقل” فرمانده گردان های شهید “عزالدین قسام” شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” به دست جوخه های ترور این رژیم، با عباراتی آمیخته از کینه و خوشحالی از ترور این فرمانده فلسطینی و اظهارات حاکی از خوشبینی نسبت به پیروزی قاطع بر جنبش حماس خرسندی خود از این حادثه را نشان داد. کارنامه مبارزاتی شهید عقل مملو از عملیات قتل و هلاکت نظامیان صهیونیستی بود و این در حالی بود که رابین در آن زمان سمت های نخست وزیری و وزارت جنگ رژیم صهیونیستی را عهده دار بود. در همین زمان یکی از روزنامه های عبری زبان به نقل از رابین در اظهاراتی مملو از شک و تردید نسبت به اعلام و یا ابراز خوشبینی نسبت به پیروزی قاطع بر جنبش آورده بود که « حماس مانند مار نه سر “هیدرا” است که هر کدام از سرهای آنرا قطع کنی، دو سر دیگر به جای آن می روید.»
البته این اظهار نظر رابین جای تعجب نداشت؛ چرا که جنبش حماس در پاسخ به ترور شهید عقل در نوار غزه، عملیات های پیشرفته ای را علیه اهداف صهیونیستی انجام داد که در جریان یکی از آنها، یک افسر صهیونیستی به نام سرگرد “مینتنز” از مسئولان بلند پایه تیپ “جفعاتی” به هلاکت رسید. این درگیری ها با اندکی فراز و نشیب طی سالیان گذشته همچنان ادامه داشته است!
در بیست و یک سال پیش، فردای چنین روزی در تاریخ 14/12/1987 جنبش حماس اولین بیانیه رسمی خود را منتشر کرده و فعالیت خود را به طور رسمی آغاز کرد. در آنزمان شایعاتی مبنی بر تشکیل جنبش حماس از سوی رژیم صهیونیستی برای مقابله با سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) منتشر شد و همین مسائل اکنون نیز با تغییرات اندک مطرح می شود و برخی چنین اظهار نظر می کنند که رژیم صهیونیستی پس از تاسیس و شکل گیری جنبش حماس، گاهی با مطرح کردن مسائلی مانند نابودی جنبش حماس باعث فعال تر شدن این جنبش می شود و هر گاه که در مواقع مهم و حساس سیاسی و امنیتی مقامات صهیونیستی دم از نابودی و به بن بست رسیدن جنبش حماس زده اند، باعث تحرک بیشتر و افزایش حضور این جنبش در عرصه فلسطین و پیامدهای منطقه ای و بین المللی آن شده اند.
منازعه دیرینه و تجارب فراموش نشدنی!
اگر بخواهیم تجارب طولانی جنبش حماس در منازعه با رژیم صهیونیستی را به رشته تحریر بیاوریم مطمئنا کتابی قطور در دست خواهیم داشت، اما از آنجا که در این مقاله فرصت برای ذکر تمامی آنها نیست، تنها به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا می کنیم تا خوانندگان خود به این نتیجه برسند که تلاش برای نابودی و ریشه کن کردن جنبش حماس از فلسطین از طریق محاصره و تحریم نتایج کاملا معکوسی را برای عاملان آن به دنبال خواهد داشت.
1- رژیم صهیونیستی در نخستین سال های شکل گیری جنبش حماس، “شیخ احمد یاسین” و تعدادی دیگر از رهبران این جنبش را بازداشت و برخی از آنها را به خارج از فلسطین تبعید کرد که همین مساله باعث افزایش محبوبیت حماس و آغاز جنگ معروف فلسطینیان با استفاده از چاقو شد و علی رغم ادعاهای رژیم صهیونیستی جنبش حماس توانست با وجود اسارت شیخ یاسین بنیانگذار این جنبش دستاوردهای مهمی را کسب کند. در ادامه این مسیر زمانی که گروهی از گردان های شهید “عزالدین قسام” شاخه نظامی حماس “نسیم تولیدانو” گروهبان گارد مرزی رژیم صهیونیستی را به اسارت گرفته و پس از عدم موافقت رابین با درخواست آنها مبنی بر آزادی شیخ یاسین ( در سالگرد تاسیس جنبش حماس در سال 1992م) وی را به هلاکت رساندند، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی از کوره در رفته و با تبعید 418 تن از اعضای جنبش های حماس و جهاد اسلامی به مرج الزهور در جنوب لبنان دست به حماقت های تازه ای علیه مبارزان فلسطینی زد. “عماد عقل” به همراه همرزمان خود عملیات های جهادی خود را با قدرت و شجاعت هر چه تمامتر ادامه دادند و حماس شهرت و آوازه جهانی گرفت. این مساله باعث شده بود که رسانه های گروهی و نمایندگان جنبش های آزادی بخش برای آشنایی به تفکرات این جنبش تنها به اخبار و معلومات منتشر شده از رسانه های صهیونیستی و رسانه های وابسته به گروه های سیاسی رقیب حماس اکتفا نکرده، بلکه از اقصی نقاط جهان برای شنیدن اظهارات دکتر “عبد العزیز رنتیسی” و دکتر “عزیز دویک” راهی مرج الزهور لبنان شوند. رهبران و اعضای تبعیدی جنبش های حماس و جهاد با تحمل درد و رنج و مشکلات بالاخره موفق شدند که پس از صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به وطن خود بازگشته و پرونده تبعید فعالان سیاسی به لبنان را که رژیم صهیونیستی برای سالیان متمادی از آن استفاده می کرد، مختومه کنند.
2- زمانی که جنبش حماس راهکار عملیات های شهادت طلبانه را برای مبارزه با رژیم صهیونیستی در پیش گرفت، اسحاق رابین به صراحت اعلام کرد که «در مقابل شهادت طلبانی که خود برای کشته شدن داوطلب می شوند، چاره ای نداریم.» رابین که قبل از ورود جنبش حماس به عرصه عملیات های شهادت طلبانه با لحن مملو از کینه و احساس پیروزی بر جنبش حماس ابراز خوشحالی می کرد، پس از موفقیت عملیات های شهادت طلبانه مبارزان حماس این واقعیت را پذیرفت که علی رغم آرزوها و آرمان های وی، جنبش حماس همچنان زنده و پایدار است و این خود رابین است که در سراشیبی سقوط و نابودی حرکت می کند.
3- حماس در پاسخ به هر یک از عملیات بزدلانه ترور و جنایت های رژیم صهیونیستی عملیات قهرمانانه ای را انجام داده است و پاسخ مبارزان این جنبش به ترور شهید عقل و دیگر فرماندهان گردان های قسام و نیز واکنش این جنبش در قبال جنایت رژیم صهیونیستی در حرم ابراهیمی دلیل واضحی بر این مدعای ماست. جنبش حماس با این اقدامات خود پشت دشمنان خود را به لرزه در آورده و پیش بینی های بسیاری از تحلیلگران را بی اثر می کرد. حادثه دیگری که در تاریخ جنایت های رژیم صهیونیستی به وضوح خودنمایی می کند، تلاش “شیمون پرز” برای رسیدن به راس هرم قدرت رژیم صهیونیستی از طریق صندوق های رای بود که به تصور وی قرار بود وی را به قهرمان ملی و اسطوره این رژیم تبدیل کنند. پرز در سال 1996 علی رغم اینکه عملیات های شهادت طلبانه مهندس “یحیی عیاش” فرمانده گردان های قسام 6 ماهی بود که متوقف شده بود، دستور ترور وی توسط جوخه های ترور رژیم صهیونیستی را صادر کرد و در واقع “روباه” صهیونیستی صفت “ابله” را برای خود انتخاب کرد و فکر کرد که با ریختن خون عیاش محبوبیت بیشتری در میان افکار عمومی جامعه صهیونیستی پیدا کرده و رویای تکیه وی بر مسند نخست وزیری این رژیم تعبیر می شود. اما حماس تنها 50 روز پس از این حادثه انتقام سختی را از پرز گرفت و علاوه بر اینکه تمامی رویاهای قدرت وی را به باد فنا داد، آینده سیاسی وی را نیز به مسیر نامعلومی هدایت کرد.
4- پس از اقدام جنبش حماس به گرفتن انتقام خون یحیی عیاش در شرم الشیخ، تمامی کشورهای عربی و جامعه بین المللی عملیات های شهادت طلبانه گروه های مقاومت را محکوم کردند و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز در واکنش به این مساله موجی از بازداشت ها را در میان اعضا و طرفداران جنبش حماس در نوار غزه و کرانه باختری به مورد اجرا گذاشت که این مساله باعث خشم و انزجار ملت فلسطین از تشکیلات خودگردان و افزایش محبوبیت جنبش حماس شد. بدین ترتیب این جنبش توانست از بحران خارج شده و عملیات های شهادت طلبانه بیشتری را اجرا کرد که دستاوردها و موفقیت های آشکاری را در انتخابات دانشگاه ها برای این جنبش به دنبال داشت.
مرحله اسلو تا انتفاضه
علی رغم استقبال برخی طرف های فلسطینی از اسلو، این توافقنامه ننگین مشکلات و فجایع زیادی را برای فلسطینیان به بار آورد که جنبش حماس نیز از این قائله مستثنی نبود و این توافقنامه تا حد زیادی باعث کمرنگ شدن نقش این جنبش در داخل فلسطین شد، اما هیچگاه باعث حذف آن از عرصه فلسطین نشده بلکه در کنار ضررها، نتایج مثبت بسیاری نیز برای آن به دنبال داشت.
در آستانه انتفاضه الاقصی و قبل از بن بست رسیدن مذاکرات که جنبش حماس از زمان کنفرانس مادرید بارها بر آن تاکید کرده بود، شاخه نظامی حماس تقریبا به شکل نیمه فلج درآمده بود و ضربات مداوم سرویس های امنیتی تشکیلات خودگردان و ارتش رژیم صهیونیستی قدرت و توان آنرا تا حد زیادی به تحلیل برده بود. بسیاری از طرف های فلسطینی انتظار نداشتند که انتفاضه الاقصی تا حد زیادی گسترش پیدا کند، بلکه آنها توقع داشتند که همانند انتفاضه تونل ها از این انتفاضه نیز برای دستیابی به موضعی بهتر در گفتگو با رژیم صهیونیستی استفاده کنند و حتی کسی فکر نمی کرد که جنبش حماس با استفاده از این وضعیت با سرعت و شدت فوق العاده زیاد و با عزم و اراده قوی موقعیت خود را در عرصه فلسطین استحکام بخشد.
ترور شیخ و دکتر و عقب نشینی رژیم صهیونیستی از باریکه غزه
جنبش حماس با پیروزی در انتخابات پارلمانی سال 2006 پا به عرصه قدرت گذاشت و این در حالی بود که جنبش فتح در این زمان با بحران های زیادی دست به گریبان بود که مقامات این جنبش در اظهار نظرهای خود به کرات به آنها اشاره و اعتراف کرده اند. از سوی دیگر، تشکیلات خودگردان نیز در این دوره به شدت گرفتار فساد و مسائل رابطه ای (پارتی بازی) در ادارات و نیز استبداد موسسات و نهادهای وابسته به خود بود. اما جنبش حماس پس از پیروزی در انتخابات پارلمانی با دو چالش اساسی روبرو بود: نخست محاصره جائرانه رژیم صهیونیستی، کشورهای غربی و تعدادی از کشورهای عربی با هدف اجبار این جنبش به عقب نشینی از مواضع قبلی خود و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی، و دوم عدم پذیرش نتایج انتخابات اخیر از سوی جنبش فتح و دیگر گروه های وابسته به آن از قبیل فدا، جبهه مبارزه مردمی و تعدادی دیگر از گروه های کوچک. بدین ترتیب از همان روزهای نخستین پیروزی جنبش حماس در انتخابات و ورود آن به عرصه قدرت زمزمه هایی مبنی بر لزوم برگزاری انتخابات زود هنگام به گوش می رسید و در همین راستا برخی طرف های فلسطینی اظهارنظرهای متفاوتی درباره نقش و جایگاه پارلمان، شورای ملی و مرکزی، تشکیلات خودگردان و حتی دولت فلسطین ارائه دادند و کار به جایی رسید که همان افرادی که خود واضع قانون اساسی تشکیلات خودگردان بودند و جنبش حماس هیچ دخالتی در تدوین آن نداشت، اقدام به لغو مفاد این قانون کرده و به بهانه های گوناگون از عمل به آن سر باز زدند.
شکاف داخلی، محاصره و آرام سازی
اختلافات و شکاف داخلی فلسطین به هیچ وجه به نفع مساله فلسطین نیست، اما جنبش فتح و رئیس تشکیلات خودگردان همان ادعاهای تکراری و همیشگی خود مبنی بر رقم خوردن اتفاقات مذکور بر اساس طرح سوری ـ ایرانی را تکرار کرده و این بار پای قطر را نیز به داخل این بازی کشیدند و حتی جنبش حماس را “جنبش شیعی صفوی” معرفی کردند که با سیطره بر نوار غزه سعی در اجرای برنامه های هسته ای ایران دارد! البته این مسائل به هیچ وجه جای تعجب نداشت؛ چرا که این طرف ها قبلا جنبش حماس را به تبعیت از اردن هاشمی و حتی قبل از آن به مزدوری و دست نشاندگی رژیم صهیونیستی برای مقابله با سازمان آزادی بخش فلسطین محکوم کرده بودند و پس از سفر مقامات جنبش حماس به مسکو، انگ کمونیستی به آن زده و به نشانه دلسوزی برای اسلام و مسلمین اشک تمساح ریختند و در برهه ای دیگر این جنبش را به وابستگی و تبعیت از “جیمی کارتر” رئیس جمهور اسبق آمریکا و بسیاری از افراد و کشورهای دیگر متهم کردند.. اما همگان می دانند که سابقه مبارزاتی جنبش حماس آنرا از تمامی این اتهامات تبرئه کرده و نشان می دهد که تمامی این اتهامات، ادعاهای تبلیغاتی و مانورهای رسانه ای بیش نبود که با مرور زمان و تغییر شرایط ارزش و اعتبار خود را از دست داد.
موضع حماس پس از تشدید محاصره
برخی در حال حاضر بر این عقیده اند که جنبش حماس در نتیجه محاصره و فشارهای رژیم صهیونیستی و برخی طرف های دیگر بین المللی گوشه نشین و منزوی شده و به عبارت دیگر در آستانه تسلیم در برابر دشمن تا بن دندان مسلح خود قرار گرفته است. علاوه بر این تشکیلات خودگردان به وضوح از سوی کشورهای عربی داعیه دار بی طرفی و عدالت پشتیبانی مالی می شود و محاصره نوار غزه نیز روز به روز وضعیت شدیدتر و فاجعه بارتری به خود می گیرد و رژیم صهیونیستی یک و نیم میلیون ساکن این منطقه را در زندانی بزرگ و محروم از گاز و برق و دارو و قوت لایموت گرفتار کرده است. مشکلات اخیر سفر حجاج نوار غزه به سرزمین وحی برای ادای مناسک حج نیز حجم موانع پیش روی جنبش حماس و قرار گرفتن آن بر دو راهی مرگ تدریجی ناشی از محاصره و یا مرگ در مقابل خودروهای زرهی ارتش صهیونیستی را به وضوح نشان می دهد. از سوی دیگر، مقامات صهیونیستی اعم از باراک، اولمرت، ولنای و شطریت نیز بارها جنبش حماس را به حمله به نوار غزه تهدید کرده اند و به نظر می رسد که این جنبش در وضعیت بسیار بغرنجی قرار گرفته باشد، اما آیا جنبش حماس واقعا در مقابل این فشارها و مشکلات تسلیم شده و برای رهایی از این وضعیت به شروط کمیته چهار جانبه بین المللی تن خواهد داد؟ مسائل و تجارب گذشته جنبش حماس که در بحث های پیشین به آنها اشاره شد پاسخ قانع کننده ای به این سوال ارائه می دهد و با دقت در آنها می توان به این نتیجه رسید که تمامی تلاش ها برای به تسلیم واداشتن و نابودی جنبش حماس با طرح ابتکاری این جنبش و بهبود شرایط آن همراه بوده است. از این رو، در شرایط کنونی نیز می توان این ادعا را به قطع یقین اعلام کرد که جنبش حماس این بار نیز خواهد توانست از زیر بار محاصره و تحریم و فشارها خارج شده و بار دیگر حتی قدرتمندتر از گذشته در مقابل دشمنان خارجی و مخالفان داخلی قد علم کند. البته این نظر من نیست، بلکه سابقه مبارزاتی و فعالیت حماس نشان می دهد که این جنبش همانند سالیان گذشته بار دیگر معادلات منطقه را تغییر خواهد داد و در آینده نزدیک راه برون رفت خود از بحران را پیدا خواهد کرد!